Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
radiocast
توسط رادیو گستردن
Other Matches
radio wave
امواج الکترو مغناطیسی رادیو موج رادیو
source
مجموعه کدهای نوشته شده توسط برنامه نویس که مستقیماگ توسط کامپیوتر اجرا نمیشوند و باید به برنامه که هدف ترجمه شوند توسط کامپایلر یا منر
propagated
گستردن
propagates
گستردن
strow
گستردن
spreads
گستردن
lay on
گستردن
propagating
گستردن
spread
گستردن
propagate
گستردن
streek
گستردن
to open out
گستردن
unfurl
بادبان گستردن
outlay
بیرون گستردن
unfurling
بادبان گستردن
unfurls
بادبان گستردن
to a justice
عدل گستردن
unfurled
بادبان گستردن
outbranch
شاخه گستردن
overspread
روی چیزی گستردن
angles
دام گستردن دسیسه کردن
angle
دام گستردن دسیسه کردن
radio-telephone
رادیو تلفنی سیستم رادیو تلفنی
radio-telephones
رادیو تلفنی سیستم رادیو تلفنی
radio telephone
رادیو تلفنی سیستم رادیو تلفنی
overreaching
پا از حد خود فراتر نهادن بیش از حد گستردن
overreached
پا از حد خود فراتر نهادن بیش از حد گستردن
overreach
پا از حد خود فراتر نهادن بیش از حد گستردن
overreaches
پا از حد خود فراتر نهادن بیش از حد گستردن
processor
وارد کردن داده توسط اپراتور که توسط کامپیوتر اجرا میشود
readable
آنچه توسط کسی یا توسط یک وسیله الکترونیکی قابل خواندن و فهمیدن باشد
digital read out
نمایش داده ها توسط الات دقیق بصورت دیجیتالی و نه توسط حرکت عقربه روی صفحه مدرج
air turbine starter
استارتری در موتورهای توربینی که توسط هوای فشرده توربین کوچکی را که توسط چرخدنده هایی باکمپرسور درگیراست میچرخاند
pull down menu
فهرستی که میتواند توسط تیک کردن اشاره گر ماوس بر روی عنوان ان و یا توسط فشردن دکمه صفحه کلیدنمایش داده
gas plasma display
صفحه نمایش سطح و سبک که از دو قطعه شیشهای پوشیده شده از هادی تشکیل شده است و توسط یک لایه توسط یک لایه نازک گاز نورانی جدا شده است که یک نقط ه صفحه توسط دو سیگنال الکتریکی انتخاب شده است
gas discharge display
صفحه نمایش سطح و سبک که از دو قطعه شیشهای پوشیده شده از هادی تشکیل شده است و توسط یک لایه توسط یک لایه نازک گاز نورانی جدا شده است که یک نقط ه صفحه توسط دو سیگنال الکتریکی انتخاب شده است
environment
متغیر تنظیم شده توسط سیستم یا کاربر در دستورات سیستم که توسط هر برنامهای قابل استفاده است
environments
متغیر تنظیم شده توسط سیستم یا کاربر در دستورات سیستم که توسط هر برنامهای قابل استفاده است
menu
برنامهای که دستورات آن از منو انتخاب می شوند توسط اپراتور و نه به صورت دستورات تایپی توسط کاربر
menus
برنامهای که دستورات آن از منو انتخاب می شوند توسط اپراتور و نه به صورت دستورات تایپی توسط کاربر
virtual
که موجود نیست ولی توسط کامپیوتر شبیه سازی شده است و توسط کاربر به صورت مجازی قابل استفاده است
broadcasting
رادیو
radioing
رادیو
neutralizing tool
رادیو
radios
رادیو
radio
رادیو
radioed
رادیو
a radio
رادیو
aligning tool
رادیو
receiving set
رادیو
wirelesses
رادیو
wireless
رادیو
self propulsion
حرکت توسط نیروی خود پیشروی توسط نیروی خویش
radio telescopes
رادیو تلسکوپ
banana pin
دو شاخه رادیو
battery receiver
رادیو باتری
radio relay
رادیو رله
receptacles
ژاک رادیو
schematic diagram
نقشه رادیو
radio frequency choke
چوک رادیو
broadcasting station
ایستگاه رادیو
receptacle
ژاک رادیو
radiotelegraph
رادیو تلگراف
radioisotope
رادیو اکتیو
radiometer
رادیو متر
skiagraphy
رادیو گرافی
radioisotope
رادیو ایزوتوپ
radio telescope
رادیو تلسکوپ
air cell a battery
باتری رادیو
radio set
دستگاه رادیو
radiography
عکسبرداری رادیو
radio tube
لامپ رادیو
radio star
اختر رادیو
radioactivity
رادیو اکتیویته
radio engineering
مهندسی رادیو
radioactive
رادیو اکتیو
radio button
دکمه رادیو
radio engineering
تکنیک رادیو
radiotrician
تکنیسین رادیو
widened
پهن کردن عریض کردن گستردن گشادن
widen
پهن کردن عریض کردن گستردن گشادن
widens
پهن کردن عریض کردن گستردن گشادن
universal receiver
رادیو برق و باتری
radioluminescence
رادیو لومینه سانس
tune in
<idiom>
پخش از رادیو وتلوزیون
on the air
<idiom>
بخشاز رادیو وتلوزیون
blooper
صدای نامطبوع رادیو
radiotelephony
مکالمه رادیو تلفنی
airwave
امواج رادیو و تلویزیون
pick up
<idiom>
دریافت صدای رادیو و...
wave band
دسته امواج رادیو
radial
محوری مربوط به رادیو
aerials
انتن هوایی رادیو
l antenna
انتن معمولی رادیو
aerial
آنتن هوایی رادیو
inverted l antenna
انتن معمولی رادیو
radio prospecting
کشف معادن با رادیو
radials
محوری مربوط به رادیو
buzzing
هوم کردن رادیو
buzzes
هوم کردن رادیو
buzzed
هوم کردن رادیو
radon
ماده رادیو اکتیو
buzz
هوم کردن رادیو
radiostrontium
استرونتیوم رادیو اکتیو استرونیتوم 09
low tension battery
باتری فشار ضعیف رادیو
radiosonde
دستگاه رادیو سوند هواسنجی
airborne radio relay
سیستم رادیو رله هوابرد
tuned radio frequency receiver
رادیو با بسامد میزان شده
radiophotograph
انتقال عکس بوسیله رادیو
banana jack
مادگی در رادیو برای دوشاخه
decaying
کاهش رادیو اکتیویته درزمان معین
decayed
کاهش رادیو اکتیویته درزمان معین
decay
کاهش رادیو اکتیویته درزمان معین
radiobroadcast
پخش و سخن پراکنی بوسیله رادیو
decays
کاهش رادیو اکتیویته درزمان معین
To turn off the lights. (T. V. ,radio).
چراغ ( تلویزیون ؟ رادیو وغیره ) راخاموش کردن
transmission
وسایل ارسال داده مثل رادیو , نور ,..
air time
زمانپخش برنامههای رادیو یا تلویزیون روی آنتن
radiotherapy
رادیو تراپی درمان بوسیله نیروی تشعشعی
transmissions
وسایل ارسال داده مثل رادیو , نور ,..
To turn on the light(radio, T. V).
چراغ ( رادیو ؟تلویزیون وغیره ) راروشن کردن
groupware
نرم افزاری که توسط گروهی از افراد استفاده میشود که به شبکه وصل اند و به آنها کمک میکند تا کار خاصی را انجام دهند. حاوی توابع مفید مثل پست الکترونیکی است که توسط تمام کاربران قابل دستیابی است
communication
رادیو یا هر رسانه قابل حمل سیگنال انجام میشود
relay
دستگاه تقویت نیروی برق یا رادیو و تلگراف و غیره
radiobiology
مبحث زیست شناسی مربوط به تشعشعات رادیو اکتیو
to tune in TV
[radio]
روی کانال مشخصی تلویزیون
[رادیو]
را تنظیم کردن
relayed
دستگاه تقویت نیروی برق یا رادیو و تلگراف و غیره
relays
دستگاه تقویت نیروی برق یا رادیو و تلگراف و غیره
disc jockey
کسیکه در رادیو یا تلویزیون وسالن رقص صفحات موسیقی میگذارد
disc jockeys
کسیکه در رادیو یا تلویزیون وسالن رقص صفحات موسیقی میگذارد
tuners
پیچ میزان رادیو وسیله تنظیم جریان برق وغیره
tuner
پیچ میزان رادیو وسیله تنظیم جریان برق وغیره
lost cluster
تعداد شیارهای دیسک که بیت شناسایی آنها خراب شده است . سیستم عامل این ناحیه را علامت گذاری کرده تا توسط فایل استفاده شود ولی داده آنها توسط فایل مشخصی قابل شناسایی نیست
sound effects
عوامل صوتی که در رادیو وتلویزیون وفیلم سینمایی وغیره موجب صدامیشود
facsimiles
روش ارسال و دریافت تصاویر به صورت دیجیتال روی خط تلفن یا رادیو
facsimile
روش ارسال و دریافت تصاویر به صورت دیجیتال روی خط تلفن یا رادیو
fax
غیر رسمی روش ارسال و در یافت تصاویر به صورت دیجیتالی روی خط تلفن یا رادیو
spacing impulse
نوعی روش رادیو تله تایپ که در ان ارسال امواج به طوریک در میان ضربانی است
faxed
غیر رسمی روش ارسال و در یافت تصاویر به صورت دیجیتالی روی خط تلفن یا رادیو
faxing
غیر رسمی روش ارسال و در یافت تصاویر به صورت دیجیتالی روی خط تلفن یا رادیو
faxes
غیر رسمی روش ارسال و در یافت تصاویر به صورت دیجیتالی روی خط تلفن یا رادیو
wide area network
شبکهای که ترمینالهای مختلف آن دور هستند و از طریق رادیو , ماهواره و کابل بهم وصل اند
sportscast
برنامههای ورزشی رادیو وتلویزیون گوینده برنامه ورزشی
sportscasters
برنامههای ورزشی رادیو وتلویزیون گوینده برنامه ورزشی
sportscaster
برنامههای ورزشی رادیو وتلویزیون گوینده برنامه ورزشی
sportscasts
برنامههای ورزشی رادیو وتلویزیون گوینده برنامه ورزشی
radiogram
پیام رادیو تلگرافی پیام رادیویی
radiograms
پیام رادیو تلگرافی پیام رادیویی
panelist
عضو هیئت مشاوره و مباحثه یا عضو هیئت رادیو تلویزیون
care of
توسط
by favour of
توسط
via
توسط
c/o
توسط
per
توسط
perprep
توسط
by convention
توسط کنوانسیون
default by the principal
نکول توسط واگذارنده
powder cutting
برش توسط شعله
compression ingition
احتراق توسط فشار
top-level
توسط افراد عالیرتبه
machine recognization
بازشناختی توسط ماشین
producer advertising
تبلیغ توسط سازنده
machine readable
خواندنی توسط ماشین
documented
پردازش متن توسط کامپیوتر
document
پردازش متن توسط کامپیوتر
machine readable information
اطلاعات خواندنی توسط کامپیوتر
machine sensible
قابل درک توسط کامپیوتر
confiscation
مصادره و ضبط توسط دولت
user defined
تعریف شده توسط کاربر
documenting
پردازش متن توسط کامپیوتر
equips
مین توسط ماشین یا وسایل
equipping
مین توسط ماشین یا وسایل
equip
مین توسط ماشین یا وسایل
adp
پردازش داده توسط کامپیوتر
magnetic delay
تاخیر توسط حافظه مغناطیسی
residual thrust
تراست تولیدشده توسط موتورجت
mails
ارسال چیزی توسط پست
mail
ارسال چیزی توسط پست
lift-off
تخلیه کشتی توسط جرثقیل
market acceptance
پذیرش کالا توسط بازار
user supplied
تامین شده توسط کاربر
generate
تولید شده توسط کامپیوتر
computer flicks
فیلمهایی که توسط کامپیوترساخته میشود
computer numerical control
کنترل عددی توسط کامپیوتر
monitored
تولید شده توسط کامپیوتر
monitors
تولید شده توسط کامپیوتر
electrothermic
وابسته به ایجادحرارت توسط برق
presentation manager
برای 2/OS که بطورمشترک توسط شرکتهای
FMS
یا کنترل ماشین توسط کامپیوتر
eolian
خراب شده توسط باد
eustachian
پیداشده توسط پزشک ایتالیایی
generating
تولید شده توسط کامپیوتر
generates
تولید شده توسط کامپیوتر
generated
تولید شده توسط کامپیوتر
computer assisted diagnosis
تشخیص بیماری توسط کامپیوتر
distributed flood ligh system
روشنائی کلی توسط پروژکتور
driven
انجام شده توسط چیزی
machine readable
قابل خواندن توسط ماشین
confirmed by documents
<adj.>
تایید شده توسط اسناد
monitor
تولید شده توسط کامپیوتر
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com