English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 210 (11 milliseconds)
English Persian
jamming تولید پارازیت
Search result with all words
clatter تار کردن صفحه رادار تولید خطوط پارازیت سفید در صفحه رادارکور کردن صفحه رادار
clattered تار کردن صفحه رادار تولید خطوط پارازیت سفید در صفحه رادارکور کردن صفحه رادار
clattering تار کردن صفحه رادار تولید خطوط پارازیت سفید در صفحه رادارکور کردن صفحه رادار
clatters تار کردن صفحه رادار تولید خطوط پارازیت سفید در صفحه رادارکور کردن صفحه رادار
chaff وسایل تولید پارازیت دردستگاه رادار نوارهای منعکس کننده امواج رادار
barrage jamming تولید پارازیت به صورت پرده ممانعتی پخش پارازیت به صورت توده وسیع
electronic jamming تولید پارازیت در دستگاههای الکترونیک پخش پارازیت الکترونیکی
rope chaff وسایل تولید پارازیت دردستگاه رادار که با طناب سیمی درست میشود
search jammer تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
Other Matches
automatic search jammer دستگاه پخش پارازیت خودکاردر دستگاههای ردیابی دستگاه پخش پارازیت خودکار
capacity cost هزینه تولید وقتی که واحدتولید کننده حداکثر فرفیت خودرا برای تولید به کار برد هزینه تولید با حداکثر فرفیت
pilot line operation کار تولید حداقل کالاهای نظامی فقط به منظور حفظ سیستم تولید
embryophyte گیاهی که تولید گیاهک تخم زانموده و درنتیجه تولید بافتهای اوندی مینماید
component 1-قطعهای که وارد آخرین تولید میشود 2-وسیله اکترونیک که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند
components 1-قطعهای که وارد آخرین تولید میشود 2-وسیله اکترونیک که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند
producer's goods هرچیزی که تولید کننده یا صاحب کارخانه در جهت تولید جنس دیگری ازان استفاده کند
seconding مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconds مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconded مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
second مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
euler theorem در صورتی که تابع تولید همگن درجه یک باشد بر اساس قضیه اولر کل تولید مساوی مجموع پرداختی ها به عوامل تولیدمیباشد
production overheads هزینههای بالاسری تولید هزینههای سربار تولید هزینههای غیرمستقیم تولید
increasing cost industry حالتی است که چند موسسه به صنعت خاصی بپردازند ودر نتیجه محدودیت عوامل تولید و کمبود انها هزینه تولید بالا رود
clutter پارازیت
parastite پارازیت
cluttered پارازیت
clutters پارازیت
blooper پارازیت
block پارازیت
disturbance پارازیت
blocked پارازیت
blocks پارازیت
noise پارازیت
noises پارازیت
background noise پارازیت
line noise پارازیت خط
disturbances پارازیت
interference vcoltage ولتاژ پارازیت
interefernce factor ضریب پارازیت
debugs گرفتن پارازیت
electronic jamming پخش پارازیت
interference filter صافی پارازیت
interference generator مولد پارازیت
anti hum condenser خازن ضد پارازیت
sferics پارازیت جوی
atmospheric interference پارازیت جوی
jam پارازیت دادن
interference level سطح پارازیت
jammed پارازیت دادن
intensity of noise شدت پارازیت
inductive disturbance پارازیت القائی
static interference پارازیت جوی
jamming پخش پارازیت
jamming پارازیت فرستادن
input noise پارازیت ورودی
atmospherics پارازیت جوی
noise transmitter فرستنده پارازیت
radio interference پارازیت رادیویی
noise suppression پارازیت گیری
noise level سطح پارازیت
debugged گرفتن پارازیت
debug گرفتن پارازیت
input noise پارازیت اولیه
interference limiter محدودکننده پارازیت
clutter پارازیت اتمسفری
clutters پارازیت اتمسفری
interference power توان پارازیت
jamming transmitter فرستنده پارازیت
grid noise پارازیت شبکه
interference voltage meter ولتمتر پارازیت
jams پارازیت دادن
magnetic disturbance پارازیت مغناطیسی
distubing voltage ولتاژ پارازیت
disturbing current جریان پارازیت
cluttered پارازیت اتمسفری
planar روش تولید مدارهای مجتمع بار اعمال مواد شیمیایی به یک قطعه سیلیکن برای تولید قطعه متفاوت
cost fraction نتیجه مستقیم هزینههای مستقیم تولید یا خدمت به تعداد واحدهای تولید شده یاکمیت خدمات
derived demand تقاضابرای یک عامل تولید که خوداز تقاضا برای کالایی که ان عامل تولید در ان بکار میرودناشی میشود .
declassified cost هزینه کالای تولید شده که دران سهم هر یک از عوامل تولید مشخص شده باشد
oem شرکتی ه قط عاتی تولید میکند که بخشهای اصلی را تولید کنندههای دیگر ساخته اند و محصول را برای کاربر خاص ایجاد میکند
snowy picture صفحه نمایش پر از پارازیت
input noise voltage ولتاژ پارازیت اولیه
man made static پارازیت غیر جوی
jams مسدود کردن پارازیت
parasites صدای مزاحم پارازیت
mush صدای مزاحم پارازیت
jam مسدود کردن پارازیت
interference inverter دیود پارازیت گیر
induced noise پارازیت القاء شده
parasite صدای مزاحم پارازیت
jammed مسدود کردن پارازیت
suppression capacitor خازن پارازیت گیر
jamming پارازیت پخش کردن
noise صدا راه انداختن پارازیت
jam پخش پارازیت کردن در مدار
jammed پخش پارازیت کردن در مدار
rejector دافع دستگاه دفع پارازیت
noises صدا راه انداختن پارازیت
rejecter دافع دستگاه دفع پارازیت
jams پخش پارازیت کردن در مدار
sweep jamming امواج سیار پارازیت رادیویی
matrixes چاپگری که حروف توسط مجموعهای از نقاط کنار هم تولید می شوند و صفحه را خط به خط تولید می کنند. این چاپگر برای چاپ با ریبون یا thermal یا چاپ الکترواستاتیک به کار می رود
matrix چاپگری که حروف توسط مجموعهای از نقاط کنار هم تولید می شوند و صفحه را خط به خط تولید می کنند. این چاپگر برای چاپ با ریبون یا thermal یا چاپ الکترواستاتیک به کار می رود
blocked پخش پارازیت سدکردن مسیر پیشروی
blocks پخش پارازیت سدکردن مسیر پیشروی
picture noise پارازیت روی تمام صفحه نمایش
repeater jammer دستگاه پخش پارازیت وفرستنده امواج
hash پارازیت تصویر روی یک صفحه نمایش
block پخش پارازیت سدکردن مسیر پیشروی
snowing پوشاندن کامل صفحه رادار باتولید پارازیت
snowed پوشاندن کامل صفحه رادار باتولید پارازیت
snow پوشاندن کامل صفحه رادار باتولید پارازیت
snows پوشاندن کامل صفحه رادار باتولید پارازیت
acceleration principle یعنی سرمایه گذاری مساوی است باحاصلضرب ضریب شتاب میزان سرمایه گذاری لازم برای افزایش یک واحد تولید در تغییرات در تولید
spermary غده تولید کننده منی محل تولید منی
music در رهگیری هوایی به معنی پخش پارازیت دردستگاههای الکترونیکی است
families محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
family محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
mixed capitalism نظام اقتصادی که در ان بیشتروسایل و ابزار تولید درمالکیت خصوصی قرار داشته و بازار چگونگی تعیین قیمت و تولید را به عهده دارد ولی با وجود این دولت نیز ازطریق سیاستهای پولی مالی و قوانین مختلف درفعالیتهای اقتصادی تاثیرمیگذارد
full مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند
fullest مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند
gnp gap شکاف تولید ناخالص ملی اختلاف بین تولید ناخالص ملی واقعی وتولیدناخالص ملی بالقوه
half جمع کننده دودویی که میتواند نتیجه جمع دو ورودی را تولید کند. و رقم نقل خروجی تولید میکند ولی نمیتواند رقم نقل ورودی بپذیرد
producers burden of tax بار مالیات تولید کنندگان سهم تولید کنندگان از مالیات
assembly line خط تولید
production lines خط تولید
production line خط تولید
generation تولید
articulation تولید
production technique فن تولید
production rule تولید
assembly lines خط تولید
productions تولید
total output تولید کل
aggregate output تولید کل
genesis تولید
generations تولید
production تولید
product تولید
outputs تولید
turn out تولید
output تولید
progeniture تولید
manufacture تولید
fabrication تولید
manufactured تولید
total product تولید کل
manufactures تولید
products تولید
assembly تولید
low productivity تولید کم
mass production تولید بمقدارزیاد
mode of production وجه تولید
mass production تولید ماشینی
monopoly output تولید انحصاری
mode of production طرز تولید
mass production تولید انبوه
raise تولید کردن
raises تولید کردن
mode of production شیوه تولید
production تولید محصول
metagenesis تناوب تولید
production تولید کردن
mechanical production تولید ماشینی
means of production ابزار تولید
begat تولید کردن
generations تولید کردن
generations تولید نیرو
labor intensive production تولید کاربر
overproduction اضافه تولید
ingenerate تولید کردن
ingot production تولید شمش
pedogenesis تولید خاک
inbreed تولید کردن
sparking تولید جرقه
overproduction تولید مازاد
marginal output تولید نهائی
productivity قابلیت تولید
manufacturing cost هزینه تولید
reproduction تولید دوباره
incendiarism تولید حریق
peak output حداکثر تولید
generation تولید کردن
produced تولید کردن
reproduction تولید مجدد
overproduction تولید بیش از حد
productions تولید دستهای
output per head تولید سرانه
optimum output تولید مطلوب
produces تولید کردن
output variability تغییرات تولید
mass-production تولید انبوه
produce تولید کردن
reproduction تولید مثل
neogenesis تولید جدید
output rate نرخ تولید
producers تولید کننده
optimum output تولید بهینه
net productivity تولید خالص
net output تولید خالص
home country محل تولید
homogenesis تولید مثل
national product تولید ملی
national output تولید ملی
begotten تولید کرده
beep تولید صدا
beeped تولید صدا
production تولید دستهای
beeping تولید صدا
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com