English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
top down development توسعه از بالا به پایین
Other Matches
vertically از بالا به پایین یا حرکت بالا و پایین در زاویه راست افق
top-down از بالا به پایین
up and down بالا و پایین
bottom up از پایین به بالا
top down از بالا به پایین
dandle بالا و پایین انداختن
fluctuating حرکت به بالا و پایین
fluctuation حرکت به بالا و پایین
fluctuates حرکت به بالا و پایین
fluctuate حرکت به بالا و پایین
bump بالا و پایین رفتن
see-saws بالا و پایین روی
yo-yo بالا و پایین رونده
fluctuated حرکت به بالا و پایین
see-sawing بالا و پایین روی
see-sawed بالا و پایین روی
see-saw بالا و پایین روی
yo-yos بالا و پایین رونده
top down programming برنامه سازی از بالا به پایین
swaying بالا و پایین رفتن ناو
heaving بالا و پایین رفتن ناو
jounce بشدت بالا و پایین پریدن
jigging بالا و پایین بردن طعمه در اب
bottom up technique روش اجرا از پایین به بالا
dead center position نقطه مرگ بالا یا پایین
uppercut ضربه کوتاه قوسی از پایین به بالا
uppercuts ضربه کوتاه قوسی از پایین به بالا
drafts چاپ با کیفیت پایین و سرعت بالا
drafted چاپ با کیفیت پایین و سرعت بالا
high/low/close/open graph نمودار بالا / پایین / بسته /باز
draft چاپ با کیفیت پایین و سرعت بالا
count down از بالا به پایین شمردن شمارش معکوس
hair stroke خط نازک بالا یا پایین حروف نوشته یا چاپی
tamp بوسیله ضربات متوالی بالا یا پایین راندن
elevations تنظیم دید با بالا و پایین اوردن مگسک تفنگ
halliard طناب ویژه بالا و پایین بردن بادبان یاپرچم
elevation تنظیم دید با بالا و پایین اوردن مگسک تفنگ
extends استانداردهای گرافیک با resolution بالا توسعه نیافته توسط IBM که قادر به نمایش تا X پیکسل است
extending استانداردهای گرافیک با resolution بالا توسعه نیافته توسط IBM که قادر به نمایش تا X پیکسل است
extend استانداردهای گرافیک با resolution بالا توسعه نیافته توسط IBM که قادر به نمایش تا X پیکسل است
jungle gym چهارچوبی که اطفال روی ان تاب خورده و بالا و پایین میروند
scroll متن نمایش داده شده که در هر لحظه یک خط بالا یا پایین صفحه می رود
status خط ی در بالا یا پایین صفحه که اطلاعات در مورد کار جاری میدهد روی
scrolls متن نمایش داده شده که در هر لحظه یک خط بالا یا پایین صفحه می رود
scroll برداری که وقتی انتخاب شود محتوای پنجره را بالا یا پایین یا به اطراف می برد
scrolls برداری که وقتی انتخاب شود محتوای پنجره را بالا یا پایین یا به اطراف می برد
highlight bar میلهای که کاربر بالا و پایین میکند تا لیستی از موضوعات مورد انتخاب را ببینید
hunting حرکت سریع لوله تانک به بالا و پایین دراثر تعقیب خودکار با رادار
horizontal دراز کشیدن به صورت تخت یا حرمت از طرفی به طرف دیگر و نه از بالا به پایین
vertical diagraph شکلی از سیستم رمز دو حرفی است که یک حرف بالا و یکی پایین نوشته میشود
jitter خطایی که در آن حرکت سرعت بالا پایین نشانگر روی صفحه وجدو دارد و در یک ارسال فیش
band project filter فیلتر الکترونیکی که تنها یک باند معین از فرکانسها ونوسانات را عبور میدهد وحدود بالا و پایین انرا حذف میکند
roll scroll متن نمایش داده شده که درهرلحظه یک خط بالا یا پایین صفحه نمایش می رود
plotters چاپگر با resolution بالا که از رسام تقلید میکند و رسمهای با reselution پایین ایجاد میکند
plotter چاپگر با resolution بالا که از رسام تقلید میکند و رسمهای با reselution پایین ایجاد میکند
bottom up programming ترکیب دستورات سطح پایین به دستور سطح بالا
bottom up method ترکیب دستورات سطح پایین به دستور سطح بالا
three state logic : بالای منط قی , پایین منط قی و امپدانس بالا
scrolls حرکت دادن متن نمایش داده شده به صورت عمودی بالا یا پایین صفحه نمایش یک پیکسل یا خط در واحد زمان
scroll حرکت دادن متن نمایش داده شده به صورت عمودی بالا یا پایین صفحه نمایش یک پیکسل یا خط در واحد زمان
feinted حرکت از میله بالا به میله پایین
feinting حرکت از میله بالا به میله پایین
feint حرکت از میله بالا به میله پایین
feints حرکت از میله بالا به میله پایین
development رشد و توسعه اقتصادی ارایش دادن زمین توسعه وضعیت
enhancing در یک IBM PC توسعه EMS روش استاندارد توسعه حافظه اصلی در PC
developments رشد و توسعه اقتصادی ارایش دادن زمین توسعه وضعیت
enhances در یک IBM PC توسعه EMS روش استاندارد توسعه حافظه اصلی در PC
enhance در یک IBM PC توسعه EMS روش استاندارد توسعه حافظه اصلی در PC
enhanced در یک IBM PC توسعه EMS روش استاندارد توسعه حافظه اصلی در PC
characteristics of underdeveloping مشخصات کشورهای در حال توسعه ویژگیهای توسعه نیافتگی
hierarchy روش سازماندهی شی یا داده یا ساختار آن . معمولا با مهمترین یا آنه حق تقدم بیشتر دارد یا کلی ترین موضوع در بالا و پس کارکردن یا پایین ساختار درختی
hierarchies روش سازماندهی شی یا داده یا ساختار آن . معمولا با مهمترین یا آنه حق تقدم بیشتر دارد یا کلی ترین موضوع در بالا و پس کارکردن یا پایین ساختار درختی
square wave باس ای که عمودی حرکت میکند. به طرف بالا سپس سطح خود را تغییر میدهد وعمودی پایین می آید. بازیابی داده از پایگاه داده ها به کار می رود
Beginner's All Purpose Symbolic Instruction Code زبان برنامه سازی مط ح بالا برای توسعه برنامه به صورت محاورهای برای ایجاد یک مقدمه ساده برای برنامه نویسی کامپیوتری
migration انتقال داده بین وسیله با تقدم بالا یا line-on با تقدم پایین یا line-off
arrow keys مجموعهای از چهار کلید در صفحه کلید که نشانه گر را در صفحه به بالا و پایین و چپ و راست
differential ailerons ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
international development association مجمع بین المللی توسعه مجمعی است وابسته به بانک جهانی که به منظور کمک به کشورهای توسعه نیافته ایجاد شده است
depress پایین دادن لوله پایین اوردن
depresses پایین دادن لوله پایین اوردن
downhaul پایین کشیدن رشته پایین کشنده
negative true logic سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
outreach توسعه یافتن توسعه
down سوی پایین بطرف پایین
spinwriter چاپگر کامپیوتر با کیفیت بالا نوع خاصی از چاپگرکامپیوتری با کیفیت بالا
the clouds above ابرهای بالا یا بالا سر
dat سیستم ضبط صورت به صورت اطلاعات دیجیتال روی نوار مغناطیسی که تولید مجدد با کیفیت بالا دارد ونیز نوار با فرفیت بالا برای سیستم پشتیبانی
tacit collusion حالتی که قیمت کالاهای دو کمپانی رقیب دران واحد بالا رود حتی درحالتی که چنین تبانی یی عملا" صورت نگرفته باشددادگاه ممکن است با توجه به قرینه بالا رفتن قیمت اقدامات بازدارنده را با قائل شدن به وجود ان معمول دارد
upgrowth توسعه
enlargement توسعه
spread توسعه
developments توسعه
spreads توسعه
expansion توسعه
enlarge توسعه
enlarged توسعه
amplification توسعه
extensions توسعه
enlarges توسعه
enlarging توسعه
enlargements توسعه
promotion توسعه
promotions توسعه
stop go policy توسعه
increments توسعه
development توسعه
delelopment توسعه
outspread توسعه
extension توسعه
increment توسعه
extending توسعه دادن
expanses بسط و توسعه
extend توسعه دادن
extensibility توسعه پذیری
underdevelopment توسعه نیافتگی
extensible توسعه پذیر
urban renewal توسعه شهری
expanse بسط و توسعه
progation توسعه تکثیر
pole of development قطب توسعه
phasess of development مراحل توسعه
pattern of development الگوی توسعه
path of expansion مسیر توسعه
internal development توسعه داخلی
uneven development توسعه نامتوازن
open out توسعه دادن
regional development توسعه منطقهای
extends توسعه دادن
increscent زیادی توسعه
boom توسعه یافتن
develop توسعه دادن
boomed توسعه عظیم
boomed توسعه یافتن
booming توسعه عظیم
technical development توسعه فنی
booming توسعه یافتن
extendable توسعه پذیر
booms توسعه عظیم
develops توسعه دادن
boom توسعه عظیم
monetary expansion توسعه پولی
regional development توسعه ناحیهای
under development دردست توسعه
research and development تحقیق و توسعه
rural development توسعه روستائی
self development توسعه نفس
social development توسعه اجتماعی
historical development توسعه تاریخی
to open out توسعه دادن
booms توسعه یافتن
development plan برنامه توسعه
development policy سیاست توسعه
development tools ابزار توسعه
anti development policy سیاست ضد توسعه
underdeveloped توسعه نیافته
spreads توسعه دادن
spread توسعه دادن
enriching توسعه دادن
enriches توسعه دادن
enrich توسعه دادن
economic development توسعه اقتصادی
expandability قابلیت توسعه
development bank بانک توسعه
promote توسعه دادن
cultural development توسعه فرهنگی
to unfold توسعه دادن
promoting توسعه دادن
promotes توسعه دادن
developement توسعه دادن
combat development توسعه رزمی
increases توسعه دادن
increased توسعه دادن
increase توسعه دادن
enlarges توسعه دادن
promoted توسعه دادن
enlarge توسعه دادن
amplification توسعه تقویت
enlarged توسعه دادن
expansionism توسعه طلبی
expansionist توسعه طلبی
exepandable قابل توسعه
expansive متمایل به توسعه
expansion گسترش توسعه
enlarging توسعه دادن
development time زمان توسعه
expandsionism توسعه طلبی
export promotion توسعه صادرات
expanded , capacity توسعه فرفیت
develop توسعه دادن اشکارکردن
outstretch توسعه دادن بسط
develops توسعه دادن اشکارکردن
pullulate اغاز توسعه نهادن
software development توسعه نرم افزاری
program development tools ابزار توسعه برنامه
to develop [into] توسعه دادن وضعیت [به]
increments افزایش در حقوق توسعه
regression بازگشت [به حالت کم توسعه]
regress بازگشت [به حالت کم توسعه]
regression برگشت [به حالت کم توسعه]
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com