English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
hidden inflation تورم پنهان
Other Matches
cover one's tracks <idiom> پنهان کردن یا نگفتن اینکه شخصی کجا بوده (پنهان کاری کردن)
hitting داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hits داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hit داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
stagflation تورم + رکود تورم همراه با رکود
cache memory مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
cache مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
caches مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
protuberancy تورم
turgescence تورم
cumulative inflation تورم
swelling تورم
swellings تورم
tumidness تورم
antinode تورم
tumescence تورم
bulge تورم
bulged تورم
bulges تورم
deflation ضد تورم
goutiness تورم
inflation تورم
protuberance تورم
protuberances تورم
bulging تورم
inflationary تورم
unemployment inflation dilemma تورم
reflation بازآوری تورم
disinflation کاهش تورم
reflation تورم عمدی
hyperinflation تورم شدید
galloping inflation تورم تازنده
undersirable inflation تورم نامطلوب
turgidity بادکردگی تورم
monetary inflation تورم پولی
inflationism تورم گرایی
inflation rate نرخ تورم
imported inflation تورم وارداتی
hyperinflation تورم حاد
hidden inflation تورم خزنده
galloping inflation تورم شدید
galloping inflation تورم چهارنعل
galloping inflation تورم افسارگسیخته
disinflationary کاهنده تورم
persistent inflation تورم دائمی
turgor برامدگی [تورم]
anti drumming sheet ورق ضد تورم
struma گواتر تورم
structural inflation تورم ساختاری
stagflation تورم رکود
secular inflation تورم قرنی
secular inflation تورم مزمن
rate of inflation نرخ تورم
persistent inflation تورم مداوم
gas inflation تورم گاز
swelling تورم [آماس]
turgor تورم [آماس]
tumidity تورم [آماس]
tumescence تورم [آماس]
protuberance تورم [آماس]
lump تورم [آماس]
bulge تورم [آماس]
hepatitis تورم کبد
bulge بادکردگی [تورم]
lump بادکردگی [تورم]
protuberance بادکردگی [تورم]
tumidity برامدگی [تورم]
tumescence برامدگی [تورم]
swelling برامدگی [تورم]
protuberance برامدگی [تورم]
lump برامدگی [تورم]
bulge برامدگی [تورم]
turgor بادکردگی [تورم]
tumidity بادکردگی [تورم]
tumescence بادکردگی [تورم]
swelling بادکردگی [تورم]
inflation تورم پول
creeping inflation تورم ارام
chronic inflation تورم مزمن
creeping inflation تورم خزنده
reflating تورم ایجاد کردن
reflates تورم ایجاد کردن
strumose دارای تورم بالشی
strumous دارای تورم بالشی
unexpected inflation تورم غیر منتظره
swelling resistant مقاوم در برابر تورم
reflated تورم ایجاد کردن
anticipated inflation تورم مورد انتظار
runaway inflation تورم افسار گسیخته
enlarged tonsils تورم لوزه ها [پزشکی]
tumefaction ورم حالت تورم
tumescence ورم حالت تورم
reflate تورم ایجاد کردن
inflationism پیروی از روش تورم اقتصادی
ingotism تورم و رشد بیش از حدبلورها
cost push inflation تورم ناشی از فشار هزینه
expectational inflation تورم قابل پیش بینی
demand pull inflation تورم ناشی از فشار تقاضا
expectational inflation تورم پیش بینی شده
excess demand inflation تورم ناشی از مازاد تقاضا
frost heave تورم خاک در اثر یخبندان
anticipated inflation تورم پیش بینی شده
goiterogenic ایادکننده تورم غده تیروئید
swell باد غرور داشتن تورم
swelled باد غرور داشتن تورم
inflatable قابل تورم یا باد کردن
wage push inflation تورم ناشی از فشار مزد
supply push inflation تورم ناشی از فشار عرضه
unexpected inflation تورم پیش بینی نشده
swells باد غرور داشتن تورم
goitrogenic ایجاد کننده تورم غده تیروئید
trade off between inflation and رابطه جانشینی بین تورم و بیکاری
mark up price inflation تورم ناشی از افزایش قیمت نسبت به هزینه
latent پنهان
hidden line خط پنهان
abstruse پنهان
benined the curtain پنهان
cryptic پنهان
cryptically پنهان
backdoor پنهان
perdue پنهان
perdu پنهان
veiled پنهان
occult پنهان
perdu or due پنهان
jackes پنهان
ram cache RA پنهان
cryptical پنهان
hugger mugger پنهان
delitescent پنهان
natural rate hypothesis هیچ تمایلی برای تورم در جهت افزایش یا کاهش وجود ندارد
disguised underemployment کم کاری پنهان
disguised unemployment بیکاری پنهان
eloign پنهان کردن
encrypt پنهان کردن
to keep dark پنهان ماندن
cryptography پنهان شناسی
hidden objects اشیاء پنهان
hickok belt پنهان شدن
cover up <idiom> پنهان کاربدواشتباه
lay low <idiom> پنهان کردن
sweep under the rug <idiom> پنهان کردن
under cover <idiom> پنهان شدن
to lie hid پنهان ماندن
to be in hiding پنهان ماندن
hidden codes کدهای پنهان
hidden file فایل پنهان
hidden line removal حذف خط پنهان
hidden surface سطح پنهان
hidden unemployment بیکاری پنهان
hideousness پنهان بودن
i hid my self را پنهان کردم
inapparent ناپیدا پنهان
latescent پنهان شونده
memory cache حافظه پنهان
obreption پنهان روی
Just between you and me. . . از شما چه پنهان …
to absent oneself پنهان شدن
to be in hiding پنهان بودن
abscond پنهان شدن
secrete پنهان کردن
burrow پنهان شدن
hides پنهان شدن
hides پنهان کردن
hide پنهان شدن
hide پنهان کردن
dissimulating پنهان کردن
secreted پنهان کردن
secretes پنهان کردن
secreting پنهان کردن
fudging پنهان شدن
fudges پنهان شدن
fudged پنهان شدن
fudge پنهان شدن
booby-traps پنهان تله
booby-trapping پنهان تله
shadows پنهان کردن
booby-trapped پنهان تله
booby-trap پنهان تله
booby trap پنهان تله
dissimulates پنهان کردن
dissimulated پنهان کردن
dissimulate پنهان کردن
mask پنهان کردن
covers پنهان کردن
coverings پنهان کردن
cover پنهان کردن
caches پنهان کردن
cache پنهان کردن
concealment پنهان بودن
hidden پنهان کرده
burrows پنهان شدن
burrowing پنهان شدن
masks پنهان کردن
conceal پنهان کردن
disguising پنهان کردن
disguises پنهان کردن
disguised پنهان کردن
disguise پنهان کردن
shadowing پنهان کردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com