English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
battery output توان برونداد باطری
Other Matches
output برونداد
outputs برونداد
output برونداد محصول
outputs برونداد محصول
outputs برونداد بروندهی
output برونداد بروندهی
power meter دستگاه اندازه گیری توان توان سنج وات متر
eight bit system کم توان که CPU آن می توان کلمات هشت بیتی را پردازش کند
ratings توان نامی توان قدرت
rating توان نامی توان قدرت
lsb رقم دودویی که محل سمت راست کلمه را اشغال میکند و کمترین توان دو را در کلمه دارد که معمولا معادل رو به توان صفر است
watt واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
watts واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
A jars mouth may be stopped ,a mans cannot. <proverb> در کوزه را مى توان بست اما دهان آدمى را نمى توان بست.
volt ampere meter دستگاه اندازه گیری توان فاهری توان فاهری سنج
mini کامپیوتر کوچک با محدوده توان پردازش و دستورات بیشتر از یک ریز کامپیوتر ولی قابل رقابت با سرعت یا توان کنترل داده کامپیوتر mainframe نیست
batteries باطری
bettery باطری
exchange battery باطری
cells باطری
capacitor باطری
battery باطری
cell باطری
pole قطب باطری
heating battery باطری فیلامان
ideal galvanic cell باطری ایده ال
poles قطب باطری
primery battery باطری اولیه
low voltage battery باطری فیلامان
dry pile باطری قلمی
dry cell battery باطری خشک
cotainer جعبه باطری
dry cell باطری خشک
solar battery باطری افتابی
lighting battery باطری نور
oven battery باطری کوره
microbattery باطری کوچک
battery terminal ترمینال باطری
mercury battery باطری جیوهای
ampere hour capacity فرفیت باطری
main battery باطری اصلی
battery acid اسید باطری
battery backup باطری پشتیبان
battery box جعبه باطری
battery charger شارژر باطری
battery clamp ترمینالهای باطری
microphone battery باطری میکروفن
c battery باطری شبکه
battery switch کلید باطری
accumulator battery اکومولاتور باطری
thermal battery باطری حرارتی
cell tester ازمایشگر باطری
torch battery باطری قلمی
biasing battery باطری بایاس
grid battery باطری بایاس شبکه
grid bias battery باطری بایاس شبکه
internal battery مقاومت داخلی باطری
traction battery باطری وسیله نقلیه
cells پیل خانه باطری
cell جزء اصلی باطری
high voltage battery باطری فشار قوی
high tension battery باطری فشار قوی
cell پیل خانه باطری
flashlight battery باطری چراغ قوه
battery باطری برجک توپ
anodes قطب مثبت باطری
coke oven battery باطری کوره ذغالی
anode قطب مثبت باطری
battery backup system سیستم پشتیبان باطری
cells جزء اصلی باطری
battery box leg پایه نگهدارنده باطری
point قطبهای باطری یاپلاتین
clips ترمینال باطری بست
clippings ترمینال باطری بست
clipped ترمینال باطری بست
clip ترمینال باطری بست
batteries باطری برجک توپ
hydrometer وسیله ازمایش اسید باطری
Please check the battery. لطفا باطری را کنترل کنید.
ignition battery باطری سیستم جرقه زنی
nickel cadmium battery باطری الکتریکی نیکل کادمیوم
chargers دستگاه پرکردن باطری و هرچیز دیگر
dynamo battery ignition unit سیستم جرقه زنی دینام -باطری
charger دستگاه پرکردن باطری و هرچیز دیگر
grids مختصات شبکه بندی جهانی پلاک در باطری
grid مختصات شبکه بندی جهانی پلاک در باطری
cordless drill driver دریل برقی [دریلی که با باطری کار می کند] [ابزار]
golf car وسیله باطری دار برای حرکت دو بازیگر در زمین گلف
unbalanced cell سلول باطری نیکل کادنیم که بیش از سلولهای دیگر تخلیه شده است
boost charge ولتاژ ثابت و اولیهای که به باطری داده میشود تا انرابرای استارت موتور اماده نگه دارد
positive قطب مثبت باطری الکتریسیته مثبت اری یا تصدیق می کنم
all mains receiver گیرنده جریان دائم و جریان متناوب رادیوی برق و باطری
cordless screwdriver پیچگوشتی برقی [پیچگوشتی که با باطری کار می کند] [ابزار]
vigour توان
ambidextrous دو سو توان
isoelectric هم توان
ambidextral دو سو توان
equipotent هم توان
capacitance توان
potency توان
low power توان کم
vigor توان
vim توان
potential توان
powered توان
power توان
powers توان
high-powered پر توان
throughput توان
oligotrophic کم توان
exponents توان
p توان
exponent توان
powering توان
constant current جریان مستقیم جریان ثابت باطری
bituminous paint رنگی ضخیم و سنگین که جزء اصلی ان قیر بوده و بعنوان رنگ ضد اسید برای کم کردن خوردگی حاصل از بخارات والکترولیت موجود در باطری استفاده میشود
reactor output توان راکتور
thermal power توان حرارتی
to the power of [three] به توان [سه] [ریاضی]
tensile strength توان کششی
constant power توان ثابت
true power توان حقیقی
wattmeter توان سنج
exponent توان [ریاضی]
brake horsepower توان مفید
heating power توان حرارتی
biological potential توان زیستی
power توان [ریاضی]
capacity range حیطه توان
circuit breaking capacity توان قطع
true power توان متوسط
true power توان واقعی
useful power توان مفید
vector power توان برداری
compression strength توان فشاری
complex power توان موهومی
complex power توان مختلط
wattless power توان هرز
sounp power توان صوتی
maximum available powere توان حداکثر
indicated horsepower توان فاهری
increase of output افزایش توان
wattles power توان کور
idle power توان کور
idle current wattmeter توان کورسنج
power function تابع توان
i^ r loss اتلاف توان
i. and evdevolution توان یابی
power level تراز توان
horse power توان موتور
power level indicator توان نما
input power توان ورودی
instantaneous power توان لحظهای
microcomputer کامپیوتر کم توان
motor output توان موتور
out put توان دستگاهها
output power توان خروجی
low power توان کوچک
physical medicine طب توان بخشی
light output ratio توان نور
potential energy نهان توان
simple circuit مدار توان
power endurance توان استقامت
power factor ضریب توان
interference power توان پارازیت
power loss اتلاف توان
power output توان خروجی
puissance توان قدرت
effective power توان موثر
dynomometer توان سنج
real power توان حقیقی
real power توان موثر
dispersive power توان پاشندگی
discriminating power توان افتراق
cosine meter توان سنج
constant power توان دائمی
received power توان دریافتی
resolution power توان تفکیک
electric power توان برقی
engine performance توان موتور
h.p. توان اسب
rated output توان نامی
reactive power توان هرز
reactive power توان واکنشی
power circuit مدار توان
fluctuating power توان نوشی
flexural strength توان خمشی
exponentiation به توان رساندن
explosive power توان انفجاری
reactive power توان راکتیو
reactive volt amperes توان هرز
engine rating توان موتور
connected load توان اتصال
powering توان نیرو
power توان نیرو
micros کامپیوتر کم توان
purchasing power توان خرید
power قوه یا توان
micro کامپیوتر کم توان
input توان اولیه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com