Dictiornary-Farsi | تنوع مخلوط درهم وبرهم | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (10 milliseconds)

English	Persian
potpourri	تنوع مخلوط درهم وبرهم
potpourris	تنوع مخلوط درهم وبرهم


Other Matches

tousy	درهم وبرهم
sloppily	درهم وبرهم
shagged	درهم وبرهم
galley west	درهم وبرهم
turbid	درهم وبرهم
in a tangle	درهم وبرهم
hotchpotch	اش درهم وبرهم
hurry skurry	درهم وبرهم
hurry scurry	درهم وبرهم
higgledy piggledy	درهم وبرهم
pial	درهم وبرهم
sloppy	درهم وبرهم
disorganised	درهم وبرهم کردن
disorganize	درهم وبرهم کردن
topsy-turvy	سروته درهم وبرهم
muddling	درهم وبرهم کردن
muddles	درهم وبرهم کردن
tangles	درهم وبرهم کردن
topsy turvy	سروته درهم وبرهم
muddled	درهم وبرهم کردن
muddle	درهم وبرهم کردن
farrago	توده درهم وبرهم
disorganises	درهم وبرهم کردن
disorganizes	درهم وبرهم کردن
disorganizing	درهم وبرهم کردن
tangly	پر گرفتاری درهم وبرهم
tangle	درهم وبرهم کردن
shag	درهم وبرهم ساختن
shagging	درهم وبرهم ساختن
shags	درهم وبرهم ساختن
elflock	موی درهم وبرهم
salmagundi	چیز درهم وبرهم
hurry skurry	بطور درهم وبرهم
hurry scurry	بطور درهم وبرهم
disorganising	درهم وبرهم کردن
higgledy piggledy	بطور درهم وبرهم
burbles	درهم وبرهم سخن گفتن
burbled	درهم وبرهم سخن گفتن
burble	درهم وبرهم سخن گفتن
burbling	درهم وبرهم سخن گفتن
topsy-turvy world [upside-down world]	جهان سروته [درهم وبرهم ] [وارونه ]
helter skelter	بطور درهم وبرهم هرج ومرج
muss	درهم وبرهم یاکثیف کردن تلاش
snafu	اشفته بودن درهم وبرهم کردن
shag	موی کرک شده موی درهم وبرهم
shagging	موی کرک شده موی درهم وبرهم
shags	موی کرک شده موی درهم وبرهم
mashed	خمیر نرم خوراک همه چیز درهم درهم وبرهمی
mashes	خمیر نرم خوراک همه چیز درهم درهم وبرهمی
mashing	خمیر نرم خوراک همه چیز درهم درهم وبرهمی
mash	خمیر نرم خوراک همه چیز درهم درهم وبرهمی
admix	مخلوط شدن بهم پیوستن مخلوط کردن امیختن
auto rich	مخلوط غلیظ سوخت و هوا که نسبت ان توسط کنترل کننده مخلوط اتوماتیک درکاربوراتور ثابت نگهداشته میشود
pleach	درهم پیچیدن درهم گیر افتادن
intertwining	درهم بافتن درهم بافته شدن
intertwined	درهم بافتن درهم بافته شدن
intertwines	درهم بافتن درهم بافته شدن
intertwine	درهم بافتن درهم بافته شدن
clutters	درهم ریختگی درهم وبرهمی
clutter	درهم ریختگی درهم وبرهمی
cluttered	درهم ریختگی درهم وبرهمی
varieties	تنوع
divertimento	تنوع
diversification	تنوع
miscellanecousness	تنوع
diversities	تنوع
variety	تنوع
intermezzo	تنوع
miscellaneousness	تنوع
versatility	تنوع
diversity	تنوع
variety	تنوع گوناگونی
varieties	تنوع گوناگونی
flattest	صاف بی تنوع
product diversification	تنوع محصول
flat	صاف بی تنوع
diversity of product	تنوع محصول
varietal	دارای تنوع
diversification	تنوع بخشیدن
by way of relief	برای تنوع
Varety is the spice of life. <proverb>	تنوع ,چاشنى زندگى است .
vary	متنوع ساختن تنوع دادن به
varies	متنوع ساختن تنوع دادن به
hodgepodge	چیزدرهم وبرهم
tangled hair	موی ژولیده یادرهم وبرهم
uptight	درهم
compost	مخلوط
garbled	درهم
confused	مخلوط
entangled	درهم
blent	مخلوط شد
drachm	درهم
drachma	درهم
composite	مخلوط
macedoine	مخلوط
blend	مخلوط
graded sand	شن درهم
blender	مخلوط کن
the name of the unit of silver	درهم
currency of early islam	درهم
drachmas	درهم
drachmae	درهم
unsettled	درهم
blending	مخلوط
anti freeze mixture	مخلوط ضد یخ
blenders	مخلوط کن
shaggy	درهم
mixed	درهم
mixed	مخلوط
blends	مخلوط
mixer	مخلوط کن
admixture	مخلوط
mixture	مخلوط
hash	درهم
mixers	مخلوط کن
mixtures	مخلوط
admixtion	مخلوط
hash	مخلوط
mixed crystal	کریستال مخلوط
mixer	مخلوط کننده
tangle	درهم پیچیدن
mixers	مخلوط کننده
miscible	مخلوط شدنی
mixed environment	محیط درهم
laudanum	مخلوط افیون
smashers	درهم شکننده
mixed glue	چسب مخلوط
smasher	درهم شکننده
mixed gas	گاز مخلوط
puckers	درهم کشیدن
puckering	درهم کشیدن
puckered	درهم کشیدن
pucker	درهم کشیدن
blend	مخلوط امیختگی
tangles	درهم پیچیدن
disruptive	درهم گسیخته
mixed semiconductor	نیمرسانای مخلوط
confusion	درهم وبرهمی
fondu	درهم امیزنده
commix	مخلوط کردن
hugger mugger	درهم وبرهمی
break down	درهم شکستن
blent	مخلوط کرد
batch mixer	مخلوط کن ضربهای
azeotropic mixture	مخلوط ازئوتروپ
azeotropic mixture	مخلوط همجوش
immingle	درهم امیختن
at sixes and sevens	درهم و برهم
anastomois	درهم بازشدگی
immiscible	مخلوط نشدنی
admix	مخلوط کردن
hot mixer	مخلوط کننده
homogeneous mixture	مخلوط همگن
emboly	درهم فرورفتگی
elusory	درهم برهم
duplex pressure proportioner	مخلوط کن دو فشاری
dumped rockfill	درهم سنگریز
gas mixture	مخلوط گاز
hash total	جمع کل درهم
cryogen	مخلوط سرمازا
heterogeneous mixture	مخلوط ناهمگن
cramp hand writing	خط درهم و برهم
confect	مخلوط کردن
condenser	درهم فشارنده
concrete mix	مخلوط بتن
in a bad order	درهم برهم
intercarrier beat	زنه مخلوط
unadulterated	مخلوط نشده
smashes	درهم کوبیدن
lean mixture	مخلوط رقیق
smash	درهم کوبیدن
mixes	مخلوط ترکیبی
melange	مخلوط امیختگی
mixes	امیزه مخلوط
mell	مخلوط کردن
mixes	درهم کردن
mix	مخلوط ترکیبی
messiness	درهم برهمی
mix	امیزه مخلوط
mixing	مخلوط کردن
higgledy-piggledy	درهم برهم
intercarrier buzz	وزوز مخلوط
meshed	درهم جا افتاده
interfluous	درهم امیزنده
interlard	مخلوط کردن
mix-ups	درهم وبرهمی
mix-up	درهم وبرهمی
mix up	درهم وبرهمی
pell-mell	درهم برهم
intermeddle	مخلوط کردن
intwine	درهم بافتن
disarray	درهم وبرهمی
higgledy-piggledy	درهم برهمی
mix	درهم کردن
vanquishes	درهم شکستن
hash	درهم کردن
hash	مخلوط کردن
syncrasy	مخلوط کردن
tear up	درهم دریدن
ternary mixture	مخلوط سه تایی