Total search result: 305 (47 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
engender |
تولید نسل کردن |
engendered |
تولید نسل کردن |
engendering |
تولید نسل کردن |
engenders |
تولید نسل کردن |
to raise up seed |
تولید نسل کردن |
|
|
Search result with all words |
|
machine |
تولید برنامه کد ماشین از برنامه HLL با ترجمه و اسمبلر کردن هر دستور HLL |
machined |
تولید برنامه کد ماشین از برنامه HLL با ترجمه و اسمبلر کردن هر دستور HLL |
machines |
تولید برنامه کد ماشین از برنامه HLL با ترجمه و اسمبلر کردن هر دستور HLL |
supplied |
تولید کردن |
supply |
تولید کردن |
supplying |
تولید کردن |
generate |
تولید کردن احداث کردن |
generate |
حاصل کردن تولید نیرو کردن |
generate |
تولید کردن |
generated |
تولید کردن احداث کردن |
generated |
حاصل کردن تولید نیرو کردن |
generated |
تولید کردن |
generates |
تولید کردن احداث کردن |
generates |
حاصل کردن تولید نیرو کردن |
generates |
تولید کردن |
generating |
تولید کردن احداث کردن |
generating |
حاصل کردن تولید نیرو کردن |
generating |
تولید کردن |
manufacture |
تولید کردن |
manufactured |
تولید کردن |
manufactures |
تولید کردن |
picture |
که تولید تصویر میکند با روشن کردن فسفر پوشیده شده روی صفحه |
pictured |
که تولید تصویر میکند با روشن کردن فسفر پوشیده شده روی صفحه |
pictures |
که تولید تصویر میکند با روشن کردن فسفر پوشیده شده روی صفحه |
picturing |
که تولید تصویر میکند با روشن کردن فسفر پوشیده شده روی صفحه |
breed |
تولید کردن تربیت کردن |
breeds |
تولید کردن تربیت کردن |
clatter |
تار کردن صفحه رادار تولید خطوط پارازیت سفید در صفحه رادارکور کردن صفحه رادار |
clattered |
تار کردن صفحه رادار تولید خطوط پارازیت سفید در صفحه رادارکور کردن صفحه رادار |
clattering |
تار کردن صفحه رادار تولید خطوط پارازیت سفید در صفحه رادارکور کردن صفحه رادار |
clatters |
تار کردن صفحه رادار تولید خطوط پارازیت سفید در صفحه رادارکور کردن صفحه رادار |
clock |
مداری که برای همگام کردن اجزا باس تولید میکند |
clocks |
مداری که برای همگام کردن اجزا باس تولید میکند |
licence |
اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی |
licences |
اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی |
licenses |
اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی |
generation |
تولید کردن |
generations |
تولید کردن |
production |
تولید کردن |
productions |
تولید کردن |
cartel |
اتحادیه کمپانیهای تولید و عرضه کننده کالا به منظور قبضه کردن بازارکشور یا حتی جهان و تعیین قیمتها به میل خود وجلوگیری از رقابت |
cartels |
اتحادیه کمپانیهای تولید و عرضه کننده کالا به منظور قبضه کردن بازارکشور یا حتی جهان و تعیین قیمتها به میل خود وجلوگیری از رقابت |
produce |
تولید کردن محصول |
produce |
تولید کردن |
produced |
تولید کردن محصول |
produced |
تولید کردن |
produces |
تولید کردن محصول |
produces |
تولید کردن |
crackle |
صدای انفجار وشکستگی تولید کردن شکستن |
crackled |
صدای انفجار وشکستگی تولید کردن شکستن |
crackles |
صدای انفجار وشکستگی تولید کردن شکستن |
spawn |
تولید مثل کردن |
spawned |
تولید مثل کردن |
spawning |
تولید مثل کردن |
spawns |
تولید مثل کردن |
ovulate |
تخمک گذاردن تولید اوول کردن |
ovulated |
تخمک گذاردن تولید اوول کردن |
ovulates |
تخمک گذاردن تولید اوول کردن |
ovulating |
تخمک گذاردن تولید اوول کردن |
procreate |
تولید کردن |
procreated |
تولید کردن |
procreates |
تولید کردن |
procreating |
تولید کردن |
beget |
تولید کردن |
begets |
تولید کردن |
begetting |
تولید کردن |
raise |
تولید کردن |
raises |
تولید کردن |
overlap |
سیستم تولید چاپ با کیفیت بهتر از چاپگر matrix-dot با جایگزین کردن خط حروف و تغییر مکان به آرامی به طوری که نقاط کمتر به نظر بیایند. |
overlapped |
سیستم تولید چاپ با کیفیت بهتر از چاپگر matrix-dot با جایگزین کردن خط حروف و تغییر مکان به آرامی به طوری که نقاط کمتر به نظر بیایند. |
overlaps |
سیستم تولید چاپ با کیفیت بهتر از چاپگر matrix-dot با جایگزین کردن خط حروف و تغییر مکان به آرامی به طوری که نقاط کمتر به نظر بیایند. |
process |
تقویم کردن تولید کردن |
process |
تهیه و تولید کردن |
processes |
تقویم کردن تولید کردن |
processes |
تهیه و تولید کردن |
reproduction |
تولید کردن مجدد |
reproductions |
تولید کردن مجدد |
baud |
وسیلهای که سیگنالهای زمانی متفاوت برای یکسان کردن دادههای با نرخ مختلف را تولید میکند |
baud rate |
وسیلهای که سیگنالهای زمانی متفاوت برای یکسان کردن دادههای با نرخ مختلف را تولید میکند |
begat |
تولید کردن |
bring forward |
تولید کردن |
dp |
پردازش روی داده برای تولید اطلاعات مفید یا مرتب کردن و سازماندهی فایلهای داده |
fetch up |
تولید کردن |
inbreed |
تولید کردن |
incrossbreed |
تولید شده در اثر امیزش نژاد امیزش نژادی کردن |
ingenerate |
تولید کردن |
intensive cultivation |
اضافه کردن مقدار تولید از طریق افزایش عامل کار یا سرمایه بدون اینکه سطح زیر کشت زیادشود |
processor |
کامپیوتر کوچک برای کار کردن با لغات , تولید متن , گزارش , نامه و... |
rubefy |
تولید قرمزی کردن در |
set up |
اقامه یا طرح کردن تولید کردن |
stridulate |
تولید صدای گوشخراش کردن |
turn out |
تولید کردن |
turnaround time |
زمان لازم برای فعال کردن برنامه برای تولید که کاربر خواسته است |
ulcerate |
تولید قرحه کردن ریش شدن |
vacuumize |
تولید خلا کردن |
verminate |
تولید حشرات یا جانوران موذی کردن |
oversell |
بیش از عرضه یا تولید فروش کردن |
overselling |
بیش از عرضه یا تولید فروش کردن |
oversells |
بیش از عرضه یا تولید فروش کردن |
oversold |
بیش از عرضه یا تولید فروش کردن |
Other Matches |
|
capacity cost |
هزینه تولید وقتی که واحدتولید کننده حداکثر فرفیت خودرا برای تولید به کار برد هزینه تولید با حداکثر فرفیت |
embryophyte |
گیاهی که تولید گیاهک تخم زانموده و درنتیجه تولید بافتهای اوندی مینماید |
pilot line operation |
کار تولید حداقل کالاهای نظامی فقط به منظور حفظ سیستم تولید |
component |
1-قطعهای که وارد آخرین تولید میشود 2-وسیله اکترونیک که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند |
components |
1-قطعهای که وارد آخرین تولید میشود 2-وسیله اکترونیک که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند |
producer's goods |
هرچیزی که تولید کننده یا صاحب کارخانه در جهت تولید جنس دیگری ازان استفاده کند |
seconding |
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست |
seconded |
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست |
second |
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست |
seconds |
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست |
euler theorem |
در صورتی که تابع تولید همگن درجه یک باشد بر اساس قضیه اولر کل تولید مساوی مجموع پرداختی ها به عوامل تولیدمیباشد |
production overheads |
هزینههای بالاسری تولید هزینههای سربار تولید هزینههای غیرمستقیم تولید |
increasing cost industry |
حالتی است که چند موسسه به صنعت خاصی بپردازند ودر نتیجه محدودیت عوامل تولید و کمبود انها هزینه تولید بالا رود |
put out <idiom> |
تولید کردن |
planar |
روش تولید مدارهای مجتمع بار اعمال مواد شیمیایی به یک قطعه سیلیکن برای تولید قطعه متفاوت |
derived demand |
تقاضابرای یک عامل تولید که خوداز تقاضا برای کالایی که ان عامل تولید در ان بکار میرودناشی میشود . |
cost fraction |
نتیجه مستقیم هزینههای مستقیم تولید یا خدمت به تعداد واحدهای تولید شده یاکمیت خدمات |
declassified cost |
هزینه کالای تولید شده که دران سهم هر یک از عوامل تولید مشخص شده باشد |
oem |
شرکتی ه قط عاتی تولید میکند که بخشهای اصلی را تولید کنندههای دیگر ساخته اند و محصول را برای کاربر خاص ایجاد میکند |
matrix |
چاپگری که حروف توسط مجموعهای از نقاط کنار هم تولید می شوند و صفحه را خط به خط تولید می کنند. این چاپگر برای چاپ با ریبون یا thermal یا چاپ الکترواستاتیک به کار می رود |
matrixes |
چاپگری که حروف توسط مجموعهای از نقاط کنار هم تولید می شوند و صفحه را خط به خط تولید می کنند. این چاپگر برای چاپ با ریبون یا thermal یا چاپ الکترواستاتیک به کار می رود |
acceleration principle |
یعنی سرمایه گذاری مساوی است باحاصلضرب ضریب شتاب میزان سرمایه گذاری لازم برای افزایش یک واحد تولید در تغییرات در تولید |
spermary |
غده تولید کننده منی محل تولید منی |
family |
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند |
families |
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند |
mixed capitalism |
نظام اقتصادی که در ان بیشتروسایل و ابزار تولید درمالکیت خصوصی قرار داشته و بازار چگونگی تعیین قیمت و تولید را به عهده دارد ولی با وجود این دولت نیز ازطریق سیاستهای پولی مالی و قوانین مختلف درفعالیتهای اقتصادی تاثیرمیگذارد |
full |
مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند |
fullest |
مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند |
gnp gap |
شکاف تولید ناخالص ملی اختلاف بین تولید ناخالص ملی واقعی وتولیدناخالص ملی بالقوه |
half |
جمع کننده دودویی که میتواند نتیجه جمع دو ورودی را تولید کند. و رقم نقل خروجی تولید میکند ولی نمیتواند رقم نقل ورودی بپذیرد |
producers burden of tax |
بار مالیات تولید کنندگان سهم تولید کنندگان از مالیات |
manufactures |
تولید |
fabrication |
تولید |
production rule |
تولید |
assembly |
تولید |
total product |
تولید کل |
manufacture |
تولید |
manufactured |
تولید |
progeniture |
تولید |
production technique |
فن تولید |
productions |
تولید |
generations |
تولید |
generation |
تولید |
assembly lines |
خط تولید |
assembly line |
خط تولید |
turn out |
تولید |
aggregate output |
تولید کل |
production |
تولید |
articulation |
تولید |
output |
تولید |
total output |
تولید کل |
outputs |
تولید |
genesis |
تولید |
production lines |
خط تولید |
production line |
خط تولید |
products |
تولید |
low productivity |
تولید کم |
product |
تولید |
mass production |
تولید انبوه |
mass production |
تولید ماشینی |
mass production |
تولید بمقدارزیاد |
labor intensive production |
تولید کاربر |
reproductions |
تولید دوباره |
agents of production |
عوامل تولید |
production |
تولید دستهای |
productivity |
قابلیت تولید |
report generation |
تولید گزارش |
reporduce |
تولید مجدد |
jamming |
تولید پارازیت |
reproductivity |
استعداد تولید |
production |
تولید محصول |
relations of production |
رابطه تولید |
energy production |
تولید انرژی |
aggregate production function |
تابع تولید کل |
regeneracy |
تولید مجدد |
energy production |
تولید نیرو |
rate of output |
میزان تولید |
fabrics |
محصول تولید |
pyogenesis |
تولید چرک |
producer |
تولید کننده |
sparking |
تولید جرقه |
production factors |
عوامل تولید |
regenerate |
تولید مجدد |
regenerated |
تولید مجدد |
cost of production |
هزینه تولید |
productions |
تولید محصول |
regenerates |
تولید مجدد |
scale of production |
مقیاس تولید |
manufacturers |
تولید کننده |
manufacturer |
تولید کننده |
marginal output |
تولید نهائی |
producers |
تولید کننده |
productions |
تولید دستهای |
fabric |
محصول تولید |
volume of production |
حجم تولید |
regenerating |
تولید مجدد |
aggradation of permafrost |
تولید مه شبنم |
underproduction |
تولید ناکافی |
factors of production |
عوامل تولید |
aggradation of permafrost |
تولید شبنم |
surplus production |
تولید اضافی |
manufacturing cost |
هزینه تولید |
average product |
تولید متوسط |
rate of output |
نرخ تولید |
production process |
فرایند تولید |
producible |
قابل تولید |
food production |
تولید غذا |
forces of production |
نیروهای تولید |
overproduction |
تولید بیش از حد |
overproduction |
اضافه تولید |
overproduction |
تولید مازاد |
peak output |
حداکثر تولید |
suppuration |
تولید جراحت |
surplus production |
مازاد تولید |
surplus production |
فزونی تولید |
pedogenesis |
تولید خاک |
chymification |
تولید کیموس |
production index |
شاخص تولید |
output variability |
تغییرات تولید |
mode of production |
طرز تولید |
branches of production |
شاخههای تولید |
production period |
دوره تولید |
production part |
بخش تولید |
homogenesis |
تولید مثل |
branches of production |
رشتههای تولید |
production method |
روش تولید |
production management |
مدیریت تولید |
home country |
محل تولید |
optimum output |
تولید بهینه |
flow of production |
جریان تولید |
flow of production |
گردش تولید |
optimum output |
تولید مطلوب |
output per head |
تولید سرانه |
output rate |
نرخ تولید |
chylification |
تولید کیلوس |
calorification |
تولید حرارت |
potential output |
تولید بالقوه |
reproduction |
تولید دوباره |
gas making |
تولید گاز |
carcinogenesis |
تولید سرطان |
gas generation |
تولید گاز |
generation of oscillations |
تولید نوسان |
generation of current |
تولید جریان |
generating tool |
ابزار تولید |
reproduction |
تولید مجدد |
generable |
قابل تولید |
reproduction |
تولید مثل |
pilot production |
تولید نمونه |
the procreative instinct |
غریزه تولید |
reproductions |
تولید مثل |
capital intensive technique |
فن تولید سرمایه بر |
generations |
تولید نیرو |
beeps |
تولید صدا |
full production |
تولید کامل |
beeping |
تولید صدا |
beeped |
تولید صدا |
full production |
تولید در حداکثرفرفیت |
per capita output |
تولید سرانه |
beep |
تولید صدا |
period of production |
دوره تولید |
system generation |
تولید سیستم |
power of production |
نیروی تولید |
generation |
تولید نیرو |
reproductions |
تولید مجدد |
mass-production |
تولید انبوه |
production efficiency |
کارائی در تولید |
production facility |
سهولت تولید |
production frontier |
مرز تولید |
production function |
تابع تولید |
metagenesis |
تناوب تولید |
monopoly output |
تولید انحصاری |
mode of production |
وجه تولید |
national output |
تولید ملی |
national product |
تولید ملی |
procreation |
تولید مثل |
production gap |
شکاف تولید |
neogenesis |
تولید جدید |
production time |
زمان تولید |
begotten |
تولید کرده |
production efficiency |
کارائی تولید |
incendiarism |
تولید حریق |
factory |
مرکز تولید |
factories |
مرکز تولید |
production engineer |
مهندس تولید |
production cost |
هزینه تولید |
mode of production |
شیوه تولید |
production control |
کنترل تولید |
production coefficient |
ضریب تولید |
producing |
گنجایش تولید |
production capacity |
فرفیت تولید |
production account |
حساب تولید |
net output |
تولید خالص |
production program |
برنامه تولید |
progenitive |
تولید کننده |
elasticity of production |
کشش تولید |
factory production |
تولید کارخانهای |
factor of production |
عامل تولید |
production programme |
برنامه تولید |
means of production |
ابزار تولید |
ingot production |
تولید شمش |