Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (9 milliseconds)
English	Persian
albedo	توان بازتاب
Other Matches
power meter	دستگاه اندازه گیری توان توان سنج وات متر
eight bit system	کم توان که CPU آن می توان کلمات هشت بیتی را پردازش کند
ratings	توان نامی توان قدرت
rating	توان نامی توان قدرت
lsb	رقم دودویی که محل سمت راست کلمه را اشغال میکند و کمترین توان دو را در کلمه دارد که معمولا معادل رو به توان صفر است
watts	واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
watt	واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
A jars mouth may be stopped ,a mans cannot. <proverb>	در کوزه را مى توان بست اما دهان آدمى را نمى توان بست.
volt ampere meter	دستگاه اندازه گیری توان فاهری توان فاهری سنج
mini	کامپیوتر کوچک با محدوده توان پردازش و دستورات بیشتر از یک ریز کامپیوتر ولی قابل رقابت با سرعت یا توان کنترل داده کامپیوتر mainframe نیست
echoing	بازتاب
echoes	بازتاب
reflex	بازتاب
reflexes	بازتاب
echoed	بازتاب
plantar reflex	بازتاب کف پا
echo	بازتاب
reflector	بازتاب
reflectors	بازتاب
reflection	بازتاب
reflexion	بازتاب
reflection plane	صفحه بازتاب
reflexivity	بازتاب پذیری
reflexogenous zones	نواحی بازتاب زا
reflexology	بازتاب شناسی
reflex time	زمان بازتاب
reflex reserve	پس مانده بازتاب
reflex circuit	قوس بازتاب
reflection of light	بازتاب نور
reflection grating	توری بازتاب
reflection coefficient	ضریب بازتاب
reflectometer	بازتاب سنج
reflectivity	بازتاب پذیری
reflectability	بازتاب پذیری
reflex arc	کمان بازتاب
reflex arc	قوس بازتاب
reflects	بازتاب دادن
raster	شبکه بازتاب
pupillary reflex	بازتاب مردمک
chain reflex	بازتاب زنجیرهای
abdominal reflex	بازتاب شکمی
achilles jerk	بازتاب اشیل
achilles reflex	بازتاب اشیل
albedo	نمار بازتاب
angle of reflaction	زاویه بازتاب
reflection angel	زاویه بازتاب
crossed reflex	بازتاب متنافر
cranial reflex	بازتاب جمجمهای
babinski reflex	بازتاب بابینکسی
background reflection	بازتاب زمینهای
bragg reflection	بازتاب پراگ
flexion reflex	بازتاب خمش
flashbacks	بازتاب اشعه
flashback	بازتاب اشعه
prepotent reflex	بازتاب غالب
plane of reflection	صفحه بازتاب
orienting reflex	بازتاب سوگیری
orientation reflex	بازتاب سوگیری
negative movement reflex	بازتاب گریز
reflector buoy	بویه بازتاب
mass reflex	بازتاب کلی
law of reflection	قانون بازتاب
reflect	بازتاب دادن
reflecting	بازتاب دادن
coefficient of reflection	ضریب بازتاب
ground return	بازتاب زمینی
conditioned reflex	بازتاب شرطی
rossolimo reflex	بازتاب روسولیمو
reflection law	قانون بازتاب
rooting reflex	بازتاب گونه
salivary reflex	بازتاب بزاقی
sucking reflex	بازتاب مکیدن
righting reflex	بازتاب تعادل
spinal reflex	بازتاب نخاعی
static reflex	بازتاب تعادل
reflection	بازتاب اندیشه
tendon reflex	بازتاب وتری
stretch reflex	بازتاب کشیدگی
grasping reflex	بازتاب چنگ زدن
startle reflex	بازتاب یکه خوردن
positive movement reflex	بازتاب حرکت گرایشی
reflects	بازتاب یافتن بازتابیدن
reflecting	بازتاب یافتن بازتابیدن
phasic stretch reflex	بازتاب کشش مرحلهای
psychogalvanic reflex	بازتاب گالوانیکی- روانی
pgr	بازتاب گالوانیکی- روانی
unconditioned reflex	بازتاب غیر شرطی
patellar reflex	بازتاب پرش زانو
knee jerk reflex	بازتاب پرش زانو
irreflexive	بی خیال بدون بازتاب
reflect	بازتاب یافتن بازتابیدن
haab's pupillary reflex	بازتاب مردمکی هاب
reflex latency	دوره نهفتگی بازتاب
bechterev mendel reflex	بازتاب بختریف- مندل
cutaneous pupillary reflex	بازتاب پوستی مردمک
cutaneous secretory reflex	بازتاب تراوشی پوست
consensual eye reflex	بازتاب همخوان چشم
blinking reflex	بازتاب پلک زدن
eye blink reflex	بازتاب پلک زدن
audi	بازتاب دیداری- شنیداری
mirror	دراینه منعکس ساختن بازتاب کردن
mirrors	دراینه منعکس ساختن بازتاب کردن
mirrored	دراینه منعکس ساختن بازتاب کردن
power	توان
isoelectric	هم توان
exponents	توان
capacitance	توان
low power	توان کم
exponent	توان
p	توان
potential	توان
equipotent	هم توان
potency	توان
high-powered	پر توان
ambidextrous	دو سو توان
ambidextral	دو سو توان
vigour	توان
throughput	توان
vim	توان
oligotrophic	کم توان
powering	توان
vigor	توان
powered	توان
powers	توان
sounp power	توان صوتی
exponentiation	به توان رساندن
electric power	توان برقی
wattles power	توان کور
engine performance	توان موتور
received power	توان دریافتی
engine rating	توان موتور
explosive power	توان انفجاری
exponent	توان [ریاضی]
real power	توان موثر
effective power	توان موثر
complex power	توان موهومی
compression strength	توان فشاری
connected load	توان اتصال
constant power	توان ثابت
constant power	توان دائمی
resolution power	توان تفکیک
cosine meter	توان سنج
power	توان [ریاضی]
powering	توان برقی
discriminating power	توان افتراق
dispersive power	توان پاشندگی
low power	توان کوچک
dynomometer	توان سنج
potential energy	نهان توان
motor output	توان موتور
true power	توان متوسط
microcomputer	کامپیوتر کم توان
maximum available powere	توان حداکثر
true power	توان واقعی
power level indicator	توان نما
useful power	توان مفید
vector power	توان برداری
power loss	اتلاف توان
light output ratio	توان نور
true power	توان حقیقی
power level	تراز توان
to the power of [three]	به توان [سه] [ریاضی]
power circuit	مدار توان
simple circuit	مدار توان
physical medicine	طب توان بخشی
power endurance	توان استقامت
power factor	ضریب توان
power function	تابع توان
output power	توان خروجی
out put	توان دستگاهها
thermal power	توان حرارتی
power output	توان خروجی
puissance	توان قدرت
horse power	توان موتور
heating power	توان حرارتی
reactive power	توان راکتیو
h.p.	توان اسب
wattless power	توان هرز
reactive volt amperes	توان هرز
reactor output	توان راکتور
fluctuating power	توان نوشی
real power	توان حقیقی
flexural strength	توان خمشی
i. and evdevolution	توان یابی
i^ r loss	اتلاف توان
idle current wattmeter	توان کورسنج
tensile strength	توان کششی
interference power	توان پارازیت
instantaneous power	توان لحظهای
input power	توان ورودی
rated output	توان نامی
reactive power	توان هرز
reactive power	توان واکنشی
indicated horsepower	توان فاهری
increase of output	افزایش توان
idle power	توان کور
wattmeter	توان سنج
complex power	توان مختلط
ratings	سنجش توان
micros	کامپیوتر کم توان

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com