Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
rural development
توسعه روستائی
Other Matches
pastoral
روستائی شعر روستائی
rural
روستائی
village road bridge
پل روستائی
rural markets
بازارهای روستائی
pastoral
نمایش روستائی
rural labor force
نیروی کار روستائی
rural planning
برنامه ریزی روستائی
developments
رشد و توسعه اقتصادی ارایش دادن زمین توسعه وضعیت
enhancing
در یک IBM PC توسعه EMS روش استاندارد توسعه حافظه اصلی در PC
enhances
در یک IBM PC توسعه EMS روش استاندارد توسعه حافظه اصلی در PC
enhanced
در یک IBM PC توسعه EMS روش استاندارد توسعه حافظه اصلی در PC
enhance
در یک IBM PC توسعه EMS روش استاندارد توسعه حافظه اصلی در PC
development
رشد و توسعه اقتصادی ارایش دادن زمین توسعه وضعیت
characteristics of underdeveloping
مشخصات کشورهای در حال توسعه ویژگیهای توسعه نیافتگی
international development association
مجمع بین المللی توسعه مجمعی است وابسته به بانک جهانی که به منظور کمک به کشورهای توسعه نیافته ایجاد شده است
outreach
توسعه یافتن توسعه
latch hooks
طرح قفل قلاب شکل
[این طرح با لبه مثلثی شکل و یا مربع شکل بصورت ردیف های موازی و متناوب هم جهت، در حاشیه فرش های روستائی و ترکمنی بکار می رود.]
outspread
توسعه
enlarged
توسعه
development
توسعه
promotions
توسعه
promotion
توسعه
enlargements
توسعه
enlargement
توسعه
stop go policy
توسعه
developments
توسعه
enlarges
توسعه
enlarge
توسعه
delelopment
توسعه
enlarging
توسعه
extensions
توسعه
extension
توسعه
spread
توسعه
spreads
توسعه
increments
توسعه
expansion
توسعه
amplification
توسعه
upgrowth
توسعه
increment
توسعه
expandability
قابلیت توسعه
economic development
توسعه اقتصادی
exepandable
قابل توسعه
development tools
ابزار توسعه
expanded , capacity
توسعه فرفیت
expandsionism
توسعه طلبی
development time
زمان توسعه
development policy
سیاست توسعه
development plan
برنامه توسعه
expansionist
توسعه طلبی
increase
توسعه دادن
increased
توسعه دادن
increases
توسعه دادن
underdeveloped
توسعه نیافته
anti development policy
سیاست ضد توسعه
combat development
توسعه رزمی
cultural development
توسعه فرهنگی
expansive
متمایل به توسعه
developement
توسعه دادن
development bank
بانک توسعه
internal development
توسعه داخلی
expansionism
توسعه طلبی
export promotion
توسعه صادرات
regional development
توسعه منطقهای
regional development
توسعه ناحیهای
research and development
تحقیق و توسعه
urban renewal
توسعه شهری
uneven development
توسعه نامتوازن
underdevelopment
توسعه نیافتگی
self development
توسعه نفس
social development
توسعه اجتماعی
under development
دردست توسعه
to open out
توسعه دادن
pole of development
قطب توسعه
extensibility
توسعه پذیری
extensible
توسعه پذیر
historical development
توسعه تاریخی
increscent
زیادی توسعه
monetary expansion
توسعه پولی
open out
توسعه دادن
progation
توسعه تکثیر
path of expansion
مسیر توسعه
pattern of development
الگوی توسعه
to unfold
توسعه دادن
phasess of development
مراحل توسعه
technical development
توسعه فنی
extendable
توسعه پذیر
develop
توسعه دادن
enlarging
توسعه دادن
booms
توسعه یافتن
enrich
توسعه دادن
extends
توسعه دادن
extending
توسعه دادن
extend
توسعه دادن
develops
توسعه دادن
expanse
بسط و توسعه
expanses
بسط و توسعه
booms
توسعه عظیم
booming
توسعه یافتن
enlarge
توسعه دادن
booming
توسعه عظیم
boomed
توسعه یافتن
boomed
توسعه عظیم
enlarged
توسعه دادن
boom
توسعه یافتن
boom
توسعه عظیم
enlarges
توسعه دادن
enriches
توسعه دادن
amplification
توسعه تقویت
promote
توسعه دادن
promoting
توسعه دادن
promotes
توسعه دادن
enriching
توسعه دادن
spread
توسعه دادن
promoted
توسعه دادن
spreads
توسعه دادن
expansion
گسترش توسعه
microcomputer development system
سیستم توسعه ریزکامپیوتر
develop
توسعه دادن اشکارکردن
outstretch
توسعه دادن بسط
development cost
هزینه توسعه در تولیدمحصول
inextension
عدم امتداد یا توسعه
regress
برگشت
[به حالت کم توسعه]
extended memory
حافظه توسعه یافته
extended precision
دقت توسعه یافته
extendible
قابل توسعه کش دار
extensible language
زبان توسعه پذیر
to spread
[across]
[over]
توسعه یافتن
[سرتاسر]
underdeveloped countries
کشورهای توسعه نیافته
step backwards
برگشت
[به حالت کم توسعه]
program development tools
ابزار توسعه برنامه
underdeveloped area
منطقه توسعه نیافته
to develop
[into]
توسعه دادن وضعیت
[به]
to grow
[into]
توسعه دادن وضعیت
[به]
underdeveloped nations
ملل توسعه نیافته
well development
توسعه و شستشوی چاه
increment
افزایش در حقوق توسعه
top down development
توسعه از بالا به پایین
software development
توسعه نرم افزاری
pullulate
اغاز توسعه نهادن
regression
برگشت
[به حالت کم توسعه]
develops
توسعه دادن اشکارکردن
research and development
تحقیق و توسعه یا بهبودوسایل
regress
بازگشت
[به حالت کم توسعه]
step backwards
بازگشت
[به حالت کم توسعه]
regression
بازگشت
[به حالت کم توسعه]
increments
افزایش در حقوق توسعه
corrosive attack
اغاز و توسعه خورندگی
characteristics of underdevelopment
ویژگیهای توسعه نیافتگی
desired rate of development
نرخ مطلوب توسعه
developed contries
ممالک توسعه یافته
class improvement plan
طرح توسعه ناو
development planning
برنامه ریزی توسعه
development system
سیستم توسعه یافته
developing countries
کشورهای در حال توسعه
development countries
کشورهای قابل توسعه
enlarge
توسعه دادن وسیع کردن
expanding
منبسط کردن توسعه دادن
expand
منبسط کردن توسعه دادن
enlarging
توسعه دادن وسیع کردن
overdevelop
توسعه و عمران زیاد یافتن
back blowing
عمل شستشو و توسعه چاه
enlarges
توسعه دادن وسیع کردن
less developed countries
کشورهای کمتر توسعه یافته
developments
توسعه محصولات جدید و فن آوری ها
organization for economic co opration
سازمان توسعه و همکاری اقتصادی
development
توسعه محصولات جدید و فن آوری ها
enlarged
توسعه دادن وسیع کردن
expansion
توسعه گسترش دادن کشیدن
extended character set
مجمگعه کاراکترهای توسعه یافته
contrast enhancement
توسعه تشخیص سایه روشن
extendeo core
حافظه چنبرهای توسعه یافته
the developed world
جهان توسعه یافته
[پیشرفته]
expeditionary force
نیروی توسعه طلب و سرکوبگر
extensible
منبسط شدنی توسعه پذیر
expeditionary forces
نیروی توسعه طلب و سرکوبگر
to fill out
تکمیل کردن توسعه دادن
threat study
بررسی توسعه تهدید دشمن
expands
منبسط کردن توسعه دادن
big push theory of development
نظریه فشار شدید توسعه
developers
فاهر کننده عکس توسعه دهنده
developer
فاهر کننده عکس توسعه دهنده
enlarging
توسعه دادن زیاد بحث کردن
extend
توسعه یافتن تمدید دادن یا کردن
project loans
قرضههای مربوط به انجام طرحهای توسعه
develop
توسعه دادن وضعیت تهیه کردن
unicef (= united nations international
یع کودکان کشورهای توسعه نیافته است
enlarges
توسعه دادن زیاد بحث کردن
develops
توسعه دادن وضعیت تهیه کردن
put up
<idiom>
توسعه پول یا چیزی که احتیاج است
extends
توسعه یافتن تمدید دادن یا کردن
developed market economy countries
کشورهای توسعه یافته ازنظر اقتصادی
extending
توسعه یافتن تمدید دادن یا کردن
inward looking development policies
درکشورهای در حال توسعه تاکید دارد
generation
توسعه یافته که هنوز هم استفاده می شوند
researches
توسعه محصول جدید, کشفیات و فناوری
researched
توسعه محصول جدید, کشفیات و فناوری
enlarge
توسعه دادن زیاد بحث کردن
research
توسعه محصول جدید, کشفیات و فناوری
field upgradable
سخت افزار قابل توسعه درمحل
extensive cultivation
توسعه همه جانبه کشت وکار
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com