Total search result: 202 (19 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
barrier |
تورسیمی سد کننده حرکت هواپیما |
barriers |
تورسیمی سد کننده حرکت هواپیما |
|
|
Other Matches |
|
plane director |
نفر هدایت کننده هواپیما هادی هواپیما |
roll in point |
نقطه ورود به شاخه تک به وسیله هواپیما نقطه شروع حرکت تک هواپیما |
altitude/height hold |
متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما |
arresting gear |
دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما |
cruising speed |
سرعت حرکت هواپیما یا کشتی |
lateral tell |
پیشگیری هواپیما در حرکت عرضی |
expanded metal |
تورسیمی |
yawed |
پهلو بپهلو حرکت دادن هواپیما |
headings |
جهت حرکت کشتی یا هواپیما به طرف |
air controlman |
کسیکه حرکت هواپیما را کنترل میکند |
heading |
جهت حرکت کشتی یا هواپیما به طرف |
desired leading |
سمت حرکت مطلوب هواپیما یا ناو |
The aircrafts was flying in a northerly direction. |
هواپیما در جهت شمال حرکت می کرد |
yaw |
پهلو بپهلو حرکت دادن هواپیما |
to taxi to a standstill |
حرکت آخر تا به ایست رسیدن [هواپیما] |
liner |
باسرعت حداکثر هواپیما حرکت کنید در درگیری هوایی |
liners |
باسرعت حداکثر هواپیما حرکت کنید در درگیری هوایی |
heading select feature |
عرشه کمکی برای انتخاب سمت حرکت هواپیما |
ground loop |
تغییر ناگهانی جهت حرکت هواپیما با ارابه فرود |
crab angle |
زاویه بین مسیر حرکت هواپیما و محور دوربین عکاسی |
block time |
زمان سپری شده ا لحظه شروع حرکت هواپیما تالحظه توقف |
test pilot |
خلبان ازمایش کننده هواپیما |
test pilots |
خلبان ازمایش کننده هواپیما |
fly net |
پشه پران تورسیمی برای جلوگیری ازامدن مگس |
adjustable stabilizer |
تثبیت کننده افقی قابل تنظیم هواپیما |
control column |
فرمانی برای کنترل حرکت هواپیما حول محور طولی وعرضی که میتواند بصورت میله یا رل باشد |
control surface angle |
زاویه بین مبداء سنجش حرکت سطوح کنترل و وتر سطح ثابت یا محور طولی هواپیما |
marker circle |
دایره مشخص کننده مرکزمنطقه فرود هوایی یا باندفرود هواپیما |
aircraft arresting hook |
مجموعه قطعاتی که برای گرفتن سرعت یا کاهش اندازه حرکت یا گشتاور هواپیما درفرود معمولی یا اضطراری باان درگیر میشوند |
glide path |
مسیر حرکت ازاد یا پرواز ازاد هواپیما یاموشک |
localizer |
انتن سمت نما یا تعیین کننده محل هواپیما نسبت به مسیرباند فرود |
hair trigger |
باسانی حرکت کننده |
elevation stop |
متوقف کننده حرکت ارتفاع |
running gear |
قسمت حرکت کننده ماشین |
anti tear strips |
باریکه یا نوارهایی از جنس هواپیما که روی قطعات ساختمانی بال و زیرنوارهای تقویت کننده قرارمیگیرند |
dash pot |
دستگاه کند کننده حرکت میراگر |
course recorder |
دستگاه ثبت کننده مسیر حرکت |
shambling |
حرکت کننده با قدم های کج ونامنظم |
succussatory |
وابسته به تکان حرکت کننده باصعوبت |
transhumant |
حرکت کننده بسوی کوهستان برای چرا |
crossing target |
هدفی که درسمت حرکت میکند هدف عبور کننده در مسیر رژه |
approach end |
نقطه شروع تقرب هواپیما ابتدای محوطه دویدن هواپیما |
landing gear |
چرخ هواپیما که هنگام نشستن هواپیما وزن انراتحمل میکند |
altitude sickness |
حال به هم خوردگی در اثرارتفاع هواپیما مرض ناشی از زیاد شدن ارتفاع هواپیما |
touchdown |
تماس هواپیما با زمین سینه مال رفتن هواپیما |
barometric leveling |
تراز کردن هواپیما از نظرفشار جو تعادل بارومتری هواپیما |
touchdowns |
تماس هواپیما با زمین سینه مال رفتن هواپیما |
aircraft scrambling |
دستور پرواز هواپیما ازوضعیت اماده باش زمینی صدور فرمان درگیری هواپیما با هدف |
aircraft arresting barrier |
وسیله بازدارنده هواپیما ازحرکت مهار هواپیما |
air mileage indicator |
کیلومتر شمار هواپیما مسافت سنج هواپیما |
aft |
قسمت انتهایی هواپیما بطرف عقب هواپیما |
spoiler |
صفحه دراز و باریک روی سطح بالایی هواپیما که برای کاستن سرعت یا اوج گرفتن هواپیما بلند میشود |
screwpropeller |
پروانه هواپیما ملخ کشتی یا هواپیما |
space charter |
اختصاص جا در هواپیما رزرو کردن جا در هواپیما |
differential ailerons |
ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است |
coordinated turn |
دورزدن هواپیما بطوریکه کنترلهای مربوط به دوران حول هر سه محور مورداستفاده قرار گرفته و مانع سر خوردن هواپیما به داخل یا خارج پیچ میشوند |
mechanical mouse |
mouse حرکت داده میشود و توپ درون آن می چرخد و به احساس کننده ها که حرکات افق و عمودی را کنترل می کنند برخورد میکند |
automatic pilots |
وسیله تثبیت خودکار مسیرتقرب هواپیما تثبیت کننده خودکار مسیر |
automatic pilot |
وسیله تثبیت خودکار مسیرتقرب هواپیما تثبیت کننده خودکار مسیر |
moment |
ممان وزن بار هواپیما نیروی گریز ازمرکز وزن اشیاء داخل هواپیما |
moments |
ممان وزن بار هواپیما نیروی گریز ازمرکز وزن اشیاء داخل هواپیما |
holding point |
نقطه تثبیت ردیابی هواپیما نقطه انتظار هواپیما روی صفحه رادار |
transition altitude |
ارتفاع استاندارد هواپیما ارتفاع هواپیما طبق جداول فنی پرواز |
azimuth indicator |
شاخص سمتی هواپیما وسیله نشان دهنده زاویه سمتی هواپیما |
apron |
محوطه اسفالت مقابل اشیانه هواپیما محوطه بارگیری هواپیما |
aprons |
محوطه اسفالت مقابل اشیانه هواپیما محوطه بارگیری هواپیما |
aircraft cross servicing |
سرویسهای متقابله دستگاههای هواپیما سرویس جنبی دستگاههای هواپیما |
troop space |
جای انفرادی در هواپیما یاکشتی محوطه لازم برای تامین جا برای حمل پرسنل وبارهای انفرادی انها درکشتی یا هواپیما |
goldie |
علامت درگیر شدن سیستم کنترل پرواز خودکار و پرتاب بمب خودکار هواپیما با هدف و انتظار هواپیما برای دریافت فرمان کنترل از زمین |
clear way |
محوطه بالاکشیدن هواپیما محوطه کندن هواپیما از زمین |
waving |
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه |
waves |
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه |
waved |
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه |
wave |
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه |
feint |
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف |
feinted |
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف |
feints |
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف |
feinting |
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف |
mouse |
نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید |
mouses |
نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید |
route order |
ترتیب حرکت در روی جاده حرکت به ستون راه |
closure minefield |
میدان مین سد کننده حرکت میدان مین ممانعتی دریایی |
trackball |
وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند |
cruising |
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی |
stroke |
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا |
stroked |
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا |
strokes |
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا |
taped |
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی |
cruise |
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی |
stroking |
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا |
tape |
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی |
tapes |
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی |
move off the ball |
حرکت سریع از نقطه معین پس از حرکت توپ |
cruises |
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی |
fish tailing |
حرکت نوسانی یا تاب [تریلر در حال حرکت] |
cruised |
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی |
command speed |
سرعت تعیین شده هواپیما سرعت پیش بینی شده برای هواپیما |
altitude height |
سطح مبنای اندازه گیری ارتفاع هواپیما ارتفاع هواپیما از سطح مبنا |
go around mode |
روش کنترل مخصوص کندن هواپیما از زمین روش کنترل صعود هواپیما |
corrector |
جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده |
aircraft block speed |
سرعت خالص هواپیما سرعت هواپیما از نظرتئوریکی |
apparent altitude |
ارتفاع فاهری هواپیما ارتفاع عملی هواپیما |
flight control |
دستگاه کنترل پرواز هواپیما کنترل هواپیما |
compound motion |
حرکت صلیبی حرکت عرضی و طولی |
counter clockwise |
حرکت عکس حرکت عقربههای ساعت |
transfer |
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت |
transfers |
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت |
transferring |
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت |
point of no return |
نقطه حداکثر شعاع عمل هواپیما اخرین حد شعاع عمل هواپیما |
aberration |
جابجائی زاویه ای فاهری در جهت حرکت نافر که نتیجه ترکیب سرعت حرکت نافر و سیر نورمیباشد |
drag |
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه |
dragged |
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه |
drags |
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه |
mouses |
وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن |
mouse |
وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن |
relative |
که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است |
momentum |
سرعت حرکت شتاب حرکت |
angle of depression |
میدان حرکت لوله توپ در زیرافق زاویه حرکت زیر افق لوله |
skulls |
حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب |
skull |
حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب |
moving havens |
مناطق ازاد از نظر حرکت زیردریاییها مناطق امن حرکت دریایی |
ramps |
سکوی هواپیما سکوی در جا زدن هواپیما |
ramp |
سکوی هواپیما سکوی در جا زدن هواپیما |
travelling overwatch |
راهپیمایی با پوشش حرکت راهپیمایی با استفاده ازمراقبت حرکت با اتش |
nodes |
ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت |
node |
ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت |
bounding overwatch |
حرکت خیز به خیز با پوشش حرکت با اتش و مانور |
altitude azimuth |
عقربه نشان دهنده ارتفاع هواپیما دستگاه نشان دهنده ارتفاع هواپیما |
quadrature encoding |
سیستمی که جهت حرکت mouse را مشخص میکند. در یک mouse مکانیکی , دو احساس WS و سیگنال حرکت عمودی و افقی آنرا تشخیص می دهند. با این روش این سیگنالها ارسال می شوند |
azimuth guidance |
هدایت هواپیما از نظر سمتی هدایت سمتی هواپیما |
stabile |
بدون حرکت بی حرکت |
propounder |
ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی |
marshaller |
هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان |
inhibitor |
کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال |
quick disconnect coupling |
کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده |
sensor |
گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده |
primers |
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده |
primer |
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده |
homogeneous computer network |
یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند |
aerodynamics |
مبحث حرکت گازها و هوا علم مربوط به حرکت اجسام در گازها و هوا |
interceptor |
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده |
makgi boowi |
نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو |
distractive |
گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر |
interceptors |
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده |
detonator |
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده |
steam fitter |
نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار |
vasomotor |
اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها |
del credere |
وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها |
detonators |
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده |
changer |
دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری |
search jammer |
تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت |
angular momentum |
اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت |
moment of momentum |
اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت |
rate of march |
سرعت حرکت اهنگ حرکت اهنگ راهپیمایی |
air transportable sonar |
سونار مخصوص هواپیما سونار قابل حمل با هواپیما سونار قابل حمل هوایی |
claqueur |
تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده |
sprining charge |
خرج چال کننده یا گود کننده |
suppressive |
خنثی کننده اتش سرکوب کننده |
padding |
پنهان کننده یااستتار کننده پیامها |
prepossessing |
مجذوب کننده جلب توجه کننده |
expostulator |
سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش |
convoy schedule |
برنامه کلی حرکت ستون دریایی برنامه حرکت کاروان دریایی |
raster |
سیستم اسکن کردن تمام صفحه نمایش CRT تمام صفحه , پیش نمایش CRT با یک اشعه تصویر با حرکت افقی روی آن و حرکت به پایین در انتهای هر خط |
hamilton's equations of motion |
معادلات هامیلتونی حرکت معادلات حرکت هامیلتونی معادلات بندادی حرکت |
plane |
هواپیما |
planed |
هواپیما |
planes |
هواپیما |
aeroplane |
هواپیما |
planing |
هواپیما |
airplain |
هواپیما |
flight |
هواپیما |
flying machine |
هواپیما |
aircraft |
هواپیما |
aeroplanes |
هواپیما |
airplane |
هواپیما |
escadrille |
6 هواپیما |
one aircraft was shot down |
یک هواپیما |
air plane |
هواپیما |
anti-aircraft |
ضد هواپیما |
tailplane |
دم هواپیما |
air craft |
هواپیما |
airplanes |
هواپیما |
stop order |
دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده |
astigmatizer |
وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب |
preventive |
حفافت کننده جلوگیری کننده |
presentor |
ارائه کننده معرفی کننده |
vibrators |
ارتعاش کننده نوسان کننده |
cogitator |
اندیشه کننده مطالعه کننده |
vibrator |
ارتعاش کننده نوسان کننده |
acknowledger |
تصدیق کننده قبول کننده |
oppressive |
خورد کننده ناراحت کننده |
homager |
تجلیل کننده کرنش کننده |
practicer |
تمرین کننده مشق کننده |
gesticulant |
اشاره کننده وحرکت کننده |
contractive |
جمع کننده چوروک کننده |
venerator |
تکریم کننده ستایش کننده |
corrupter |
فاسد کننده منحرف کننده |
lifter |
مرتفع کننده برطرف کننده |
coordinator |
هم اهنگ کننده هماهنگ کننده |
transmitter |
منتقل کننده مخابره کننده |