Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 219 (18 milliseconds)
English
Persian
supplier
تهیه کننده
suppliers
تهیه کننده
fabricator
تهیه کننده
preparator
تهیه کننده
Search result with all words
authors
CI یا اموزش توسط کامپیوتر میباشدافرادی که تهیه کننده دستورالعمل ها برای سیستمهای
programmer
تهیه کننده برنامه
programmers
تهیه کننده برنامه
assembler
یک برنامه کامپیوتری که دستورالعملهای زبان غیر ماشین راتوسط استفاده کننده تهیه شده است به زبان ماشین تبدیل میکند برنامه مترجم
budgeteer
تهیه کننده بودجه
budgeter
تهیه کننده بودجه
doa
شرح محصولی که به هنگام دریافت از سازنده یا تهیه کننده کار نمیکند
draftsman
تهیه کننده لوایح قانونی
furnisher
تهیه کننده سامان واثاثیه
procuring activity
یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
provisioner
تدارک کننده تهیه کننده
requistioner
قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
skeletonizer
تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
stenciler
تهیه کننده استنسیل
stenciller
تهیه کننده استنسیل
Other Matches
laying up
تهیه کردن سر پل دریایی تهیه سرپل ساحلی
purveys
تهیه اذوقه تهیه سورسات
purveying
تهیه اذوقه تهیه سورسات
purveyed
تهیه اذوقه تهیه سورسات
purvey
تهیه اذوقه تهیه سورسات
map compilation
تهیه نقشه جدید یا جمع اوری اطلاعات جدید برای تهیه نقشه
projection
سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات
projections
سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات
corrector
جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
purveying
تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purveyed
تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purvey
تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purveys
تهیه کردن سورسات تهیه کردن
supplied
تهیه
supply
تهیه
ministration
تهیه
provision
تهیه
preparation
تهیه
preparations
تهیه
supplying
تهیه
purveyed
تهیه
purveying
تهیه
counter preparation
ضد تهیه
housing
تهیه جا
purveys
تهیه
seating
تهیه جا
off hand
بی تهیه
purvey
تهیه
procurement
تهیه
altitude/height hold
متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
inhibitor
کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
propounder
ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
marshaller
هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
quick disconnect coupling
کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primers
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primer
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor
گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
homogeneous computer network
یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
prepares
تهیه کردن
cater
تهیه کردن
parasceve
روز تهیه
triplicity
تهیه در سه نسخه
afforded
تهیه کردن
caters
تهیه کردن
prepare
تهیه کردن
affords
تهیه کردن
catering
تهیه کردن
affording
تهیه کردن
preparation
تهیه مقدمات
preparing
تهیه کردن
catered
تهیه کردن
counter preparation
تیر ضد تهیه
victual
تهیه اذوقه
preparation of food
تهیه خوراک
preparation fire
اتش تهیه
preparation fire
تیر تهیه
placements
تهیه شغل
base development
تهیه پایگاه
placement
تهیه شغل
blend
تهیه کردن
photo imagery
تهیه عکس
blends
تهیه کردن
placement
تهیه کار
placements
تهیه کار
victualage
تهیه اذوقه
triplication
تهیه در سه نسخه
preparation
تهیه و ارایش
the preparation day
روز تهیه
preparations
تهیه مقدمات
preparations
اتش تهیه
administering
تهیه کردن
preparations
تهیه و ارایش
procure
تهیه کردن
procures
تهیه کردن
administer
تهیه کردن
procuring
تهیه کردن
administers
تهیه کردن
the water supply of tehran
تهیه اب تهران
vacuum-packed
تهیه شده
afford
تهیه کردن
provides
تهیه کردن
provides
تهیه دیدن
weaponry
تهیه سلاح
to make provision
تهیه دیدن
to find in
تهیه کردن
to bargain for
تهیه دیدن
furtherance
تهیه وسایل
provide
تهیه کردن
on the stocks
د رشرف تهیه
preparation
اتش تهیه
procured
تهیه کردن
provide
تهیه دیدن
administered
تهیه کردن
provided
[that]
<conj.>
تهیه شده
provision
تهیه کردن
provisionment
تهیه خواربار
prepare mortar
تهیه ملات
preparatorily
بعنوان تهیه
process
تهیه کردن
appropriated
<adj.>
<past-p.>
تهیه شده
provided
<adj.>
<past-p.>
تهیه شده
lighting feeder
تهیه روشنایی
data processing
تهیه اطلاعات
data processing
تهیه و تولیداطلاعات
pitched
تهیه دیده
purveyance
تهیه خواربار
laid on
<past-p.>
تهیه شده
processes
تهیه کردن
preparation time
زمان تهیه
supplying
تهیه کردن
supply
تهیه کردن
supplied
تهیه کردن
interceptor
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
interceptors
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
distractive
گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
del credere
وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
vasomotor
اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
detonator
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
makgi boowi
نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
detonators
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
steam fitter
نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
changer
دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
search jammer
تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
project section
بخش تهیه پروژه ها
project section
بخش تهیه طرحها
preparations
تهیه کردن اتش
tastiest
باسلیقه تهیه شده
forge
تهیه جنس قلابی
topography
تهیه نقشه از عوارض
to lay in a stock
موجودی تهیه کردن
bills
تهیه کردن صورتحساب
prearranged
از پیش تهیه شده
he is an adequate provider
برای تهیه خواربار
polychromy
فن تهیه نقوش الوان
tastier
باسلیقه تهیه شده
quadruplicate
در چهارنسخه تهیه کردن
conserving
کنسرو تهیه کردن
program section
بخش تهیه برنامه ها
bill
تهیه کردن صورتحساب
hosted
تهیه تسهیلات ورزشی
preparation
تهیه کردن اتش
polychrome
تهیه عکسهای رنگی
procure
تهیه و تحویل اماد
scripting
تهیه فایل اغازگر
area projection
تهیه تصویر منطقه
harness
اشیاء تهیه کردن
effigies
تمثال تهیه کردن
area projection
تهیه نقشه از منطقه
harnessed
اشیاء تهیه کردن
procuring
تهیه و تحویل اماد
harnessing
اشیاء تهیه کردن
programmes
برنامه تهیه کردن
hosting
تهیه تسهیلات ورزشی
hosts
تهیه تسهیلات ورزشی
affordable
قابل تهیه و خریداری
tasty
باسلیقه تهیه شده
foresees
قبلا تهیه دیدن
forges
تهیه جنس قلابی
foresee
قبلا تهیه دیدن
procured
تهیه و تحویل اماد
triplicate
در سه نسخه تهیه کردن
host
تهیه تسهیلات ورزشی
furred
تهیه شده باخز
artillery preparation
اتش تهیه توپخانه
procures
تهیه و تحویل اماد
artillery preparation
تیر تهیه توپخانه
effigy
تمثال تهیه کردن
extemporizing
فورا تهیه کردن
conserve
کنسرو تهیه کردن
melinite
مخصوص تهیه چاشنی
budget directive
دستورالعمل تهیه بودجه
duplicator
ماشین تهیه رونوشت
beach unit
یکان تهیه بارانداز
preparatory students
شاگردان تهیه یا مقدماتی
preparatory
مربوط به تهیه یامقدمات
conserves
کنسرو تهیه کردن
programs
برنامه تهیه کردن
program
برنامه تهیه کردن
extemporised
فورا تهیه کردن
extemporises
فورا تهیه کردن
get
تهیه کردن فهمیدن
duplicators
ماشین تهیه رونوشت
programme
برنامه تهیه کردن
hydrography
تهیه نقشه دریایی
processes
تهیه و تولید کردن
precontract preparations
تهیه اسناد قرارداد
procurement
تهیه و تحویل اماد
whomp up
بسرعت تهیه کردن
process
تهیه و تولید کردن
conserved
کنسرو تهیه کردن
it is in preparation
در دست تهیه است
prearrange
قبلا تهیه کردن
cold turkey
بدون تهیه وتدارک
fund
تهیه وجه کردن
funded
تهیه وجه کردن
acetylene generator
دستگاه تهیه استیلن
gets
تهیه کردن فهمیدن
getting
تهیه کردن فهمیدن
enable
تهیه کردن برای
aggregate flow diagram
نمودار تهیه مصالح
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com