Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (39 milliseconds)
English
Persian
castellation
تهیه استحکامات تدافعی سنگربندی کردن مستحکم کردن
Other Matches
defilade
جان پناه استحکامات تدافعی
fortified
سنگربندی شده دارای استحکامات
fortify
سنگربندی کردن
fortifies
سنگربندی کردن
castles
سنگربندی کردن
circumvallation
سنگربندی کردن
fortifying
سنگربندی کردن
castle
سنگربندی کردن
fortifying
دارای استحکامات کردن تقویت کردن
fortifies
دارای استحکامات کردن تقویت کردن
fortify
دارای استحکامات کردن تقویت کردن
fortify
مستحکم کردن
fortification
مستحکم کردن
fortifying
مستحکم کردن
crenelate
مستحکم کردن
crenellate
مستحکم کردن
fortifications
مستحکم کردن
fortifies
مستحکم کردن
retrench
مستحکم کردن
fortifications
قلعه سنگربندی کردن
fortification
قلعه سنگربندی کردن
barricade
سنگربندی کردن سد کردن جاده
fort
سنگربندی کردن تقویت کردن
barricaded
سنگربندی کردن سد کردن جاده
barricades
سنگربندی کردن سد کردن جاده
barricading
سنگربندی کردن سد کردن جاده
reinforces
مستحکم کردن محکم کردن
reinforce
مستحکم کردن محکم کردن
laying up
تهیه کردن سر پل دریایی تهیه سرپل ساحلی
circumvallate
باسنگریابارو محصور شده سنگربندی کردن
defense
دفاع کردن استحکامات
castellate
دارای استحکامات کردن
vallum
دارای استحکامات کردن
rampart
دارای استحکامات کردن
defenses
دفاع کردن استحکامات
defence
دفاع کردن استحکامات
purveyed
تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purvey
تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purveying
تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purveys
تهیه کردن سورسات تهیه کردن
schematize
بصورت برنامه دراوردن طرح یا نقشهای تهیه کردن ابتکار کردن
pre engage
ازپیش برای خود تهیه کردن تعهد قبلی کردن
to pull off something
[contract, job etc.]
چیزی را تهیه کردن
[تامین کردن]
[شغلی یا قراردادی]
back-up
کپی پشتیبان تهیه کردن پشتیبانی کردن
orchestrating
هماهنگ و موزون کردن ارکست تهیه کردن
back up
کپی پشتیبان تهیه کردن پشتیبانی کردن
orchestrates
هماهنگ و موزون کردن ارکست تهیه کردن
orchestrated
هماهنگ و موزون کردن ارکست تهیه کردن
orchestrate
هماهنگ و موزون کردن ارکست تهیه کردن
pioneer tools
وسایل حفاری و تهیه استحکامات وسایل مهندسی حفاری
booking
نام نویسی و تهیه پرونده برای افراد ثبت نام کردن بلیط رزرو کردن
bookings
نام نویسی و تهیه پرونده برای افراد ثبت نام کردن بلیط رزرو کردن
makes
تهیه کردن طرح کردن
To make reservations. To book seats.
جا تهیه کردن ( رزرو کردن )
make
تهیه کردن طرح کردن
to draw out
تهیه کردن طرح کردن
furnishing
مزین کردن تهیه کردن
furnish
مزین کردن تهیه کردن
put out
تهیه کردن اشفته کردن
furnishes
مزین کردن تهیه کردن
administered
تهیه کردن
procures
تهیه کردن
administering
تهیه کردن
processes
تهیه کردن
administer
تهیه کردن
procured
تهیه کردن
administers
تهیه کردن
procuring
تهیه کردن
procure
تهیه کردن
caters
تهیه کردن
supplying
تهیه کردن
afford
تهیه کردن
provide
تهیه کردن
provides
تهیه کردن
preparing
تهیه کردن
affording
تهیه کردن
supply
تهیه کردن
process
تهیه کردن
to find in
تهیه کردن
prepare
تهیه کردن
prepares
تهیه کردن
blend
تهیه کردن
provision
تهیه کردن
blends
تهیه کردن
cater
تهیه کردن
affords
تهیه کردن
afforded
تهیه کردن
supplied
تهیه کردن
catered
تهیه کردن
catering
تهیه کردن
field work
استحکامات صحرایی استحکامات
conserves
کنسرو تهیه کردن
enabling
تهیه کردن برای
conserving
کنسرو تهیه کردن
conserved
کنسرو تهیه کردن
program
برنامه تهیه کردن
enabled
تهیه کردن برای
programs
برنامه تهیه کردن
effigy
تمثال تهیه کردن
effigies
تمثال تهیه کردن
bill
تهیه کردن صورتحساب
bills
تهیه کردن صورتحساب
harness
اشیاء تهیه کردن
funded
تهیه وجه کردن
conserve
کنسرو تهیه کردن
fund
تهیه وجه کردن
enable
تهیه کردن برای
enables
تهیه کردن برای
prearrange
قبلا تهیه کردن
harnessed
اشیاء تهیه کردن
extemporising
فورا تهیه کردن
extemporize
فورا تهیه کردن
extemporized
فورا تهیه کردن
programme
برنامه تهیه کردن
extemporised
فورا تهیه کردن
quadruplicate
در چهارنسخه تهیه کردن
extemporizes
فورا تهیه کردن
process
تهیه و تولید کردن
getting
تهیه کردن فهمیدن
extemporizing
فورا تهیه کردن
programmes
برنامه تهیه کردن
whomp up
بسرعت تهیه کردن
harnessing
اشیاء تهیه کردن
to lay in a stock
موجودی تهیه کردن
gets
تهیه کردن فهمیدن
processes
تهیه و تولید کردن
preparations
تهیه کردن اتش
get
تهیه کردن فهمیدن
preparation
تهیه کردن اتش
triplicate
در سه نسخه تهیه کردن
extemporises
فورا تهیه کردن
projection print
روش تهیه نقشه یا عکس بااستفاده از روش بزرگ کردن یا کوچک کردن فیلم یک عکس دیگر چاپ تصویری
bossing
نقش برجسته تهیه کردن
to raise funds
تهیه وجه یاسرمایه کردن
mush
حریره اردذرت تهیه کردن
draft
تهیه کردن پیش نویس
drafted
تهیه کردن پیش نویس
bossed
نقش برجسته تهیه کردن
circumstantiate
امارات لازمه را تهیه کردن
aminister
تهیه کردن بکار بردن
handwrite
نسخه خطی تهیه کردن
bosses
نقش برجسته تهیه کردن
to serve the city with water
اب برای شهر تهیه کردن
finance
بودجه چیزی را تهیه کردن
scabble
زمخت وناصاف تهیه کردن
finances
بودجه چیزی را تهیه کردن
boss
نقش برجسته تهیه کردن
to draw up
تهیه کردن درصف اوردن
drafts
تهیه کردن پیش نویس
financed
بودجه چیزی را تهیه کردن
to provide for old age
برای پیری تهیه کردن
financing
بودجه چیزی را تهیه کردن
revictual
دوباره غذا یا خواربار تهیه کردن
outlined
مختصر یا خلاصه چیزی را تهیه کردن
financing
علم دارایی تهیه پول کردن
outlining
مختصر یا خلاصه چیزی را تهیه کردن
outlines
مختصر یا خلاصه چیزی را تهیه کردن
outline
مختصر یا خلاصه چیزی را تهیه کردن
develop
توسعه دادن وضعیت تهیه کردن
financed
علم دارایی تهیه پول کردن
develops
توسعه دادن وضعیت تهیه کردن
finances
علم دارایی تهیه پول کردن
finance
علم دارایی تهیه پول کردن
preparative
تدارکی مربوط به تهیه کردن چیزی
munition
تدارکات جنگ افزار تهیه کردن
formulation
تهیه جمع اوری فرمول بندی کردن
mekeready
وسایل تهیه کردن فرم وصفحه بندی
mekeready
تهیه واماده کردن فرم وصفحه و گراور
furnishing
تهیه دیدن مجهز کردن دادن وسایل واماد
furnishes
تهیه دیدن مجهز کردن دادن وسایل واماد
financed
درکارهای مالی داخل شدن سرمایه تهیه کردن
financing
درکارهای مالی داخل شدن سرمایه تهیه کردن
finance
درکارهای مالی داخل شدن سرمایه تهیه کردن
finances
درکارهای مالی داخل شدن سرمایه تهیه کردن
procurement
تهیه و انجام خدمات و اماد تدارک کردن وسایل
furnish
تهیه دیدن مجهز کردن دادن وسایل واماد
defensive
تدافعی
sitzkrieg
جنگ تدافعی
stonewaller
توپزن تدافعی
d. alliance
انفاق تدافعی
maps
نقشه برداری کردن تهیه نقشه نقشه کشی کردن
map
نقشه برداری کردن تهیه نقشه نقشه کشی کردن
defensive programming
برنامه نویسی تدافعی
penalty killing
وضع تدافعی گرفتن تیم یا فرد
stonewalling
توپ زدن تدافعی بدون کسب امتیاز
stonewalled
توپ زدن تدافعی بدون کسب امتیاز
stonewall
توپ زدن تدافعی بدون کسب امتیاز
conformal projection
نوعی سیستم تهیه نقشه بزرگ کردن یکنواخت نقشه
code
قانون بصورت رمز دراوردن مجموعه قانون تهیه کردن
phototostat
رونوشت برداری بوسیله عکاسی دستگاه عکسبرداری ازاسناد رونوشت تهیه کردن
circumvallation
سنگربندی
fortification
سنگربندی
bulwark
سنگربندی
fortifications
سنگربندی
intrenchment
سنگربندی
bulwarks
سنگربندی
entrenchment
سنگربندی
mapping
نقشه کشی کردن تهیه نقشه
barricading
سنگربندی موقتی
barricaded
سنگربندی موقتی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com