English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
base development تهیه پایگاه
Other Matches
laying up تهیه کردن سر پل دریایی تهیه سرپل ساحلی
query زبانی در سیستم مدیریت پایگاه داده ها که امکان جستجو و پرسش و پاسخ در پایگاه داده ها فراهم میکند
roll back کاریک برنامه کاربردی پایگاه داده ها برای توقف تراکنش و برگشت پایگاه داده ها به وضعیت قبلی
aggregates تابع محاسباتی پایگاه داده که روی فیلد انتخاب شده هر رکورد پایگاه داده اجرا می شود
queries زبانی در سیستم مدیریت پایگاه داده ها که امکان جستجو و پرسش و پاسخ در پایگاه داده ها فراهم میکند
querying زبانی در سیستم مدیریت پایگاه داده ها که امکان جستجو و پرسش و پاسخ در پایگاه داده ها فراهم میکند
aggregate تابع محاسباتی پایگاه داده که روی فیلد انتخاب شده هر رکورد پایگاه داده اجرا می شود
queried زبانی در سیستم مدیریت پایگاه داده ها که امکان جستجو و پرسش و پاسخ در پایگاه داده ها فراهم میکند
deployment operating base پایگاه پشتیبانی گسترش جنگی پایگاه کمک به گسترش نیروها
station list فهرست قسمتهای پایگاه دفترچه راهنمای قسمتهای مختلف پایگاه
purveys تهیه اذوقه تهیه سورسات
purveying تهیه اذوقه تهیه سورسات
purvey تهیه اذوقه تهیه سورسات
purveyed تهیه اذوقه تهیه سورسات
privacy قانونی که کاربران غیر محغاز نمیتوانند درباره افراد خصوصی از پایگاه داده ها داده دریافت کنند یا هر شخص فقط میتواند اطلاعات مربوط به خودش را در پایگاه داده بداند
skeletonizer تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
language زبان در سیستم هدایت پایگاه داده ها که امکان میدهد در پایگاه داده ها به راحتی جستجو شود و پرسش شود
languages زبان در سیستم هدایت پایگاه داده ها که امکان میدهد در پایگاه داده ها به راحتی جستجو شود و پرسش شود
sql زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و معروف استاندارد که برای تولید پرسش هایی برای داده از پایگاه داده ها به کار می رود
structure زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و متداول که برای تولید پاسخ برای بازیابی داده از پایگاه داده ها استفاده میشود
structuring زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و متداول که برای تولید پاسخ برای بازیابی داده از پایگاه داده ها استفاده میشود
structures زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و متداول که برای تولید پاسخ برای بازیابی داده از پایگاه داده ها استفاده میشود
dense index اندیس پایگاه داده حاوی آدرس یا ورودی برای هر موضوع یا ورودی در پایگاه داده
query زبان ساده بازیابی اطلاع از سیستم مدیریت پایگاه داده با وارد کردن سوال با مقادیر شناخته شده , که سپس با پایگاه داده ها تط بیق می یابد و برای بازیابی داده صحیح به کار می رود
queries زبان ساده بازیابی اطلاع از سیستم مدیریت پایگاه داده با وارد کردن سوال با مقادیر شناخته شده , که سپس با پایگاه داده ها تط بیق می یابد و برای بازیابی داده صحیح به کار می رود
queried زبان ساده بازیابی اطلاع از سیستم مدیریت پایگاه داده با وارد کردن سوال با مقادیر شناخته شده , که سپس با پایگاه داده ها تط بیق می یابد و برای بازیابی داده صحیح به کار می رود
querying زبان ساده بازیابی اطلاع از سیستم مدیریت پایگاه داده با وارد کردن سوال با مقادیر شناخته شده , که سپس با پایگاه داده ها تط بیق می یابد و برای بازیابی داده صحیح به کار می رود
map compilation تهیه نقشه جدید یا جمع اوری اطلاعات جدید برای تهیه نقشه
QBE زبان ساده برای بازیابی اطلاعات از سیستم مدیریت پایگاه داده ها توسط وارد کردن درخواست با مقادیر مشخص که سپس با پایگاه داده تط بیق میشود و برای بازیابی داده صحیح استفاده میشود
projections سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات
projection سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات
purvey تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purveyed تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purveys تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purveying تهیه کردن سورسات تهیه کردن
campound پایگاه
sites پایگاه
site پایگاه
status پایگاه
posts پایگاه
posted پایگاه
post- پایگاه
platform پایگاه
platforms پایگاه
aboard در پایگاه
lodgment or lodge پایگاه
station پایگاه
stationed پایگاه
post پایگاه
sited پایگاه
stations پایگاه
base of operations پایگاه عملیات
professional status پایگاه حرفهای
defense base پایگاه پدافندی
base development ساختن پایگاه
hardened site پایگاه مقاوم
filbert base پایگاه فریبنده
filbert base پایگاه دروغین
base defense پدافند از پایگاه
base command فرماندهی پایگاه
base defense پدافند پایگاه
battle station پایگاه جنگی
class status پایگاه طبقهای
naval station پایگاه دریایی
data base پایگاه داده ها
landing site پایگاه فرود
knowledge base پایگاه اگاهی
naval base پایگاه دریایی
knowledge base پایگاه دانش
knowledge base پایگاه معلومات
home port پایگاه مادر
home port پایگاه اصلی
height of site ارتفاع پایگاه
defense base پایگاه دفاعی
base map نقشه پایگاه
air base پایگاه هوایی
achieved status پایگاه اکتسابی
databases پایگاه داده ها
encampments اردو پایگاه
encampment اردو پایگاه
data banks پایگاه داده
air bases پایگاه هوایی
data banks پایگاه داده ها
space station پایگاه فضایی
space stations پایگاه فضایی
outpost پایگاه مرزی
outposts پایگاه مرزی
data bank پایگاه داده ها
advance base پایگاه جلو
data bank پایگاه داده
base camp پایگاه مبنا
automatic take تغییر پایگاه
battle station پایگاه رزمی
social status پایگاه اجتماعی
database پایگاه داده ها
space platform پایگاه فضایی
spaceport پایگاه فضایی
air force base پایگاه هوایی
vacation camp [American E] پایگاه تابستانی
distributed data base پایگاه داده توزیعی
outposts پایگاه نفوذی شطرنج
air force base پایگاه نیروی هوایی
bridgehead پایگاه درکنار دریا
exhaustive search جستجو هر رکورد در پایگاه
outpost پایگاه نفوذی شطرنج
dinger دویدن به پایگاه اصلی
base running دویدن بسوی پایگاه
bridgeheads پایگاه درکنار دریا
database structure ساختار پایگاه داده ها
commodore فرمانده پایگاه هوایی
computerized data base پایگاه دادههای کامپیوتری
entry در پایگاه دادههای یا کتابخانه
advanced landing field پایگاه فرود مقدم
advanced landing field پایگاه هوایی مقدم
circuit clout یک امتیاز با دویدن به پایگاه
air beacon برج مراقبت پایگاه
framework مدیریت پایگاه داده
army base پایگاه نیروی زمینی
bare base پایگاه اشغال نشده
active database پایگاه دادههای فعال
data base administrator مسئول پایگاه داده ها
commodores فرمانده پایگاه هوایی
database management مدیریت پایگاه داده ها
database disign طرح پایگاه داده ها
data base specialist متخصص پایگاه داده
data base manager مدیر پایگاه داده
data base management مدیریت پایگاه داده
data base management مدیریت پایگاه داده ها
data base environment محیط پایگاه داده
data base analyst تحلیل گر پایگاه داده
bare base پایگاه اماده نشده
foothold جای ثابت پایگاه
hardware platform پایگاه سخت افزار
citadels پایگاه مستحکم ارگ
citadel پایگاه مستحکم ارگ
corners طرفین پایگاه اصلی
cornering طرفین پایگاه اصلی
corner طرفین پایگاه اصلی
naval auxiliary پایگاه لجستیکی دریایی
relational database پایگاه داده رابطهای
footholds جای ثابت پایگاه
hard missile base پایگاه مستحکم موشک
floating base پایگاه شناور دریایی
frameworks مدیریت پایگاه داده
station complement پرسنل خدماتی پایگاه
station complement پرسنل ثابت یک پایگاه
fire support base پایگاه پشتیبانی اتش
fleet operating base پایگاه عملیاتی ناوگان
socioeconomic status پایگاه اجتماعی- اقتصادی
crowd the plate نزدیک به پایگاه اصلی قرارگرفتن
hit جستجوی موفق در پایگاه داده
batter's box محوطه مستطیل نزدیک پایگاه
connects ضربه موفق در پایگاه دوم
very large data base پایگاه داده بسیار بزرگ
on line database پایگاه داده درون خطی
advance base پایگاه مقدم صحنه عملیات
base of operations پایگاه عملیاتی مبنای عملیات
bring in امتیاز بدست اوردن در پایگاه
base loading بارگیری انجام شده در پایگاه
hits جستجوی موفق در پایگاه داده
data base management system سیستم مدیریت پایگاه داده ها
hitting جستجوی موفق در پایگاه داده
relational database management مدیریت پایگاه دادههای رابطهای
database management system سیستم مدیریت پایگاه داده سیستم مدیریت پایگاه داده ها
collection و مرتب کردن در پایگاه داده
collections و مرتب کردن در پایگاه داده
database management program برنامه مدیریت پایگاه داده ها
connect ضربه موفق در پایگاه دوم
procurement تهیه
supplying تهیه
provision تهیه
supply تهیه
supplied تهیه
ministration تهیه
preparations تهیه
purveyed تهیه
purvey تهیه
preparation تهیه
purveying تهیه
off hand بی تهیه
housing تهیه جا
counter preparation ضد تهیه
seating تهیه جا
purveys تهیه
databases روش سازماندهی و ایجاد پایگاه داده ها
alternate کلید غیراصلی در فایل پایگاه داده ها
database روش سازماندهی و ایجاد پایگاه داده ها
alternated کلید غیراصلی در فایل پایگاه داده ها
beachheads پایگاه یا اراضی تسخیر شده در ساحل
beachhead پایگاه یا اراضی تسخیر شده در ساحل
alternates کلید غیراصلی در فایل پایگاه داده ها
record oriented database management برنامه مدیریت پایگاه دادههای رکوردی
flat fuiile database management program برنامه مدیریت پایگاه دادههای تک فایل
emplacement پایگاه مستقر کردن کار گذاشتن
base on halls گرفتن امتیاز با رسیدن به پایگاه نخست
base runner توپزنی که در پایگاه است یابسوی ان می رود
table oriented database management progr برنامه مدیریت پایگاه دادههای جدولی
basic relay post پایگاه مقدماتی تحویل و تحول بیماران
alternate escort operating base پایگاه عملیاتی یدکی یگانهای پاسور
relational data menagement system سیستم مدیریت پایگاه داده رابطهای
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com