English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
English Persian
carsickness تهوع در اثر بودن در اتومبیل
Other Matches
to have a flat tire [tyre] پنچر بودن [لاستیک اتومبیل ]
slingshot مانور اتومبیل عقبتر برای عبور از اتومبیل جلو با استفاده از کاهش فشار هوا
slingshots مانور اتومبیل عقبتر برای عبور از اتومبیل جلو با استفاده از کاهش فشار هوا
stock-car اتومبیل شبیه به اتومبیل مسافرتی با تغییراتی بمنظورسرعت
stock car اتومبیل شبیه به اتومبیل مسافرتی با تغییراتی بمنظورسرعت
stock-cars اتومبیل شبیه به اتومبیل مسافرتی با تغییراتی بمنظورسرعت
hot rod اتومبیل شکاری وسریع السیر اتومبیل مسابقهای
automobiles اتومبیل راندن اتومبیل سوار شدن
windscreens پنجره اتومبیل شیشه جلو اتومبیل
automobile اتومبیل راندن اتومبیل سوار شدن
windscreen پنجره اتومبیل شیشه جلو اتومبیل
adnauseam تهوع
sick headache تهوع
mal de mer تهوع
nausea تهوع
qualms حالت تهوع
sickening تهوع اور
morning sickness تهوع بامدادی
adnauseam بدرجهء تهوع
sicknesses حالت تهوع
nauseating تهوع اور
nauseousness تهوع اوری
queasy تهوع اور
nauseous تهوع اور
fulsome تهوع اور
nauseant تهوع اور
nausea حالت تهوع
queasily با حالت تهوع
qualm حالت تهوع
queasiness حالت تهوع
sickness حالت تهوع
queazy تهوع اور
qualmish دچارحالت تهوع
I feel nauseated. حالت تهوع دارم.
wamble احساس تهوع کردن
to be sick حال تهوع داشتن
vomiting agent عامل تهوع اور
sickish تااندازهای تهوع اور
sickener چیز تهوع اور
emetic gas گاز تهوع اور
to feel sick حال تهوع داشتن
nauseates حالت تهوع دست دادن
nauseated حالت تهوع دست دادن
nauseant دارو و یا چیزدیگری که تهوع اورد
nauseate حالت تهوع دست دادن
mawkish حالت تهوع نسبت به غذای بدمزه
i sickened at the sight از دیدن ان حال تهوع بمن دست داد
seasickness تهوع وبهم خوردگی حال در سفر دریا
nauseously بطور تهوع اور یا بد مزه بطور نفرت انگیز
To be very conspicuous . To stick out a mile . To be a marked person . مثل گاو پیشانی سفید بودن ( انگشت نما ومشخص بودن )
peregrinate سرگردان بودن اواره بودن در کشور خارجی اقامت کردن
contained در بر گرفتن محتوی بودن حاوی بودن محاصره کردن
contain در بر گرفتن محتوی بودن حاوی بودن محاصره کردن
to have short views د راندیشه حال بودن وبس کوته نظر بودن
contains در بر گرفتن محتوی بودن حاوی بودن محاصره کردن
outnumbering از حیث شماره بیشتر بودن افزون بودن بر
to mind مراقب بودن [مواظب بودن] [احتیاط کردن]
to be in one's right mind دارای عقل سلیم بودن بهوش بودن
outnumber از حیث شماره بیشتر بودن افزون بودن بر
corresponds بهم مربوط بودن مانند یا مشابه بودن
outnumbered از حیث شماره بیشتر بودن افزون بودن بر
outnumbers از حیث شماره بیشتر بودن افزون بودن بر
correspond بهم مربوط بودن مانند یا مشابه بودن
corresponded بهم مربوط بودن مانند یا مشابه بودن
up to it/the job <idiom> مناسب بودن ،برابربودن ،قادربه انجام بودن
belongs مال کسی بودن وابسته بودن
belonged مال کسی بودن وابسته بودن
reasonableness موجه بودن عادلانه یا مناسب بودن
to look out اماده بودن گوش بزنگ بودن
lurk در تکاپو بودن درکمین شکار بودن
lurked در تکاپو بودن درکمین شکار بودن
validity of the credit معتبر بودن یا پادار بودن اعتبار
fittest شایسته بودن برای مناسب بودن
To be on top of ones job . بر کار سوار بودن ( مسلط بودن )
fits شایسته بودن برای مناسب بودن
to be hard put to it درسختی وتنگی بودن درزحمت بودن
fit شایسته بودن برای مناسب بودن
look out منتظر بودن گوش به زنگ بودن
belong مال کسی بودن وابسته بودن
to be in a habit دارای خویاعادتی بودن دچارخویاعادتی بودن
lurking در تکاپو بودن درکمین شکار بودن
lurks در تکاپو بودن درکمین شکار بودن
jack جک اتومبیل
motor coach jack جک اتومبیل
pony car اتومبیل دو در
hobby car اتومبیل دو در
car jack جک اتومبیل
jacks جک اتومبیل
horseless carriage اتومبیل
speedway اتومبیل رو
cars اتومبیل
automobile اتومبیل
car اتومبیل
automobiles اتومبیل
sqark plug در اتومبیل
autocar اتومبیل
grease روغن اتومبیل
greased روغن اتومبیل
sports sedan اتومبیل کوچک
runabouts اتومبیل سبک
runabout اتومبیل سبک
tricar اتومبیل سه چرخه
greasing روغن اتومبیل
racing car اتومبیل مسابقه
sprinkler truck اتومبیل ابپاش
pneumatic tube لاستیک اتومبیل
motor اتومبیل راندن
carbody اطاق اتومبیل
car owner مالک اتومبیل
motor vehicle tax فرمان اتومبیل
automotive wrench اچار اتومبیل
sport car اتومبیل شکاری
baloon tire لاستیک اتومبیل
sport car اتومبیل کورسی
station car اتومبیل استیشن
snowmobile اتومبیل برفی
sport car اتومبیل اسپورت
saloon car اتومبیل کالسکهای
belt molding زه روکوب اتومبیل
berm داشبورد اتومبیل
motorcar jack بالابر یا جک اتومبیل
licence plate پلاک اتومبیل
motor- اتومبیل راندن
patrol wagon اتومبیل پلیس
driving mirror اینه اتومبیل
tyros لاستیک اتومبیل
tyres لاستیک اتومبیل
tyre لاستیک اتومبیل
accidents تصادف اتومبیل
touring car اتومبیل 4 یا 5 یا 6 نفره
top boot کروک اتومبیل
flivver اتومبیل ارزان
formula car اتومبیل مسابقه
ignition coil کویل اتومبیل
garageman تعمیرکار اتومبیل
heater plug شمع اتومبیل
tankers اتومبیل نفش کش
tanker اتومبیل نفش کش
door lamp لامپ در اتومبیل
paddywagon اتومبیل پلیس
passenger car اتومبیل سواری
motored اتومبیل راندن
accident تصادف اتومبیل
motors اتومبیل راندن
jitney اتومبیل کرایهای
jackshaft دنده دو در اتومبیل
dead load شاسی اتومبیل
passanger car اتومبیل شخصی
starting crank هندل اتومبیل
funny car اتومبیل غیرعادی
parabolic reflector نورافکن اتومبیل
interior heater بخاری اتومبیل
hooting signal سیگنال اتومبیل
automobile fuse فیوز اتومبیل
car port سایبان اتومبیل
motorcar engine موتور اتومبیل
automotive engine موتور اتومبیل
bonnets کاپوت اتومبیل
driver اتومبیل ران
a medium sized car یک اتومبیل متوسط
mule اتومبیل تمرین
a large car یک اتومبیل بزرگ
drivers اتومبیل ران
automobile engine موتور اتومبیل
automobile battery باتری اتومبیل
hoods کاپوت اتومبیل
auto radio گیرنده اتومبیل
hood کاپوت اتومبیل
auto radio رادیوی اتومبیل
automobile body sheet بدنه اتومبیل
car ports سایبان اتومبیل
fan پروانه اتومبیل
auto body sheet بدنه اتومبیل
automobile body اطاق اتومبیل
fanning پروانه اتومبیل
fans پروانه اتومبیل
mules اتومبیل تمرین
automotive صنعت اتومبیل
bonnet کاپوت اتومبیل
car hire اجاره اتومبیل
car breakdown خرابی اتومبیل
auto body اطاق اتومبیل
a small car یک اتومبیل کوچک
sports car اتومبیل شکاری
automobile radio equipment رادیوی اتومبیل
automobile gear transmission گیربکس اتومبیل
automotive industry صنعت اتومبیل
fanned پروانه اتومبیل
motoring اتومبیل رانی
motorcar industry صنعت اتومبیل
motoring تکنیک اتومبیل
cattle-grid قفسفلزیمخصوصحملاحشام با اتومبیل
radiators رادیاتور اتومبیل
radiator رادیاتور اتومبیل
patrol cars اتومبیل گشتی
sports car اتومبیل کورسی
sports cars اتومبیل شکاری
sports cars اتومبیل کورسی
license plate نمرهی اتومبیل
estate cars اتومبیل استیشن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com