Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (10 milliseconds)
English	Persian
transmission dynamometer	توان سنج انتقالی
Other Matches
power meter	دستگاه اندازه گیری توان توان سنج وات متر
eight bit system	کم توان که CPU آن می توان کلمات هشت بیتی را پردازش کند
rating	توان نامی توان قدرت
ratings	توان نامی توان قدرت
lsb	رقم دودویی که محل سمت راست کلمه را اشغال میکند و کمترین توان دو را در کلمه دارد که معمولا معادل رو به توان صفر است
watts	واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
watt	واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
A jars mouth may be stopped ,a mans cannot. <proverb>	در کوزه را مى توان بست اما دهان آدمى را نمى توان بست.
volt ampere meter	دستگاه اندازه گیری توان فاهری توان فاهری سنج
mini	کامپیوتر کوچک با محدوده توان پردازش و دستورات بیشتر از یک ریز کامپیوتر ولی قابل رقابت با سرعت یا توان کنترل داده کامپیوتر mainframe نیست
transitory	انتقالی
transitional	انتقالی
transitionary	انتقالی
transitive	انتقالی
transitions	انتقالی
transition	انتقالی
transferential	انتقالی
ceded	انتقالی
translation bearing	یاتاقان انتقالی
translational motion	حرکت انتقالی
translation	حرکت انتقالی
translations	حرکت انتقالی
translational energy	انرژی انتقالی
translational lift	برای انتقالی
transitory society	جامعه انتقالی
transfer functions	توابع انتقالی
transfer earnings	درامدهای انتقالی
transational symmerty	تقارن انتقالی
transfer payments	پرداختهای انتقالی
transfer reaction	واکنش انتقالی
transference resistance	مقاومت انتقالی
transit bearing	سمت انتقالی
running fix	نقطه انتقالی
transitional motion	حرکت انتقالی
transitory consumption	مصرف انتقالی
transfer income	درامد انتقالی
revolution	حرکت انتقالی
deferred charges	هزینههای انتقالی
transitory income	درامد انتقالی
deferred income	درامدهای انتقالی
ceded public domains	خالصجات انتقالی
revolutions	حرکت انتقالی
transmission system	سیستم انتقالی
transmission system	دستگاه انتقالی
translative	ترجمهای انتقالی
transferring	سند انتقال انتقالی
transfer	سند انتقال انتقالی
transfer molding	قالب ریزی انتقالی
transfers	سند انتقال انتقالی
transition ranges	میدان تیر انتقالی
transfer molding	ریخته گری انتقالی
government transfer payments	پرداختهای انتقالی دولت
transfer mold	قالب گیری انتقالی
alienable	قابل فروش انتقالی
net tax revenue	مالیات منهای پرداختهای انتقالی
epochal psychosis	روان پریشی سنین انتقالی
Hypnagogia	تجربه حالت انتقالی از بیداری تا خواب
vortex flow	جریان سیال با حرکت ترتیبی دورانی و انتقالی
transit bearing	گرای انتقالی گرای عبور کشتی یا هواپیما
isoelectric	هم توان
equipotent	هم توان
p	توان
oligotrophic	کم توان
potency	توان
low power	توان کم
vim	توان
capacitance	توان
vigour	توان
ambidextrous	دو سو توان
ambidextral	دو سو توان
powering	توان
exponent	توان
high-powered	پر توان
powered	توان
power	توان
vigor	توان
powers	توان
throughput	توان
potential	توان
exponents	توان
fluctuating power	توان نوشی
electric power	توان برقی
flexural strength	توان خمشی
vector power	توان برداری
engine rating	توان موتور
exponentiation	به توان رساندن
explosive power	توان انفجاری
wattless power	توان هرز
wattmeter	توان سنج
engine performance	توان موتور
effective power	توان موثر
dynomometer	توان سنج
dispersive power	توان پاشندگی
capacity range	حیطه توان
brake horsepower	توان مفید
biological potential	توان زیستی
power	توان [ریاضی]
apparent power	توان فاهری
circuit breaking capacity	توان قطع
complex power	توان مختلط
discriminating power	توان افتراق
exponent	توان [ریاضی]
cosine meter	توان سنج
constant power	توان ثابت
connected load	توان اتصال
compression strength	توان فشاری
complex power	توان موهومی
true power	توان حقیقی
useful power	توان مفید
thermal power	توان حرارتی
puissance	توان قدرت
power output	توان خروجی
power loss	اتلاف توان
power level indicator	توان نما
power level	تراز توان
power function	تابع توان
power factor	ضریب توان
power endurance	توان استقامت
simple circuit	مدار توان
to the power of [three]	به توان [سه] [ریاضی]
reactive power	توان هرز
reactive power	توان واکنشی
tensile strength	توان کششی
sounp power	توان صوتی
resolution power	توان تفکیک
received power	توان دریافتی
real power	توان موثر
real power	توان حقیقی
reactor output	توان راکتور
reactive volt amperes	توان هرز
reactive power	توان راکتیو
power circuit	مدار توان
potential energy	نهان توان
increase of output	افزایش توان
wattles power	توان کور
idle power	توان کور
idle current wattmeter	توان کورسنج
i^ r loss	اتلاف توان
i. and evdevolution	توان یابی
horse power	توان موتور
heating power	توان حرارتی
h.p.	توان اسب
true power	توان متوسط
indicated horsepower	توان فاهری
input power	توان ورودی
instantaneous power	توان لحظهای
physical medicine	طب توان بخشی
output power	توان خروجی
out put	توان دستگاهها
motor output	توان موتور
microcomputer	کامپیوتر کم توان
maximum available powere	توان حداکثر
rated output	توان نامی
low power	توان کوچک
light output ratio	توان نور
interference power	توان پارازیت
true power	توان واقعی
albedo	توان بازتاب
rating	سنجش توان
power	توان برقی
power	توان نیرو
micros	کامپیوتر کم توان
micro	کامپیوتر کم توان
pace	حفظ توان
paced	حفظ توان
constant power	توان دائمی
paces	حفظ توان
horsepower	توان اسب
input	توان ورودی
purchasing power	توان خرید
powers	قوه یا توان
recruitment	توان گیری
ratings	سنجش توان
powering	توان برقی
powers	توان نیرو
powers	توان برقی
powering	توان نیرو
powered	قوه یا توان
powered	توان برقی
powered	توان نیرو
powering	قوه یا توان
rehabilitation	توان بخشی
power	قوه یا توان
input	توان اولیه
valence	توان ارزش
omnipotent	همه توان
cube	توان سوم
perhaps	توان بود
throughput	توان عملیاتی
active power	توان موثر
aerobic power	توان هوازی
inputted	توان اولیه
inputted	توان ورودی
cubes	توان سوم
potency	توان جنسی
square	مربع توان دوم
motor rating	توان نامی موتور
powers	حذف توان کامپیوتر
electrode dissipation	اتلاف توان الکترد
n.h.p.	توان اسمی دستگاه

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com