English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (18 milliseconds)
English Persian
edifying تهذیب کننده
edificatory تهذیب کننده
Other Matches
edification تهذیب
polishes تهذیب
polish تهذیب
refinement تهذیب
refinements تهذیب
reformation تهذیب
edifies تهذیب کردن
edified تهذیب کردن
refines تهذیب کردن
refine تهذیب کردن
regenerating تهذیب کردن
edify تهذیب کردن
cultivation تهذیب ترویج
edification تهذیب اخلاق
regenerate تهذیب کردن
regenerated تهذیب کردن
regenerates تهذیب کردن
regeneration نوزایش تهذیب اخلاق
reform school مدرسه تهذیب اخلاقی
overrefinement تهذیب بسیار اراستگی فراوان
retrieves اصلاح یا تهذیب کردن حصول مجدد
culturist فرهنگ خواه هواخواه تهذیب وپرورش
retrieve اصلاح یا تهذیب کردن حصول مجدد
retrieved اصلاح یا تهذیب کردن حصول مجدد
the churach built him up کلیسا اورا تربیت یا تهذیب اخلاق کرد
reformatory schools کانون اصلاح وتربیت مدارس تهذیب مجرمین جوان
corrector جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
altitude/height hold متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
inhibitor کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
propounder ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
marshaller هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
quick disconnect coupling کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primers وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primer وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
del credere وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
detonators منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
detonator منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
steam fitter نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
makgi boowi نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
distractive گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
interceptors هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
changer دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
interceptor هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
vasomotor اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
search jammer تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
prepossessing مجذوب کننده جلب توجه کننده
claqueur تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
expostulator سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
suppressive خنثی کننده اتش سرکوب کننده
sprining charge خرج چال کننده یا گود کننده
padding پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
astigmatizer وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
stop order دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
corruptor فاسد کننده منحرف کننده
diverting سرگرم کننده منحرف کننده
intermediary وساطت کننده مداخله کننده
suberter سرنگون کننده تضعیف کننده
presenter ارائه کننده معرفی کننده
intermediaries وساطت کننده مداخله کننده
presenters ارائه کننده معرفی کننده
homager تجلیل کننده کرنش کننده
striking force نیروی تک کننده یا کمین کننده
toaster سرخ کننده برشته کننده
toasters سرخ کننده برشته کننده
desolater ویران کننده متروک کننده
acknowledger تصدیق کننده قبول کننده
desolator ویران کننده متروک کننده
discriminant تفکیک کننده جدا کننده
divider جدا کننده تقسیم کننده
hanger اویزان کننده معلق کننده
corrupter فاسد کننده منحرف کننده
contractive جمع کننده چوروک کننده
gesticulant اشاره کننده وحرکت کننده
lifter مرتفع کننده برطرف کننده
trimmer دستکاری کننده صاف کننده
modifiers اصلاح کننده تعدیل کننده
hangers اویزان کننده معلق کننده
cogitator اندیشه کننده مطالعه کننده
practicer تمرین کننده مشق کننده
whetstone تیز کننده تند کننده
modifier اصلاح کننده تعدیل کننده
sniffy افهار تنفر کننده فن فن کننده
supplicant درخواست کننده تضرع کننده
supplicants درخواست کننده تضرع کننده
preventive حفافت کننده جلوگیری کننده
modulator demodulator تلفیق کننده- تفکیک کننده
accaimer هلهله کننده تحسین کننده
spell binder مسحور کننده مجذوب کننده
favourer یاری کننده مساعدت کننده
designative اشاره کننده تعیین کننده
transmitters منتقل کننده مخابره کننده
prosecutors پیگرد کننده تعقیب کننده
transmitter منتقل کننده مخابره کننده
provisioner تدارک کننده تهیه کننده
the producer and the consumer تولید کننده و مصرف کننده
thwarter خنثی کننده مسدود کننده
vibrators ارتعاش کننده نوسان کننده
prosecutor پیگرد کننده تعقیب کننده
venerator تکریم کننده ستایش کننده
coordinator هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
thickeners غلیظ کننده پرپشت کننده
insulator جدا کننده عایق کننده
thickener غلیظ کننده پرپشت کننده
insulators جدا کننده عایق کننده
vibrator ارتعاش کننده نوسان کننده
presentor ارائه کننده معرفی کننده
oppressive خورد کننده ناراحت کننده
fuel cooled oil cooler خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
skeletonizer تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
dragger شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
procuring activity یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
plasticizer ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
parity bit عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
agent authentication معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
components اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
component اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
dismantling shot تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
voltage stabilizer تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
families محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
family محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
tipper کج کننده واژگون کننده
army component نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
stabilizer تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
flares گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
supporting arms نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
stabilisers تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
flare گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
requistioner قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
negative true logic سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
desiccant مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
delay release sinker وسیله غوطه ور کننده مین زمانی غوطه ور کننده مین تاخیری
radar picket ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
analysis staff ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
component command قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
gyro repeater تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
jumpers شوت کننده با پرش پرش کننده
jumper شوت کننده با پرش پرش کننده
out side دریافت کننده سرویس دریافت کننده سرویس اسکواش
syncopator غش کننده
refutative رد کننده
doer کننده
noncommittal رد کننده
jaberer پچ پچ کننده
doers کننده
solvents اب کننده
solvent اب کننده
fluxing oil اب کننده
catterer پچ پچ کننده
attenuant اب کننده
fillet پر کننده
bender خم کننده
fizzy کف کننده
trackers پی کننده
renunciant رد کننده
fillets پر کننده
filleting پر کننده
filleted پر کننده
refutatory رد کننده
benders خم کننده
puffer پف کننده
prater پچ پچ کننده
prattfall پچ پچ کننده
ear-splitting کر کننده
tracker پی کننده
wheezier خس خس یا خر خر کننده
mitigative کم کننده
fillers پر کننده
rebutter رد کننده
mauler له کننده
thinner کم کننده
skittish رم کننده
squelcher له کننده
mumbler من من کننده
abjurer or abjuror کننده
filler پر کننده
mitigatory کم کننده
spurner رد کننده
bidders کننده
renunciant کننده
solver حل کننده
deflective کج کننده
bidder کننده
wheeziest خس خس یا خر خر کننده
refuser رد کننده
surfy کف کننده
repudiationist رد کننده
commulator یک سو کننده
bandwidth یچ کننده
squasher له کننده
crepitant خش خش کننده
hopper لی لی کننده
swooner غش کننده
crusher له کننده
wheezy خس خس یا خر خر کننده
whisperer پچ پچ کننده
sensor حس کننده
attacking تک کننده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com