Dictiornary-Farsi | توهم زدگی الکلی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
alcoholic hallucinosis	توهم زدگی الکلی


Other Matches

hallucinosis	توهم زدگی
acute hallucinosis	توهم زدگی حاد
blighting	باد زدگی یا زنگ زدگی
blight	باد زدگی یا زنگ زدگی
blights	باد زدگی یا زنگ زدگی
psychedelic	توهم زا
misgivings	توهم
misgiving	توهم
hallucinations	توهم
hallucination	توهم
kinesthetic hallucination	توهم جنبشی
tactile hallucination	توهم بساوشی
apparitions	توهم دیداری
hallucinogenic drugs	داروهای توهم زا
gustatory hallucination	توهم چشایی
chromatism	توهم رنگ
psychedelic	داروی توهم زا
affective hallucination	توهم هیجانی
apparition	توهم دیداری
paracusis imaginaria	توهم شنیداری
auditory hallucination	توهم شنیداری
acousma	توهم شنیداری
microptic hallucination	توهم خردبینی
acouasm	توهم شنیداری
acoasm	توهم شنیداری
hypnopompic hallucination	توهم پس خواب
haptic hallucination	توهم بساوشی
disenchantment	رفع توهم
somatic hallucination	توهم تنی
pseudohallucination	توهم کاذب
olfactory hallucination	توهم بویایی
money illusion	توهم پولی
photism	توهم نوری
photoma	توهم دیداری
lilliputian hallucination	توهم خردبینی
visual hallucination	توهم دیداری
parageusia	توهم چشایی
fantasticality	دمدمی مزاجی توهم
tu quoque	توهم بیا بمیدان
zoopsia	توهم حیوان بینی
psychedelic	وابسته به توهم زایی
hypnagogic hallucination	توهم پیش خواب
psychedelic	وابسته به داروهای توهم زا
macroptic hallucination	توهم درشت بینی
fantastically	بطور فانتزی توهم
formication	توهم لمس حشره
invagination	توهم گیرکردگی توی خود برگشتگی
hallucinosis	حالت هذیانی و وهمی ابتلاء به توهم دائمی
lushest	الکلی
lushes	الکلی
lusher	الکلی
lush	الکلی
alcoholic	الکلی
alcoholics	الکلی
spirit lamp	چراغ الکلی
alcoholic intoxication	مسمومیت الکلی
alcoholic fermentation	تخمیر الکلی
spirit thermometer	دماسنج الکلی
alcohol thermometer	دماسنج الکلی
non-alcoholic <adj.>	غیر الکلی
liquor	مشروب الکلی
liquors	مشروب الکلی
alcohol burner	چراغ الکلی
alcohol lamp	چراغ الکلی
an alcoholic liquor	نوشابه الکلی
dt's	هذیان الکلی
booze	مشروب الکلی
spirit	مشروبات الکلی
dipsomania	جنون الکلی
boozed	مشروب الکلی
spirits	مشروبات الکلی
jimjams	هذیان الکلی
boozes	مشروب الکلی
delirium tremens	جنون الکلی
alcoholic paranoid	پارانوئید الکلی
boozing	مشروب الکلی
spiriting	مشروبات الکلی
freezes	یخ زدگی
cacodemonomania	جن زدگی
glaciation	یخ زدگی
jetlag	جت زدگی
demonomania	جن زدگی
frostiness	یخ زدگی
rime	یخ زدگی
possession	جن زدگی
freeze	یخ زدگی
soft drink	نوشیدنی غیر الکلی
john barleycorn	مشروب الکلی خانگی
alcoholic blackout	یاد زدودگی الکلی
delirium tremens	روان اشفتگی الکلی
soft drinks	نوشیدنی غیر الکلی
soda pop	نوشیدنی غیر الکلی
off-licences	فروشگاه نوشابههای الکلی
stimulant	مشروب الکلی انگیزه
alcoholic psychosis	روان پریشی الکلی
stimulants	مشروب الکلی انگیزه
firewater	نوشابه الکلی قوی
acute alcoholic intoxication	مسمومیت حاد الکلی
frutex	شراب شربت الکلی
alcoholic dementia	زوال عقل الکلی
off-licence	فروشگاه نوشابههای الکلی
alcohol	هرنوع مشروبات الکلی
soft drink	نوشابه غیر الکلی
computer animation	ایجاد توهم حرکت با نمایش مجموعهای از تصاویر مختلف روی صفحه
worriment	ناراحتی غم زدگی
hospitalism	بیمارستان زدگی
heliosis	افتاب زدگی
hurriedness	شتاب زدگی
mouldiness	کپک زدگی
hypersomnia	خواب زدگی
hyperthymia	هیجان زدگی
transfixion	حیرت زدگی
ageing	زنگ زدگی
previousness	شتاب زدگی
paraphrenia	هذیان زدگی
rust oxide iron	زنگ زدگی
rustiness	زنگ زدگی
scientism	علم زدگی
ageing	زنگ زدگی
moldy	کپک زدگی
sun burn	افتاب زدگی
thunderstroke	صاعقه زدگی
tonic immobility	خشک زدگی
precipitateness	شتاب زدگی
corrsion	زنگ زدگی
dismay	وحشت زدگی
dismayed	وحشت زدگی
sunstroke	افتاب زدگی
acariasis	کنه زدگی
dismaying	وحشت زدگی
dismays	وحشت زدگی
cataplexy	خشک زدگی
stains	زنگ زدگی
staining	زنگ زدگی
acariasis	کرم زدگی
stained	زنگ زدگی
dewiness	شبنم زدگی
sunburn	افتاب زدگی
corrosion	زنگ زدگی
fustiness	کفک زدگی
perished [British] [colloquial] [feeling extremely cold] <adj.>	احساس یخ زدگی
afflictedness	محنت زدگی
chilled to the bones <idiom>	احساس یخ زدگی
seasickness	دریا زدگی
efflorescence	شوره زدگی
stain	زنگ زدگی
evanescence	غیب زدگی
fouling	زنگ زدگی
drinker’s nose	آدم الکلی [اصطلاح روزمره]
nonalcoholic drinks	نوشیدنی های غیر الکلی
bone dry	کسی که لب به مشروب الکلی نمیزند
red-nose	آدم الکلی [اصطلاح روزمره]
boozer's nose	آدم الکلی [اصطلاح روزمره]
dipsomania	میل مفرط به نوشابههای الکلی
startles	پرش وحشت زدگی
startle	پرش وحشت زدگی
hurry skurry	دستپاچگی شتاب زدگی
hurry scurry	دستپاچگی شتاب زدگی
forwardness	اشتیاق شتاب زدگی
corrosion	رفتگی زنگ زدگی
melancholy	سودا زدگی غمگین
Rust <adj.> <noun>	رنگ زنگ زدگی
pecks	نوک زدگی سوراخ
startled	پرش وحشت زدگی
precipitately	از روی شتاب زدگی
outcrops	بیرون زدگی روامدگی
age hardenable	ثبات در برابرزنگ زدگی
outcrop	بیرون زدگی روامدگی
peck	نوک زدگی سوراخ
pecked	نوک زدگی سوراخ
pecking	نوک زدگی سوراخ
mustiness	پوسیدگی یا کپک زدگی
swizzle	انواع مشروبات الکلی محتوی یخ وشکر
boozed	مشروبات الکلی بحد افراط نوشیدن
speakeasy	محل فروش مشروبات الکلی قاچاق
ratafee	مشروب الکلی مخلوط با بادام تلخ
booze	مشروبات الکلی بحد افراط نوشیدن
boozes	مشروبات الکلی بحد افراط نوشیدن
eye water	خلط چشم یکجورنوشابه الکلی که انرامیگویند
temperance	طرفداری از منع نوشابههای الکلی خودداری
teetotallers	طرفدار منع استعمال مشروبات الکلی
teetotaller	طرفدار منع استعمال مشروبات الکلی
ginger ales	نوعی نوشابه غیر الکلی گازدار
abstinence	ریاضت پرهیز از استعمال مشروبات الکلی
abstemious	مخالف استعمال مشروبات الکلی پرهیزکار
swats	ابجو تازه انگلیسی مشروب الکلی
ratafia	مشروب الکلی مخلوط با بادام تلخ
teetotaler	طرفدار منع استعمال مشروبات الکلی
ginger ale	نوعی نوشابه غیر الکلی گازدار
boozing	مشروبات الکلی بحد افراط نوشیدن
foxiness	بدرنگی ترشیدگی کفک زدگی
corrosion fatigue	استهلاک در اثر زنگ زدگی
hastiness	دست پاچگی شتاب زدگی
rust protection	حفافت در برابر زنگ زدگی
resistance to corrosion	مقاوم در برابر زنگ زدگی
dipsomaniac	کسیکه میل مفرط بنوشابههای الکلی دارد
soda water	مشروب غیر الکلی گاز دار لیموناد
bone dry	جایی که نوشیدن مواد الکلی در آن قدغن است
rosolio	یکجور شربت الکلی یانوشابه نیرو بخش
acrasy	بی اعتدالی در مصرف مشروبات الکلی و غیره شدت