Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
regional development
توسعه منطقهای
Other Matches
sector scan
کاوش منطقهای با رادار تجسس منطقهای
regional forces
نیروهای چریکی منطقهای نیروهای جوانمردان منطقهای
enhanced
در یک IBM PC توسعه EMS روش استاندارد توسعه حافظه اصلی در PC
development
رشد و توسعه اقتصادی ارایش دادن زمین توسعه وضعیت
enhance
در یک IBM PC توسعه EMS روش استاندارد توسعه حافظه اصلی در PC
enhances
در یک IBM PC توسعه EMS روش استاندارد توسعه حافظه اصلی در PC
developments
رشد و توسعه اقتصادی ارایش دادن زمین توسعه وضعیت
enhancing
در یک IBM PC توسعه EMS روش استاندارد توسعه حافظه اصلی در PC
characteristics of underdeveloping
مشخصات کشورهای در حال توسعه ویژگیهای توسعه نیافتگی
international development association
مجمع بین المللی توسعه مجمعی است وابسته به بانک جهانی که به منظور کمک به کشورهای توسعه نیافته ایجاد شده است
outreach
توسعه یافتن توسعه
zonular
منطقهای
regionally
منطقهای
zonary
منطقهای
territorial
منطقهای
regional
منطقهای
zonal
منطقهای
zone purification
تصفیه منطقهای
regional gap
شکاف منطقهای
regional economy
اقتصاد منطقهای
regional center
مرکز منطقهای
regional trade
تجارت منطقهای
regional network
شبکه منطقهای
zones
دفاع منطقهای
zone refining
پالایش منطقهای
regional projects
طرحهای منطقهای
zone
دفاع منطقهای
area study
بررسی منطقهای
area signal center
مرکزمخابرات منطقهای
area monitoring
مراقبت منطقهای
carpet bombing
بمباران منطقهای
area bombing
بمباران منطقهای
area interdiction
ممانعت منطقهای
circuit court
دادگاه منطقهای
area confinement facility
بازداشتگاه منطقهای
area defense
پدافند منطقهای
zone defence
دفاع منطقهای
area fire
اتش منطقهای
area evacuation
اخراجات منطقهای
area target
اماج منطقهای
territorial
محلی منطقهای
area evacuation
تخلیه منطقهای
area target
هدف منطقهای
regional planning
برنامه ریزی منطقهای
regionalist
منطقهای ناحیه گرای
area sampling
نمونه گیری منطقهای
area control center
مرکز کنترل منطقهای
regionalistic
منطقهای ناحیه گرای
convalescent center
بیمارستان ثابت منطقهای
demolition belt
کمربند تخریب منطقهای
zonal tournament
تورنمنت منطقهای شطرنج
redeploys
از منطقهای به منطقه دیگراعزام داشتن
deprossion
منطقهای با فشار بارومتری نسبتا کم
redeploy
از منطقهای به منطقه دیگراعزام داشتن
plastic zone
منطقهای که در ان خاکها زیر و رو میشوند
redeployed
از منطقهای به منطقه دیگراعزام داشتن
redeploying
از منطقهای به منطقه دیگراعزام داشتن
free zone
منطقهای که ازحقوق گمرکی معاف میباشد
extended defense
پدافند در جبهه عریض به طور منطقهای
cyclones
منطقهای با فشار بارومتری کم و گردبادهای منحصر به فرد
equisignal zone
منطقهای که دارای امواج مغناطیسی یکسان است
effective beaten zone
منطقهای که 28 درصد گلوله ها دران فرود می اید
watersheds
منطقهای که اب دریا یا رودخانه را پخش وتقسیم میکند
watershed
منطقهای که اب دریا یا رودخانه را پخش وتقسیم میکند
cyclone
منطقهای با فشار بارومتری کم و گردبادهای منحصر به فرد
carpet bombing
توزیع بمب جهت پوشش یک منطقه بمباران منطقهای
intermediate area
منطقه واسطه دیدبانی رادار منطقهای به عمق 2 تا 01هزار متر در جلوی لشگر
third area conflict
جنگ در منطقهای غیر ازسرزمین دو طرف جنگ مبارزه در کشور سوم
zone time
وقت یا ساعت منطقهای سیستم ساعت 42 ساعتی جهانی
area search
کاوش منطقه با دیدبانی بصری کاوش منطقهای
enlargement
توسعه
enlargements
توسعه
spreads
توسعه
promotion
توسعه
promotions
توسعه
enlarge
توسعه
outspread
توسعه
delelopment
توسعه
enlarges
توسعه
enlarged
توسعه
enlarging
توسعه
upgrowth
توسعه
spread
توسعه
amplification
توسعه
expansion
توسعه
increments
توسعه
stop go policy
توسعه
increment
توسعه
development
توسعه
developments
توسعه
extensions
توسعه
extension
توسعه
combat development
توسعه رزمی
to unfold
توسعه دادن
development bank
بانک توسعه
phasess of development
مراحل توسعه
urban renewal
توسعه شهری
expanded , capacity
توسعه فرفیت
expandsionism
توسعه طلبی
export promotion
توسعه صادرات
extensibility
توسعه پذیری
extensible
توسعه پذیر
increscent
زیادی توسعه
research and development
تحقیق و توسعه
rural development
توسعه روستائی
internal development
توسعه داخلی
monetary expansion
توسعه پولی
open out
توسعه دادن
path of expansion
مسیر توسعه
pattern of development
الگوی توسعه
pole of development
قطب توسعه
progation
توسعه تکثیر
expandability
قابلیت توسعه
exepandable
قابل توسعه
cultural development
توسعه فرهنگی
uneven development
توسعه نامتوازن
underdevelopment
توسعه نیافتگی
under development
دردست توسعه
to open out
توسعه دادن
historical development
توسعه تاریخی
developement
توسعه دادن
technical development
توسعه فنی
development plan
برنامه توسعه
development policy
سیاست توسعه
development time
زمان توسعه
development tools
ابزار توسعه
social development
توسعه اجتماعی
self development
توسعه نفس
economic development
توسعه اقتصادی
regional development
توسعه ناحیهای
extends
توسعه دادن
extend
توسعه دادن
extendable
توسعه پذیر
enlarge
توسعه دادن
enlarges
توسعه دادن
enlarged
توسعه دادن
enlarging
توسعه دادن
amplification
توسعه تقویت
enrich
توسعه دادن
enriches
توسعه دادن
enriching
توسعه دادن
spreads
توسعه دادن
promote
توسعه دادن
promoted
توسعه دادن
promotes
توسعه دادن
booms
توسعه یافتن
booms
توسعه عظیم
extending
توسعه دادن
spread
توسعه دادن
develop
توسعه دادن
develops
توسعه دادن
expanse
بسط و توسعه
expanses
بسط و توسعه
boom
توسعه عظیم
boom
توسعه یافتن
boomed
توسعه عظیم
boomed
توسعه یافتن
booming
توسعه عظیم
booming
توسعه یافتن
promoting
توسعه دادن
expansive
متمایل به توسعه
expansionism
توسعه طلبی
expansionist
توسعه طلبی
increase
توسعه دادن
increased
توسعه دادن
increases
توسعه دادن
underdeveloped
توسعه نیافته
expansion
گسترش توسعه
anti development policy
سیاست ضد توسعه
top down development
توسعه از بالا به پایین
outstretch
توسعه دادن بسط
class improvement plan
طرح توسعه ناو
microcomputer development system
سیستم توسعه ریزکامپیوتر
develop
توسعه دادن اشکارکردن
well development
توسعه و شستشوی چاه
inextension
عدم امتداد یا توسعه
increments
افزایش در حقوق توسعه
extensible language
زبان توسعه پذیر
corrosive attack
اغاز و توسعه خورندگی
characteristics of underdevelopment
ویژگیهای توسعه نیافتگی
program development tools
ابزار توسعه برنامه
develops
توسعه دادن اشکارکردن
software development
توسعه نرم افزاری
regression
برگشت
[به حالت کم توسعه]
research and development
تحقیق و توسعه یا بهبودوسایل
to spread
[across]
[over]
توسعه یافتن
[سرتاسر]
regress
برگشت
[به حالت کم توسعه]
step backwards
برگشت
[به حالت کم توسعه]
underdeveloped area
منطقه توسعه نیافته
underdeveloped countries
کشورهای توسعه نیافته
underdeveloped nations
ملل توسعه نیافته
pullulate
اغاز توسعه نهادن
desired rate of development
نرخ مطلوب توسعه
extendible
قابل توسعه کش دار
to grow
[into]
توسعه دادن وضعیت
[به]
developing countries
کشورهای در حال توسعه
step backwards
بازگشت
[به حالت کم توسعه]
regression
بازگشت
[به حالت کم توسعه]
development cost
هزینه توسعه در تولیدمحصول
development countries
کشورهای قابل توسعه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com