English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (17 milliseconds)
English Persian
incursive تهاجم کننده
Other Matches
tailback بک تهاجم
tailbacks بک تهاجم
offense تهاجم
incursions تهاجم
inburst تهاجم
inruption تهاجم
assaults تهاجم
assaulted تهاجم
invasion تهاجم
assault تهاجم
inroad تهاجم
invasions تهاجم
irruption تهاجم
incursion تهاجم
fair game <idiom> موضوع تهاجم
foray تهاجم تاراج
offense,etc تهاجم زیان
aggro تعدی و تهاجم
inbreak تهاجم تاراج
forays تهاجم تاراج
invasions تهاجم استیلا
offensively ازراه تهاجم
invasion تاراج تهاجم
invasions تاراج تهاجم
invasion تهاجم استیلا
agression تجاوز تهاجم
offensiveness حالت تهاجم یا حمله
offensive تهاجم تهاجمی حمله عمومی
offensives تهاجم تهاجمی حمله عمومی
foray تهاجم کردن بیغما بردن
forays تهاجم کردن بیغما بردن
strong safety مدافع ایمنی در سمت قوی خط تهاجم حریف
lock forward هرکدام از دو نفر خط تهاجم در طرفین ردکننده توپ
corrector جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
invading تهاجم کردن حمله کردن بر
invaded تهاجم کردن حمله کردن بر
invades تهاجم کردن حمله کردن بر
invade تهاجم کردن حمله کردن بر
altitude/height hold متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
propounder ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
inhibitor کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
marshaller هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
quick disconnect coupling کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
sensor گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primer وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primers وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
makgi boowi نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
changer دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
steam fitter نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
detonators منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
vasomotor اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
interceptors هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
interceptor هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
del credere وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
detonator منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
distractive گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
search jammer تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
claqueur تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
expostulator سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
padding پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
prepossessing مجذوب کننده جلب توجه کننده
suppressive خنثی کننده اتش سرکوب کننده
sprining charge خرج چال کننده یا گود کننده
stop order دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
astigmatizer وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
discriminant تفکیک کننده جدا کننده
gesticulant اشاره کننده وحرکت کننده
vibrators ارتعاش کننده نوسان کننده
corruptor فاسد کننده منحرف کننده
toasters سرخ کننده برشته کننده
intermediary وساطت کننده مداخله کننده
divider جدا کننده تقسیم کننده
desolator ویران کننده متروک کننده
desolater ویران کننده متروک کننده
trimmer دستکاری کننده صاف کننده
coordinator هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
contractive جمع کننده چوروک کننده
striking force نیروی تک کننده یا کمین کننده
corrupter فاسد کننده منحرف کننده
toaster سرخ کننده برشته کننده
suberter سرنگون کننده تضعیف کننده
prosecutors پیگرد کننده تعقیب کننده
modulator demodulator تلفیق کننده- تفکیک کننده
venerator تکریم کننده ستایش کننده
designative اشاره کننده تعیین کننده
lifter مرتفع کننده برطرف کننده
preventive حفافت کننده جلوگیری کننده
prosecutor پیگرد کننده تعقیب کننده
presenter ارائه کننده معرفی کننده
intermediaries وساطت کننده مداخله کننده
homager تجلیل کننده کرنش کننده
presenters ارائه کننده معرفی کننده
practicer تمرین کننده مشق کننده
supplicant درخواست کننده تضرع کننده
supplicants درخواست کننده تضرع کننده
vibrator ارتعاش کننده نوسان کننده
diverting سرگرم کننده منحرف کننده
acknowledger تصدیق کننده قبول کننده
transmitter منتقل کننده مخابره کننده
insulators جدا کننده عایق کننده
thickener غلیظ کننده پرپشت کننده
hangers اویزان کننده معلق کننده
presentor ارائه کننده معرفی کننده
thickeners غلیظ کننده پرپشت کننده
the producer and the consumer تولید کننده و مصرف کننده
modifiers اصلاح کننده تعدیل کننده
hanger اویزان کننده معلق کننده
whetstone تیز کننده تند کننده
modifier اصلاح کننده تعدیل کننده
transmitters منتقل کننده مخابره کننده
provisioner تدارک کننده تهیه کننده
cogitator اندیشه کننده مطالعه کننده
sniffy افهار تنفر کننده فن فن کننده
favourer یاری کننده مساعدت کننده
oppressive خورد کننده ناراحت کننده
accaimer هلهله کننده تحسین کننده
thwarter خنثی کننده مسدود کننده
spell binder مسحور کننده مجذوب کننده
insulator جدا کننده عایق کننده
skeletonizer تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
fuel cooled oil cooler خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
dragger شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
procuring activity یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
plasticizer ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
parity bit عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
agent authentication معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
components اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
component اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
dismantling shot تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
voltage stabilizer تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
families محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
family محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
tipper کج کننده واژگون کننده
army component نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
stabilisers تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
requistioner قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
flare گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
supporting arms نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
flares گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
stabilizer تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
negative true logic سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
desiccant مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
delay release sinker وسیله غوطه ور کننده مین زمانی غوطه ور کننده مین تاخیری
radar picket ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
analysis staff ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
gyro repeater تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
component command قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
jumpers شوت کننده با پرش پرش کننده
jumper شوت کننده با پرش پرش کننده
out side دریافت کننده سرویس دریافت کننده سرویس اسکواش
surfy کف کننده
rebutter رد کننده
filleted پر کننده
doer کننده
filleting پر کننده
swooner غش کننده
fillet پر کننده
fillets پر کننده
doers کننده
solvents اب کننده
noncommittal رد کننده
commulator یک سو کننده
refuser رد کننده
whisperer پچ پچ کننده
ear-splitting کر کننده
refutative رد کننده
refutatory رد کننده
fluxing oil اب کننده
bender خم کننده
trackers پی کننده
catterer پچ پچ کننده
solvent اب کننده
syncopator غش کننده
prater پچ پچ کننده
prattfall پچ پچ کننده
hoppers لی لی کننده
hopper لی لی کننده
tracker پی کننده
attacking تک کننده
puffer پف کننده
percutient دق کننده
bidder کننده
squelcher له کننده
fizzy کف کننده
deletive حک کننده
deflective کج کننده
skittish رم کننده
mumbler من من کننده
squasher له کننده
spurner رد کننده
mitigatory کم کننده
mauler له کننده
bidders کننده
abjurer or abjuror کننده
solver حل کننده
filler پر کننده
mitigative کم کننده
thinner کم کننده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com