Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
not out
توپزنی که هنوز اخراج نشده اعلام خطا
Other Matches
There's more to come.
<idiom>
هنوز تموم نشده.
[هنوز ادامه داره]
beta software
نرم افزاری که هنوز تمام آزمایش ها رویش تمام نشده و ممکن است هنوز مشکل داشته باشد
unborn
هنوز زاده نشده هنوززاده نشده
maiden
اسبی که هنوز برنده نشده
novillero
گاوبازی که هنوز برنده نشده
The ice-cream has not set yet.
بستنی هنوز سفت نشده
it remains to be proved
هنوز ثابت نشده است
maidens
اسبی که هنوز برنده نشده
Befor I knew it , the hotel bI'll was sent .
هنوز هیچه نشده صورتحساب هتل را فرستادند
elimination
بخشی از داده هنوز استفاده نشده است
yhis port is not yet peopled
این بندر هنوز اباد نشده است
My tea is not cool enough to drink.
چائی ام بقدر کافی هنوز سرد نشده
accrued interest
بهره ای که عاید شده ولی هنوز پرداخت نشده است
galley proof
نمونه ستونی مطالب چاپی که هنوز صفحه بندی نشده
greasy wool
پشم چرب
[پشمی که هنوز شسته نشده و آماده ریسندگی نیست.]
sliver
فتیله نخ
[الیاف کشیده شده و موازی که هنوز تاب داده نشده اند.]
free
آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
freed
آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
freeing
آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
frees
آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
raw
1-اطلاعی که هنوز وارد سیستم کامپیوتری نشده است . 2-دادهای که در پایگاه داده ها که برای تامین اطلاعات کاربر باید پردازش شود
upwards compatible
طراحی شده برای سازگاری با مدلهای موجود یا مدلهای آینده که هنوز اختراع نشده اند
upward compatible
طراحی شده برای سازگاری با مدلهای موجود یا مدلهای آینده که هنوز اختراع نشده اند
dark fiber
فیبر نوری که سیگنالی ندارد. مربوط به کابل فیبرنوری که نصب شده است ولی هنوز استفاده نشده است
dark fibre
فیبر نوری که سیگنالی ندارد. مربوط به کابل فیبرنوری که نصب شده است ولی هنوز استفاده نشده است
available cash
موجودی بانک بدون در نظرگرفتن چکهایی که در دست مشتریان است و هنوز به بانک ارائه نشده است
pipeline
اجرای پردازش دستور دوم در حالی که هنوز پردازش اولی تمام نشده است برای سرعت اجرای برنامه
pipelines
اجرای پردازش دستور دوم در حالی که هنوز پردازش اولی تمام نشده است برای سرعت اجرای برنامه
bare board
تخته مدار بدون هیچ عنصری معمولاگ به تخته حافظه گفته میشود که هنوز هیچ قطعهای روی آن نصب نشده است
i had scarely arrived
تازه وارد شده بودم که هنوز وارد نشده بودم که ...
batting average
میانگین توپزنی
batters
توپزنی که نوبت اوست
batter
توپزنی که نوبت اوست
early-warning
اعلام خطر اعلام خطر کردن از نزدیک شدن دشمن سیستم اعلام خطر
early warning
اعلام خطر اعلام خطر کردن از نزدیک شدن دشمن سیستم اعلام خطر
base runner
توپزنی که در پایگاه است یابسوی ان می رود
outed
اخراج کردن اخراج شدن
out-
اخراج کردن اخراج شدن
out
اخراج کردن اخراج شدن
red card
علامت اخراج اخراج بازیگر
alerting service
قسمت اعلام اماده باش سرویس اعلام خطر
non striker
توپزنی که با وجود ایستادن جلو میله ضربه نمیزند
undesireable discharge
اخراج به علت عدم صلاحیت اخراج به علت فساد اخلاق
The football players are warming up before the game ( match) .
هنوز درگرما گرم موضوع است ( کاملا" متوجه نیست ؟ هنوز گرم است )
dishonorable discharge
اخراج از خدمت به علت عدم صلاحیت اخراج از خدمت
unpremediated
پیش بینی نشده الهام نشده غیر منتظره
unobligated
اعتبارتعهد نشده تعهدات پرداخت نشده
undisciplined
تربیت نشده تادیب نشده بی انتظام
unresolved
تصمیم نگرفته حل نشده تصفیه نشده
unbroke
رام نشده سوقان گیری نشده
unpicked
نچیده گزین نشده انتخاب نشده
unbaoked
سوار نشده رام نشده بی پشتیبان
uncommitted
غیر متعهد نشده تعهد نشده
wickets
میلههای چوبی کریکت نوبت توپزنی در کریکت
wicket
میلههای چوبی کریکت نوبت توپزنی در کریکت
unasked
خواسته نشده پرسیده نشده
unsifted
الک نشده رسیدگی نشده
unset
جایگزین نشده جاانداخته نشده
irredenta
انجام نشده جبران نشده
untried
امتحان نشده محاکمه نشده
undirected
رهبری نشده راهنمایی نشده
uncharged
محسوب نشده رسمامتهم نشده
unsought
جستجو نشده کشف نشده
inconsummate
تکمیل نشده انجام نشده
unredeemed
جبران نشده سبک نشده
unintended saving
پس انداز برنامه ریزی نشده پس انداز پیش بینی نشده
incomplete
انجام نشده پر نشده
unintended investment
سرمایه گذاری برنامه ریزی نشده سرمایه گذاری پیش بینی نشده
rool crush
اثر تاخوردگی
[فرش هایی که درست عدل بندی نشده و یا مدت طولانی بصورت چهارلا در انبار باشد پس از مفروش شدن در زمین برآمدگی هایی در محل تا دارد که اگر به شکستگی منجر نشده باشد پس از مدتی اصلاح می شود.]
not yet
<adv.>
هنوز نه
however
هنوز
yet
هنوز
as yet
هنوز
stills
هنوز
stillest
هنوز
stiller
هنوز
nevertheless
هنوز
still
هنوز
not yet
<adv.>
نه هنوز
i am yet to learnt
من هنوز نمیدانم
unborn
هنوز فاهرنشده
I don't know yet.
من هنوز نمیدانم.
Nobody has come yet .
هیچکس هنوز نیامده
is he still single?
ایا هنوز تک است
his palce is still open
جای او هنوز خالی
we are still above ground
هنوز زنده ایم
There is yet time.
هنوز وقت هست.
callow
جوجهای که هنوز پردرنیاورده
How can you ask?
هنوز نمی دانی؟
It is not known yet . It is not settled yet .
هنوز معلوم نیست
As you are not ready ...
چونکه هنوز آماده نیستی...
wort
گیاه خیسانده که هنوز تخمیرنشده
shouldering
سمت موجی که هنوز نشکسته
shoulders
سمت موجی که هنوز نشکسته
shouldered
سمت موجی که هنوز نشکسته
shoulder
سمت موجی که هنوز نشکسته
the battle still rages
جنگ هنوز شدت دارد
Since you are not ready ...
چونکه هنوز آماده نیستی...
preadolescent
شخصیکه هنوز به بلوغ نرسیده
Are you still on the line?
هنوز پشت تلفن هستی؟
there is little in it
هنوز نمتوان گفت که خواهدبرد
The letter hasnt arrived yet.
نامه هنوز نرسیده است
He cant count yet.
هنوز شمردن بلد نیست
Having hardly arrived you want to. . .
هنوز از راه نرسیدی می خواهی ...
deportation
اخراج
extrusion
اخراج
expulsion
اخراج
ejection
اخراج
deposal
اخراج
excomminucation
اخراج
expulsions
اخراج
firing
اخراج
dismissals
اخراج
deported
اخراج
deporting
اخراج
banishment
اخراج
deports
اخراج
dismissal
اخراج
deport
اخراج
foul out
اخراج
dislodgement
اخراج
exclusion
اخراج
disqualify
اخراج
lay off
اخراج
ouster
اخراج
disqualified
اخراج
disqualifies
اخراج
disqualifying
اخراج
evictions
اخراج
out lawry
اخراج
evacuation
اخراج
eviction
اخراج
rustication
اخراج
the boot
اخراج
see if he is still there
به بیند او هنوز انجا است یانه
My departure time is not determined yet .
وقت حرکت من هنوز مشخص نیست.
There has as yet been no confirmation.
تا حالا هنوز هیچ تأییدی نیست.
Presumably she hasnt arrived yet .
از قرار معلوم هنوز واردنشده است
He is stI'll wet behind the ears.
هنوز دهانش بوی شیر می دهد
generations
توسعه یافته که هنوز هم استفاده می شوند
generation
توسعه یافته که هنوز هم استفاده می شوند
There's more to come.
<idiom>
باز هم هست.
[هنوز ادامه داره]
built into
که هنوز بخش فیزیکی سیستم است
landsman
ملوان ساده که هنوز درجهای نگرفته
get the ax
<idiom>
اخراج شدن
give someone the ax
<idiom>
اخراج شدن
can
اخراج کردن
send-offs
اخراج بازیگر
cast out
اخراج کردن
canning
اخراج کردن
dismission
انفصال اخراج
brush off
اخراج بی ادبانه
suspension
اخراج موقت
suspensions
اخراج موقت
bad conduct discharge
اخراج از خدمت
deportee
اخراج شده
deportees
اخراج شده
expelled
اخراج کردن
expel
اخراج کردن
dismissals
اخراج از شغل
evictions
اخراج کردن
dismissals
انفصال اخراج
dismissals
اخراج از خدمت
eviction
اخراج کردن
dismissal
اخراج از خدمت
expelling
اخراج کردن
avaunt
دستور اخراج
let go
<idiom>
اخراج شدن
cans
اخراج کردن
walking papers
<idiom>
برگه اخراج
dismissal
اخراج از شغل
dis-
اخراج کردن
xenelasia
اخراج بیگانگان
expels
اخراج کردن
dismissal
انفصال اخراج
send-off
اخراج بازیگر
swopping
اخراج کردن
ousts
اخراج کردن
out with
اخراج کردن
expellable
قابل اخراج
to expel
[from]
اخراج کردن
[از]
send down
اخراج کردن
ousting
اخراج کردن
ousted
اخراج کردن
oust
اخراج کردن
swopped
اخراج کردن
swaps
اخراج کردن
swapped
اخراج کردن
swap
اخراج کردن
reseau
اخراج اشعه
deportation
اخراج از کشور
swops
اخراج کردن
clearing out
[of a place]
اخراج
[از مکانی]
exorcise
اخراج کردن
out-
اخراج بازیگر
outed
اخراج بازیگر
out
اخراج بازیگر
send off
اخراج بازیگر
excommunicable
سزاوارتکفیریا اخراج
expulsions
اخراج از کشور
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com