Dictiornary-Farsi | تهیه گراور غلتکی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (9 milliseconds)

English	Persian
rotogravure	تهیه گراور غلتکی


Other Matches

mekeready	تهیه واماده کردن فرم وصفحه و گراور
roller contact	کنتاکت غلتکی
gravure	گراور
engraving	گراور
engravings	گراور
stylography	گراور سازی
line engraving	گراور مخطط
steel engraving	گراور سازی با فولاد
laying up	تهیه کردن سر پل دریایی تهیه سرپل ساحلی
photoengraving	گراور سازی بوسیله عکاسی
dry point	گراور سازی با سیاه قلم
superscribe	روی صفحهای گراور کردن
stylet	قلم گراور سازی وحکاکی
engraves	گراور کردن نشاندن جایگیر ساختن
engraved	گراور کردن نشاندن جایگیر ساختن
line engraving	گراور سازی با خطوط کوتاه وبلند
photogravure	گراور سازی از روی شیشه عکاسی
photoengrave	بوسیله عکاسی گراور سازی کردن
engrave	گراور کردن نشاندن جایگیر ساختن
tusche	جوهر چاپ مخصوص طراحی و گراور سازی
purvey	تهیه اذوقه تهیه سورسات
purveying	تهیه اذوقه تهیه سورسات
purveys	تهیه اذوقه تهیه سورسات
purveyed	تهیه اذوقه تهیه سورسات
skeletonizer	تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
wood engraving	گراور سازی روی چوب باسمه کاری با چوب
map compilation	تهیه نقشه جدید یا جمع اوری اطلاعات جدید برای تهیه نقشه
insculp	حکاکی کردن گراور کردن
projections	سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات
projection	سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات
zincography	گراور سازی روی فلز روی قلمزنی روی
purvey	تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purveying	تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purveys	تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purveyed	تهیه کردن سورسات تهیه کردن
provision	تهیه
ministration	تهیه
preparation	تهیه
procurement	تهیه
purveyed	تهیه
counter preparation	ضد تهیه
preparations	تهیه
off hand	بی تهیه
purvey	تهیه
supplied	تهیه
seating	تهیه جا
supplying	تهیه
supply	تهیه
housing	تهیه جا
purveys	تهیه
purveying	تهیه
blend	تهیه کردن
lighting feeder	تهیه روشنایی
blends	تهیه کردن
provides	تهیه کردن
cater	تهیه کردن
catered	تهیه کردن
afford	تهیه کردن
afforded	تهیه کردن
provision	تهیه کردن
administer	تهیه کردن
administered	تهیه کردن
administering	تهیه کردن
data processing	تهیه اطلاعات
administers	تهیه کردن
placement	تهیه کار
affords	تهیه کردن
affording	تهیه کردن
data processing	تهیه و تولیداطلاعات
catering	تهیه کردن
caters	تهیه کردن
provides	تهیه دیدن
procured	تهیه کردن
process	تهیه کردن
procures	تهیه کردن
placement	تهیه شغل
processes	تهیه کردن
supplier	تهیه کننده
suppliers	تهیه کننده
procuring	تهیه کردن
procure	تهیه کردن
base development	تهیه پایگاه
fabricator	تهیه کننده
provide	تهیه کردن
prepare	تهیه کردن
provide	تهیه دیدن
prepares	تهیه کردن
preparing	تهیه کردن
placements	تهیه کار
placements	تهیه شغل
counter preparation	تیر ضد تهیه
pitched	تهیه دیده
vacuum-packed	تهیه شده
furtherance	تهیه وسایل
preparation	تهیه مقدمات
preparation	اتش تهیه
preparations	تهیه و ارایش
preparation	تهیه و ارایش
preparations	اتش تهیه
victualage	تهیه اذوقه
victual	تهیه اذوقه
triplicity	تهیه در سه نسخه
triplication	تهیه در سه نسخه
to make provision	تهیه دیدن
preparations	تهیه مقدمات
supplying	تهیه کردن
laid on <past-p.>	تهیه شده
provided <adj.> <past-p.>	تهیه شده
appropriated <adj.> <past-p.>	تهیه شده
provided [that] <conj.>	تهیه شده
supplied	تهیه کردن
supply	تهیه کردن
to find in	تهیه کردن
the water supply of tehran	تهیه اب تهران
parasceve	روز تهیه
preparation fire	اتش تهیه
preparation fire	تیر تهیه
photo imagery	تهیه عکس
preparatorily	بعنوان تهیه
weaponry	تهیه سلاح
preparation time	زمان تهیه
purveyance	تهیه خواربار
provisionment	تهیه خواربار
preparation of food	تهیه خوراک
the preparation day	روز تهیه
preparator	تهیه کننده
prepare mortar	تهیه ملات
to bargain for	تهیه دیدن
on the stocks	د رشرف تهیه
it is in preparation	در دست تهیه است
acetylene generator	دستگاه تهیه استیلن
effigy	تمثال تهیه کردن
hydrography	تهیه نقشه دریایی
lyonnaise	باپیاز تهیه شده
precontract preparations	تهیه اسناد قرارداد
forges	تهیه جنس قلابی
effigies	تمثال تهیه کردن
programme	برنامه تهیه کردن
programmes	برنامه تهیه کردن
programmer	تهیه کننده برنامه
programmers	تهیه کننده برنامه
duplicator	ماشین تهیه رونوشت
duplicators	ماشین تهیه رونوشت
melinite	مخصوص تهیه چاشنی
barrier tactics	تاکتیک تهیه موانع
polychrome	تهیه عکسهای رنگی
polychromy	فن تهیه نقوش الوان
prearrange	قبلا تهیه کردن
forge	تهیه جنس قلابی
topography	تهیه نقشه از عوارض
preparatory students	شاگردان تهیه یا مقدماتی
quadruplication	تهیه چیزی درچهارنسخه
whomp up	بسرعت تهیه کردن
scripting	تهیه فایل اغازگر
stenciler	تهیه کننده استنسیل
aggregate flow diagram	نمودار تهیه مصالح
stenciller	تهیه کننده استنسیل
area projection	تهیه نقشه از منطقه
budgeteer	تهیه کننده بودجه
to lay in a stock	موجودی تهیه کردن
area projection	تهیه تصویر منطقه
artillery preparation	تیر تهیه توپخانه
artillery preparation	اتش تهیه توپخانه
budgeter	تهیه کننده بودجه
beach unit	یکان تهیه بارانداز
furred	تهیه شده باخز
quadruplicate	در چهارنسخه تهیه کردن
he is an adequate provider	برای تهیه خواربار
process	تهیه و تولید کردن
processes	تهیه و تولید کردن
prearranged	از پیش تهیه شده
foresee	قبلا تهیه دیدن
program section	بخش تهیه برنامه ها
information providers	تهیه کنندگان اطلاعات
affordable	قابل تهیه و خریداری
project section	بخش تهیه پروژه ها
project section	بخش تهیه طرحها
cold turkey	بدون تهیه وتدارک
budget directive	دستورالعمل تهیه بودجه
extemporizes	فورا تهیه کردن
getting	تهیه کردن فهمیدن
procures	تهیه و تحویل اماد
advance	قبلا تهیه شده
extemporising	فورا تهیه کردن
procuring	تهیه و تحویل اماد
extemporises	فورا تهیه کردن
advances	قبلا تهیه شده
funded	تهیه وجه کردن
preparatory	مربوط به تهیه یامقدمات
extemporised	فورا تهیه کردن
harnessing	اشیاء تهیه کردن
gets	تهیه کردن فهمیدن
get	تهیه کردن فهمیدن
extemporize	فورا تهیه کردن
extemporizing	فورا تهیه کردن
program	برنامه تهیه کردن
enabling	تهیه کردن برای
programs	برنامه تهیه کردن
enables	تهیه کردن برای
enabled	تهیه کردن برای