Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (2 milliseconds)
English	Persian
macrame	توری ضخیم و ریشه دار
Other Matches
centaury	گیاه سن توری که از ریشه آن رنگینه زرد به دست می آید
radicate	ریشه گرفتن ریشه دار شدن
rhizogenic	تولید کننده ریشه ریشه اور
rhizogenetic	تولید کننده ریشه ریشه اور
to take root	ریشه گرفتن ریشه دوانیدن
to strike root	ریشه گرفتن ریشه دواندن
coarser	ضخیم
coarsest	ضخیم
squatty	ضخیم
coarse	ضخیم
kraft paper	کاغذ ضخیم
paper base laminate	کاغذ ضخیم
russetting	ضخیم زبر
russeting	ضخیم زبر
mackinaw	پتوی ضخیم
plank	تخته ضخیم
junk bozrd	مقوای ضخیم
bodies	ضخیم کردن
body	ضخیم کردن
thickeners	ضخیم ساز
thickener	ضخیم ساز
russet	روستایی ضخیم
thickly	نسبتا ضخیم
boldface	حروف ضخیم
thickish	نسبتا ضخیم
thickens	ضخیم کردن
thickened	ضخیم کردن
thicken	ضخیم کردن
straw board	مقوای ضخیم
thick film circuit	مدار غشایی ضخیم
bar	خط یا بلاک ضخیم رنگی
bars	خط یا بلاک ضخیم رنگی
pea jacket	ژاکت ضخیم ملوانان
sludge	رسوب گل و لای ضخیم
gigas	دارای ساقه ضخیم تر
blunts	دارای لبه ضخیم رک
blunting	دارای لبه ضخیم رک
gigas	برگهای ضخیم تر و تیره تر
bluntest	دارای لبه ضخیم رک
shear thickening	ضخیم شدن برش
blunter	دارای لبه ضخیم رک
blunted	دارای لبه ضخیم رک
gross	شرم اور ضخیم
grossed	شرم اور ضخیم
grosser	شرم اور ضخیم
grosses	شرم اور ضخیم
grossest	شرم اور ضخیم
grossing	شرم اور ضخیم
blunt	دارای لبه ضخیم رک
bulge out	شکم دادن ضخیم شدن
bold face	حالت ضخیم تر و تیره تر نوشتار
Bolivia	پارچهی پشمی ضخیم و نرم
triggerfish	ماهیان رنگارنگ دارای بدن ضخیم
palls	پارچه ضخیم روی تابوت یاقبر
stencil paper	کاغذ ضخیم پارافین دارمخصوص استنسیل
palling	پارچه ضخیم روی تابوت یاقبر
palled	پارچه ضخیم روی تابوت یاقبر
skirting armor	ضخیم ترین قسمت زره تانک
pall	پارچه ضخیم روی تابوت یاقبر
nimbostratus	ابرهای گسترده ضخیم و تیرهای با ارتفاع کم
plaiting	[نوعی گیس بافی برای اتمام ریشه ها، در این روش که برای اتمام ریشه های فرش بکار می رود، جای آزاد گذاشتن نخ های چله آنرا بصورت اریبی دوتا دوتا یا بیشتر از لابلای یکدیگر رد کرده و نخ ها بسته به نظر آید.]
reefer	جرب دار پالتو کوتاه و ضخیم ملوانی
reefers	جرب دار پالتو کوتاه و ضخیم ملوانی
nets	توری
grid	توری
net	توری
lacing	توری
nett	توری
lace	توری
laces	توری
filter	توری
meshing	توری
filters	توری
grids	توری
meshes	توری
gratings	توری
grating	توری
hairnets	توری سر
mesh	توری
hairnet	توری سر
mantle lamp	چراغ توری
meat safe	قفسه توری
mesh connection	اتصال توری
meshwork	توری بافی
mantle burner	چراغ توری
lantern	چراغ توری
lanterns	چراغ توری
mantle	کلاه توری
imitation lace	توری نما
incandescent mantle	توری چراغ
jet blast deflector	توری محافظ
mantles	کلاه توری
fancywork	توری دوزی
mantle	توری چراغ
Flugelaltar	توری کاری
imitation lace	توری بدل
lattice	توری منظم
lattices	توری منظم
screen grid	توری غربال
diffraction grating	توری پراش
control grid	توری کنترل
ruche	پارچه توری
brass screen	توری برنجی
ruching	پارچه توری
scramble net	پله توری
wire gauze	توری سیمی
mantles	توری چراغ
reflection grating	توری بازتاب
networks	شبکه توری
netting	توری دوزی
network	شبکه توری
tat	توری حاشیه بافتن
fan tracery	طاق توری کاری
tatting	توری حاشیه لباس
Lattice [order]	توری [ترتیب] [ریاضی]
tat	حاشیه توری گذاشتن
guipure	پارچه توری گلدار
star thistle	قنطوریون ستارهای گل توری
lattice network	شبکه توری منظم
flashback screen	توری مانع شعله
metal gauze	بافت توری فلزی
drawnwork	حاشیه توری پارچه
gauze brush	زغال توری شکل
macrame knot	گره توری بافی
gauze	نوعی بافت توری
wire netting	بافت توری سیمی
cells	خط ضخیم تری که اطراف خانهای که باید در آن نوشته شود ایجاد میشود
cell	خط ضخیم تری که اطراف خانهای که باید در آن نوشته شود ایجاد میشود
bobbinet	نوعی توری نخی یا ابریشمی
caul	نوعی روسری مشبک توری
filet	توری دارای اشکال مربع
racked	توری مشبک اشغال گیر
trampolines	توری که در اکروبات از ان استفاده میکنند
trampoline	توری که در اکروبات از ان استفاده میکنند
rack	توری مشبک اشغال گیر
picot	حلقه زینتی توری بافی
to raise the v	توری یانقاب ازروی برداشتن
the drop the veil	توری یانقاب خودراپایین انداختن
tiffany	پارچه توری ابریشمی نازک
tat	دارای حاشیه توری کردن
penicillate	دارای شبکه توری فریف
wracks	توری مشبک اشغال گیر
wracked	توری مشبک اشغال گیر
racks	توری مشبک اشغال گیر
screens	تور سیمی پنجره توری دار
live bag	توری که ماهی را در زیر اب زنده نگهمیدارد
screening, screenings	تور سیمی پنجره توری دار
goffer	اهنی که باان توری راچین میدهند
grillage	زمینه و طرح مشبک توری و غیره
screened	تور سیمی پنجره توری دار
lattic-moulding	[ابزار بند مشبک یا توری مانند]
screen	تور سیمی پنجره توری دار
under weft	پود زیرین یا ضخیم [جهت نشاندن گره ها در جای خود و محکم و یکنواخت شدن آنها]
ruching	یقه باریک توری وحاشیه دار زنانه
batting cage	حصار توری برای تمرین بیس بال
ruche	یقه باریک توری وحاشیه دار زنانه
racking	تمیز کردن شبکه توری اشغال گیر
mignonette	یکجور توری فریف سبز مایل به سفید
mechlin	توری فریف مخصوص کلاه وتوری دوزی
decoys	طعمه یا دام یا توری برای گرفتن اردک و مرغان دیگر
decoyed	طعمه یا دام یا توری برای گرفتن اردک و مرغان دیگر
decoy	طعمه یا دام یا توری برای گرفتن اردک و مرغان دیگر
tulle	پارچه توری ابریشمی نازک مخصوص روسری ولباس زنانه
decoying	طعمه یا دام یا توری برای گرفتن اردک و مرغان دیگر
jobot	توری یا چین چینی که برای ارایش درسینه بند زنانه میگذارند
kemp	پشم ضخیم [بیشتر مربوط به ناحیه زیر شکم گوسفند بوده که شکننده است و خاصیت رنگ پذیری کمی دارد.]
bolsters	کیسه یا توری حاوی سنگ شکسته که برای کنترل فرسایش بکار میرود
bolster	کیسه یا توری حاوی سنگ شکسته که برای کنترل فرسایش بکار میرود
bolstered	کیسه یا توری حاوی سنگ شکسته که برای کنترل فرسایش بکار میرود
thick Ethernet	شبکه پیاده سازی شده با استفاده ازکابل Loaxial ضخیم و دستگاههای ارسال و دریافت برای اتصال کابلهای منشعب که میتواند مسافت طولانی را طی میکند
bituminous paint	رنگی ضخیم و سنگین که جزء اصلی ان قیر بوده و بعنوان رنگ ضد اسید برای کم کردن خوردگی حاصل از بخارات والکترولیت موجود در باطری استفاده میشود
harl	ریشه
fringes	ریشه
fringe	ریشه
radix	ریشه
fimbriation	ریشه
radicle	ریشه چه
homoousian	از یک ریشه
paronymous	هم ریشه
tie [knot]	ریشه
rhizogenetic	ریشه زا
expansion scab	ریشه
thrum	ریشه
rootlet	ریشه چه
fibreless	بی ریشه
depth of face	ریشه
fimbria	ریشه
cama	ریشه
rhizogenous	ریشه زا
frange	ریشه
rhizogenic	ریشه زا
harle	ریشه
tassels	ریشه
stubbed	ریشه
stubbing	ریشه
stubs	ریشه
rootless	بی ریشه
roots	ریشه
tassel	ریشه
scabs	ریشه

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com