English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 197 (10 milliseconds)
English Persian
southeaster توفان جنوب شرقی
Other Matches
south-east جنوب شرقی سوی جنوب شرق
south east جنوب خاوری جنوب شرقی
southwester توفان یا تندباد جنوب غربی
southeast جنوب شرقی
south eastern جنوب شرقی
south-eastern جنوب شرقی
southeastward بطرف جنوب شرقی
southeaster باد جنوب شرقی
soputheasternmost در دورترین نقطه جنوب شرقی
southeasterner ساکن نواحی جنوب شرقی
ASEAN مخفف همبستگی ملل جنوب شرقی آسیا
seato forces نیروهای کشورهای پیمان جنوب شرقی اسیا
Monaco ناحیه " موناکو" واقع در جنوب شرقی فرانسه
joshua tree درخت خنجری یا ابره ادم جنوب شرقی امریکا
razorback خوک نیمه وحشی دورگه جنوب شرقی اتازونی
colombo plan طرح ایجاد شده به وسیله وزیران خارجه ملتهای مشترک المنافع بریتانیا در سال 0591 که هدف ان تشریک مساعی درکمک به رشد اقتصادی کشورهای اسیایی جنوب وجنوب شرقی است
Oriental rug فرش شرقی [از آنجا که امروزه فرش های شرقی در همه جا بافته می شوند، این لفظ به فرش دست باف که الهام گرفته از طرح های شرقی است اطلاق می شود.]
stormbound قطع رابطه شده در اثر توفان توفان زده
rhaeto romanic زبان لاتین سوئیس شرقی وایتالیای شمال شرقی
south-west جنوب غربی سوی جنوب باختر
south westerly سوی جنوب غرب یا جنوب باختر
south west جنوب باختر جنوب غربی
warsaw treaty پیمانی که عنوان اصلی ان "پیمان کمک متقابل اروپای شرقی " است و به سال 5591 در ورشوپایتخت لهستان منعقد شد وهدف ان کمک متقابل کشورهای اروپای شرقی به یکدیگر است و بیشتر جنبه نظامی دارد
tempests توفان
tempest توفان
typhoons توفان
typhoon توفان
stour توفان
storming توفان
windstorm توفان
storm توفان
storms توفان
hurricanes توفان
squall توفان
squalls توفان
tornado توفان
stormed توفان
tornadoes توفان
tornados توفان
hurricane توفان
thunderstorms توفان تندری
stormy petrel مرغان توفان
stormpetrel مرغان توفان
stormbound گرفتار توفان
storm trooper گروه توفان
snow goggles عینک توفان
thunderstorm توفان تندری
pawn storm توفان پیادهای شطرنج
tempest توفان ایجاد کردن
tempests توفان ایجاد کردن
plain gypsum lath [توفان سنگ و گچ مسطح]
typhoon توفان همراه با باران
typhoons توفان همراه با باران
thunderstorms توفان همراه بااذرخش وصاعقه
thunderstorm توفان همراه بااذرخش وصاعقه
typhoons توفان سخت دریای چین گردباد
typhoon توفان سخت دریای چین گردباد
oriental شرقی
levantine شرقی
eastern شرقی
levanter شرقی
eastward شرقی
orientally بسبک شرقی ها
north-easterly شمال شرقی
to lie east and west شرقی غربی
north easterly شمال شرقی
mongolian draw کشیدن شرقی
turkey bath حمام شرقی
northeastern شمال شرقی
northeastward شمال شرقی
turkish closet مستراح شرقی
orientalizing style سبک شرقی
greek church کلیسای شرقی
eastern hemisphere نیمکره شرقی
bagnio زندان شرقی
northeastern مربوط به شمال شرقی
greek catholic عضو کلیسای شرقی
eastermost شرقی ترین نقطه
orientalism عقاید یا سیاست شرقی
easternmost شرقی ترین نقطه
byzantine وابسته بروم شرقی
easternmost اقصی نقطهء شرقی
the old world نیم کره شرقی
northeaster نسیم شمال شرقی
east end قسمت شرقی لندن
Hindoo سبک شرقی [معماری]
northeastward بطرف شمال شرقی
dinghies قایق هند شرقی
eastermost اقصی نقطهء شرقی
tussore کرم ابریشم شرقی
laura صومعه کلیسای شرقی
tusseh کرم ابریشم شرقی
tussah کرم ابریشم شرقی
dinghy قایق هند شرقی
euroclidon بادطوفانی شمال شرقی درمدیترانه
breezing بادشمال یاشمال شرقی بادملایم
archimandrite رئیس دیر در کلیسای شرقی
OCM شرکت او سی ام تولیدکننده فرش شرقی
breeze بادشمال یاشمال شرقی بادملایم
breezed بادشمال یاشمال شرقی بادملایم
breezes بادشمال یاشمال شرقی بادملایم
neo platonism فلسفه افلاطونی امیخته با تصوف شرقی
ORIA اتحادیه واردکنندگان فرش های شرقی
lascar نظامی وملوان هند شرقی توپچی هندشرقی
fox grape انگور ترش نواحی شمال شرقی امریکا
Eastern design طرح های شرقی [مربوط به شرق آسیا ]
south جنوب
south <adj.> جنوب
eastern european mutual assisstance trea پیمان کمک متقابل اروپای شرقی treaty warsaw
southward سوی جنوب
south western جنوب باختری
southern اهل جنوب
Antarctic قطب جنوب
southbound عازم جنوب
southland سرزمین جنوب
the south pole قطب جنوب
south-western جنوب غربی
South Pole قطب جنوب
south western جنوب غربی
south east در جنوب خاور
south east جنوب شرق
azimuth نقطه جنوب
soiuthern cross صلیب جنوب
soiuth ward بسوی جنوب
notus باد جنوب
south-west جنوب غرب
south easterly جنوب خاوری
south eastern جنوب خاوری
south westerly جنوب باختری
south west در جنوب باختر
sou'westers جنوب غربی
southerner اهل جنوب
south west جنوب غرب
south wards بسوی جنوب
southerners اهل جنوب
southeast جنوب خاوری
south-east جنوب شرق
lowlander اهل جنوب
southwestwards درجهت جنوب باختری
libecchio باد جنوب غربی
southeastward در جهت جنوب خاوری
in a south easterly direction از جهت جنوب خاور
south west سوی جنوب باختر
libeccio باد جنوب غربی
south easterly سوی جنوب خاور
southern جنوبا بطرف جنوب
antarctic circle مدار قطب جنوب
south east سوی جنوب خاور
Antarctic مربوط به قطب جنوب
southernmost در اقصی نقطه جنوب
southwestwards بسوی جنوب غربی
southwestward درجهت جنوب باختری
celestial body south pole قطب جنوب عالم
southwestward بسوی جنوب غربی
southwesterner اهل جنوب غربی
southwestern واقع در جنوب غربی
southwester باد جنوب غربی
southwest واقع در جنوب غربی
souithernism رسوم واداب جنوب
soiuth ward بطرف جنوب متمایل بجنوب
south بسوی جنوب نیم روز
souithernism لغت و اصطلاحات مخصوص جنوب
south wards بطرف جنوب متمایل بجنوب
their p was toward the south چشم اندازانهابسوی جنوب بود
aardwolf کفتار بومی جنوب و مشرق افریقا
bahama islands جزایرباهاما واقع درهندغربی و جنوب فلوریدا
galleta چمن با دوام جنوب امریکا و مکزیکو
judea یهودیه که قسمتی از جنوب فلسطین بوده
zulu اهل ناتال در جنوب افریقا ناتالی
water moccasin مار سمی ابزی جنوب امریکا
royal palm نخل بلند جنوب فلوریدا و کوبا
Makri [Fethiye] شهر بندری فتیه در جنوب ترکیه
peafowl قوقاول بزرگ صحرایی جنوب اسیا
golden horde سپاهیان مغول که در قرن سیزدهم اروپای شرقی رامورد تاخت و تاز قرار دادند
platypus پستاندار ابزی ومنقاردار و صدفخوار جنوب استرالیا
wilton نام شهری در جنوب " ویلت شایر" انگلستان
arrdwolf [حیوانی شبیه کفتار بومی جنوب و شرق آفریقا]
shout song سرودهای مذهبی خیلی بلندسیاه پوستان جنوب امریکا
Ivy League نام گروهی از دانشگاههای قدیمی و نامور بخش شرقی ایالات متحده که با هماتحادیهی ورزشی و غیره دارند
cross-in-square [کلیسای معمول در رم شرقی با چهار گوشه و میدان و چهار طاق گهواره ای]
hottentot یکی از انواع بومیهای جنوب افریقا که اندامی کوتاه ورنگ قهوهای مایل به زرددارند
Persian rug [فرش ایرانی در حالت کلی کلمه که گاه با کلمه قالی شرقی نیز مانوس می باشد.]
orientalize خاوری شدن شرقی ماب شدن
nautilus حلزونهای گرمسیری مارپیچی جنوب اقیانوس ساکن و اقیانوس هند
China denies militarizing South China Sea. چین را تکذیب نظامی جنوب دریای چین است.
north east شمال شرق شمال شرقی
northeast شمال شرقی شمال شرق
north-east شمال شرقی در شمال شرق
north by cast میان شمال و شمال شرقی
Murghi rugs فرش های مرغی [این طرح در فرش های جنوب ایران بیشتر دیده شده و نمادی از مرغ یا خروس را بصورت شکل هندسی نشان می دهد.]
to lie east and west واقع شدن شرقی وغربی واقع شدن
Gabbeh گبه [با قالیچه های درشت باف و زبر که ریشه عشایری داشته و منسوب به خراسان و جنوب ایران می باشند. طرح های آن ساده و از رنگ های روشن با گره های فارسی و ترکی می باشد.]
karachoph design لچک ترنج کاراچف [این طرح مربوط به همین شهر در جنوب تفلیس منطقه قفقاز می باشد که در آن ترنج بزرگ و هشت وجهی با چهار مربع در دو طرف آن می باشد و قدمت آن بیش از صد سال است.]
khamseh خمسه [در جنوب غرب ایران و از پنج قبیله قدیمی ایران تشکیل شده که در گذشته با قبائل دیگر منطقه اتحادیه ای را در مقابل ایل قشقایی بوجود آورده بودند. امروز نقش خمسه بیشتر با طرح بهارلو شناخته می شود.]
Lori Pambak motif ترنج لری [پامبک، این نام از شهری به همین نام در جنوب شهر تفلیس قزاقستان گرفته شده است. طرح دارای دو بال هشت وجهی بزرگ و دو لوزی کوچک در جهت مخالف بوده و زمان آن را به قرن نوزدهم میلادی نسبت می دهند.]
Khotan rug فرش ختن [این شهر در جنوب ترکستان چین واقع می باشد و سابقه سیصد ساله در فرش بافی دارد. اکثر لچک های ترنجی را منسوب به این منطقه می دانند و از پودهای پشمی و گاه نخ های زربفت در طرح ها استفاده می شود.]
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com