Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (4 milliseconds)
English
Persian
affronter
توهین کننده
defamer
توهین کننده
Other Matches
offence
توهین
offenses
توهین
offense,etc
توهین
disgraces
توهین
disgraced
توهین
disgrace
توهین
insulted
توهین
insult
توهین
vituperation
توهین
snash
توهین
aspersion
توهین
flout
توهین
flouted
توهین
flouting
توهین
flouts
توهین
defamation
توهین
contumely
توهین
indignity
توهین
indignities
توهین
libeled
توهین
libel
توهین
libelling
توهین
insultation
توهین
libelled
توهین
libels
توهین
libeling
توهین
humiliatingly
توهین امیز
libel
توهین کردن به
blasphemy
توهین به مقدسات
blasphemies
توهین به مقدسات
disparagement
توهین بی اعتباری
to give offences to
توهین کردن
libeled
توهین کردن به
affrontive
توهین امیز
insulting
توهین امیز
defamatory
توهین امیز
aspersive
توهین امیز
libeling
توهین کردن به
disgracing
توهین امیز
humiliating
توهین امیز
insolence
توهین غرور
humiliatory
توهین امیز
libels
توهین کردن به
offense
اهانت توهین
sacrilege
توهین به مقدسات
libelled
توهین کردن به
insultingly
توهین کنان
libelling
توهین کردن به
no offences was meant
توهین نبود
offenses
اهانت توهین
offence
اهانت توهین
bespatter
توهین کردن
insulted
توهین کردن به
insult
توهین کردن به
insulted
دشنام توهین کردن
an unwarranted insult
توهین ناروایا بی جهت
abusive
بدزبان توهین امیز
fay
شوخی توهین امیزکردن
affronts
اشکارا توهین کردن
affronting
اشکارا توهین کردن
affront
آشکارا توهین کردن
pratfall
امر توهین امیز
wite
توهین سرزنش کردن
insult
دشنام توهین کردن
No offence!
نمی خواهم توهین کنم!
contempt of court
توهین به دادگاه
[جرم جنایی]
No harm meant!
نمی خواهم توهین کنم!
contempt
[criminal offence]
توهین به دادگاه
[جرم جنایی]
self abuse
استمناء با دست توهین بنفس
that insult
این توهین اوراسخت ازرده کرد
sanshifter
واژه توهین امیز برای نفردونده جلویی
corrector
جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
purging a contempt of court
جریمه اهانت به دادگاه غرامت توهین به دادگاه
libelled
هجو نامه یا توهین نامه افترا
libelling
هجو نامه یا توهین نامه افترا
libel
هجو نامه یا توهین نامه افترا
libeling
هجو نامه یا توهین نامه افترا
libels
هجو نامه یا توهین نامه افترا
libeled
هجو نامه یا توهین نامه افترا
altitude/height hold
متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
propounder
ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
marshaller
هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
inhibitor
کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
quick disconnect coupling
کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primer
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor
گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primers
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network
یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
distractive
گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
changer
دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
interceptors
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
detonator
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
makgi boowi
نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
detonators
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
interceptor
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
steam fitter
نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
del credere
وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
vasomotor
اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
search jammer
تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
viyuperate
توهین کردن سرزنش کردن
claqueur
تشویق کننده
[یا هو کننده]
استخدام شده
sprining charge
خرج چال کننده یا گود کننده
padding
پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
suppressive
خنثی کننده اتش سرکوب کننده
expostulator
سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
prepossessing
مجذوب کننده جلب توجه کننده
astigmatizer
وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
stop order
دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
prosecutor
پیگرد کننده تعقیب کننده
provisioner
تدارک کننده تهیه کننده
thickener
غلیظ کننده پرپشت کننده
trimmer
دستکاری کننده صاف کننده
prosecutors
پیگرد کننده تعقیب کننده
accaimer
هلهله کننده تحسین کننده
practicer
تمرین کننده مشق کننده
acknowledger
تصدیق کننده قبول کننده
coordinator
هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
sniffy
افهار تنفر کننده فن فن کننده
insulators
جدا کننده عایق کننده
gesticulant
اشاره کننده وحرکت کننده
lifter
مرتفع کننده برطرف کننده
contractive
جمع کننده چوروک کننده
suberter
سرنگون کننده تضعیف کننده
intermediaries
وساطت کننده مداخله کننده
favourer
یاری کننده مساعدت کننده
divider
جدا کننده تقسیم کننده
desolater
ویران کننده متروک کننده
homager
تجلیل کننده کرنش کننده
desolator
ویران کننده متروک کننده
vibrator
ارتعاش کننده نوسان کننده
vibrators
ارتعاش کننده نوسان کننده
toaster
سرخ کننده برشته کننده
presenter
ارائه کننده معرفی کننده
presenters
ارائه کننده معرفی کننده
designative
اشاره کننده تعیین کننده
whetstone
تیز کننده تند کننده
modulator demodulator
تلفیق کننده- تفکیک کننده
venerator
تکریم کننده ستایش کننده
intermediary
وساطت کننده مداخله کننده
thickeners
غلیظ کننده پرپشت کننده
hanger
اویزان کننده معلق کننده
hangers
اویزان کننده معلق کننده
striking force
نیروی تک کننده یا کمین کننده
discriminant
تفکیک کننده جدا کننده
insulator
جدا کننده عایق کننده
transmitter
منتقل کننده مخابره کننده
modifier
اصلاح کننده تعدیل کننده
transmitters
منتقل کننده مخابره کننده
toasters
سرخ کننده برشته کننده
modifiers
اصلاح کننده تعدیل کننده
preventive
حفافت کننده جلوگیری کننده
cogitator
اندیشه کننده مطالعه کننده
the producer and the consumer
تولید کننده و مصرف کننده
corruptor
فاسد کننده منحرف کننده
supplicants
درخواست کننده تضرع کننده
spell binder
مسحور کننده مجذوب کننده
oppressive
خورد کننده ناراحت کننده
corrupter
فاسد کننده منحرف کننده
presentor
ارائه کننده معرفی کننده
diverting
سرگرم کننده منحرف کننده
thwarter
خنثی کننده مسدود کننده
supplicant
درخواست کننده تضرع کننده
skeletonizer
تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
fuel cooled oil cooler
خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
dragger
شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
procuring activity
یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
plasticizer
ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
parity bit
عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
agent authentication
معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
components
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
component
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly
اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
dismantling shot
تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
voltage stabilizer
تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
families
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
family
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
tipper
کج کننده واژگون کننده
army component
نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
stabilisers
تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
supporting arms
نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
requistioner
قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
stabilizer
تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
flares
گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
flare
گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
negative true logic
سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
delay release sinker
وسیله غوطه ور کننده مین زمانی غوطه ور کننده مین تاخیری
desiccant
مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
analysis staff
ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
radar picket
ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
component command
قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
gyro repeater
تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
jumper
شوت کننده با پرش پرش کننده
jumpers
شوت کننده با پرش پرش کننده
out side
دریافت کننده سرویس دریافت کننده سرویس اسکواش
squelcher
له کننده
spurner
رد کننده
squasher
له کننده
refuser
رد کننده
commulator
یک سو کننده
ear-splitting
کر کننده
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com