English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English Persian
howitzer توپی که طول لوله ان برابر با 02 تا03 برابر کالیبر باشد
Other Matches
guns توپی که طول لوله ان بین 03 تا05 کالیبر باشد
gun توپی که طول لوله ان بین 03 تا05 کالیبر باشد
monoxide اکسیدی که اکسیژن وفلز ان برابر باشد
octodecimo قطعی که برابر با یک هیجدهم یک ورق کاغذ باشد
double سیستمی که فرفیت ذخیره سازی دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهای روی سطح دیسک دو برابر میکند
doubled سیستمی که فرفیت ذخیره سازی دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهای روی سطح دیسک دو برابر میکند
doubled up سیستمی که فرفیت ذخیره سازی دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهای روی سطح دیسک دو برابر میکند
density سیستمی که حجم ذخیره سازی درایو دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهایی که روی سطح دیسک می توان گذاشت دو برابر میکند
densities سیستمی که حجم ذخیره سازی درایو دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهایی که روی سطح دیسک می توان گذاشت دو برابر میکند
isodomun [بنایی با بلوک های سنگی برابر در طبقاطی با طول های برابر]
isodomon [بنایی با بلوک های سنگی برابر در طبقاطی با طول های برابر]
rem مقدار دوزتشعشعی که اثرش برابر یک رونتگن اشعه ایکس باشد
sensitive to corrosion حساس در برابر زنگ زدگی حساس در برابر خوردگی
triplicate سه برابر سه برابر کردن
cobb doglas production function ر کار بتوان کشش تولید نسبت به عامل سرمایه . اگرحاصلجمع کششهای فوق برابر 1 باشد تابع تولیدهمگن درجه 1 و مجموعه عوامل سرمایه و کار ثابت است و اگر بزرگتراز 1 باشدبازده کل صعودی و اگرکوچکتراز 1 باشد بازده کل نزولی است
without recourse عبارتی که درفهر نویسی اسناد قابل انتقال بکار می رود و به وسیله ان فهر نویس مسئوولیت خودرا در برابر فهر نویسان بعدی نفی میکند و تنها خودرا در برابر کسی که سند رابرایش صادر کرده است مسئول قرار میدهد
splash proof enclosure حفافت در برابر قطرات اب حفافت در برابر باران حفافت در مقابل ریزش قطرات اب
an isaiah flower گلی که شماره و شکل پرچمهای ان با شماره و شکل مادگیهای ان برابر باشد
anisandrous flower گلی که شماره و شکل پرچمهای ان با شماره و شکل مادگی ان برابر باشد
gini coefficient شاخص نابرابری درامد که از منحنی لورنز بدست می ایددرصورتیکه توزیع درامدکاملا برابر باشد این ضریب مساوی صفر ودرصورتیکه توزیع درامد کاملا نابرابرباشد این ضریب مساوی 1است هرچه این ضریب کوچک باشد توزیع درامد عادلانه تراست
ostensible شریک فاهری در CL کسی را گویند که اسمش در ضمن اسم شرکتی اعلام شود و یا عملا" در اداره ان دخالت کند که در این حالت مشئوولیت او در برابر کسانی که به ایت اعتبار او را شریک پنداشته اند درست مانند شرکاواقعی است هر چند که درواقع سهمی نداشته باشد
beanball توپی که هدف ان سر توپزن باشد
tripling سه برابر
two fold دو برابر
squared برابر
breasts برابر
one hundred times as many صد برابر
breast برابر
three fold سه برابر
squares برابر
threefold سه برابر
level with each other برابر
squaring برابر
doubled up دو برابر
as much a دو برابر
equipollent برابر
versus در برابر
bracketed برابر
identical برابر
euqal برابر
for در برابر
triple سه برابر
tripled سه برابر
eq برابر با
ninefold نه برابر
tenfold ده برابر
opposites برابر
triples سه برابر
tantamount برابر
opposite برابر
symmetric برابر
square برابر
even <adj.> برابر
equaled برابر
abreast برابر
double دو برابر
sextuple شش برابر
equal برابر
sixfold شش برابر
homological برابر
he is twice the man he was دو برابر
vs در برابر
doubled دو برابر
paripassu برابر
equalling برابر
one fold یک برابر
equalled برابر
equaling برابر
decuple ده برابر
equals برابر
plainest صاف برابر
fair play شرایط برابر
equivalents برابر مشابه
equal برابر مساوی
antitheses برابر نهاده
counterbalances نیروی برابر
plains صاف برابر
antithesis برابر نهاده
counterbalance نیروی برابر
equality gate برابر سازی
counterbalanced نیروی برابر
peering برابر بودن با
prallelize برابر کردن
eualize برابر کردن
peered برابر بودن با
mustn't برابر است با not must
par برابر کردن
equivalent برابر مشابه
equalze برابر کننده
equals برابر مساوی
senary شش برابر ششگانه
plainer صاف برابر
life long برابر با یک عمر
dead even دقیقا برابر
equalled برابر مساوی
leveller برابر کننده
equaling برابر مساوی
peer برابر بودن با
eight fold هشت برابر
multiple چند برابر
equalling برابر مساوی
doubler دو برابر کننده
plain صاف برابر
equaled برابر مساوی
sextuple شش برابر کردن
septuple هفت برابر
sevenfold هفت برابر
under the same conditions شرایطی برابر
level out برابر کردن
leveler برابر کننده
EC پیشوند برابر با ex-
double : دو برابر دوتا
doubled : دو برابر دوتا
counterweight وزنه برابر
counterweights وزنه برابر
doubled دو برابر کردن
humbled to the dust باخاک برابر
doubled دو برابر بزرگتر
doubled up : دو برابر دوتا
equalizer برابر کننده
equalizers برابر کننده
octuple هشت برابر
peer to each other برابر با یکدیگر
ge بزرگتر از یا برابر با
parallelize برابر کردن
doubled up دو برابر کردن
doubled up دو برابر بزرگتر
reduplicate دو برابر کردن
doubled up اندازه دو برابر
treble our casualties سه برابر تلفات ما
trebly بطور سه برابر
equalization برابر کردن
double دو برابر کردن
parallelled برابر خط موازی
paralleled برابر خط موازی
parallelling برابر خط موازی
parallel برابر خط موازی
parallels برابر خط موازی
triply بطور سه برابر
triplex سه برابر کردن
triple precision دقت سه برابر
triple precision با دقت سه برابر
double دو برابر بزرگتر
double اندازه دو برابر
equilateral دو پهلو برابر
quintuple پنج برابر
manifold چند برابر
deuce برابر درامتیاز 04
money worth برابر پول
millionfold یک میلون برابر
trebled سه برابر کردن
anti thesis برابر نهاد
water resistant مقاوم در برابر اب
treble سه برابر کردن
levelled سطح برابر
leveled سطح برابر
fivefold پنج برابر
level سطح برابر
lifelong برابر یک عمر
nip and tuck تقریبا برابر
quadraple چهار برابر
trebles سه برابر کردن
trebling سه برابر کردن
tie برابر شدن
paralleling برابر خط موازی
doubled اندازه دو برابر
ties برابر شدن
against payment در برابر پول
identical کاملا" برابر
levels سطح برابر
keep up with some one با کسی برابر بودن
phase equalizer برابر کننده فاز
swelling resistant مقاوم در برابر تورم
overkill کشتار چند برابر
slip proof مقام در برابر لغزش
manifolding چند برابر سازی
acid resistance مقاومت در برابر اسید
tripling سه برابر چیزی بودن
keep up with some one با کسی برابر شدن
delay equalizer برابر کننده تاخیر
triples سه برابر چیزی بودن
creep resistant مقاوم در برابر خزش
triple سه برابر چیزی بودن
multifold چند برابر چندگانه
attenuation equalizer برابر کننده میرایی
liability for damages مسئولیت در برابر خسارت
le to Equal or Than Less کمتر از یا برابر با
voltage doubler دو برابر کننده ولتاژ
to pay one out با کسی برابر شدن
to set off انداختن برابر کردن
tripled سه برابر چیزی بودن
lightfast مقاوم در برابر نور
torsion resistant مقاوم در برابر پیچش
payment against documents پرداخت در برابر اسناد
pattern offense موضعگیری در برابر حریف
anticorrosive protection حفافت در برابر خوردگی
multiple precision دقت چند برابر
libra برابر با61 اونس
hydrotaxis ایجاد واکنش در برابر اب
septuple هفت برابر شدن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com