English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (11 milliseconds)
English Persian
fire salute توپ سلام انداختن
to fire salute توپ سلام انداختن
Search result with all words
salute احترام نظامی توپ سلام یا توپ سلام انداختن
saluted احترام نظامی توپ سلام یا توپ سلام انداختن
salutes احترام نظامی توپ سلام یا توپ سلام انداختن
saluting احترام نظامی توپ سلام یا توپ سلام انداختن
Other Matches
parting salute سلام نظامی با توپ و غیره برای عزیمت اشخاص سلام بدرقه
To stand at the salute. بحالت سلام ایستادن (سلام نظامی )
saluting battery توپ اجراکننده تیر سلام اتشبار تیر سلام
drops گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drop گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropped گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropping گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
hand salute سلام نظامی دادن سلام نظامی
bring down به زمین انداختن حریف انداختن شکار
jeopard بخطر انداختن بمخاطره انداختن
horrify بهراس انداختن به بیم انداختن
horrifying بهراس انداختن به بیم انداختن
horrifies بهراس انداختن به بیم انداختن
horrified بهراس انداختن به بیم انداختن
steer roping کمند انداختن به گاو ونگهداشتن ناگهانی اسب برای انداختن گاو بزمین
allhail سلام
salaamed سلام
salutes سلام
salaam سلام
greeting سلام
kind regards سلام
regard سلام
regarded سلام
all hail سلام
salaaming سلام
greetings سلام
regards سلام
saluting سلام
howdy سلام !
good afternoon سلام
salaams سلام
hello سلام
salutations سلام
salutation سلام
ave سلام
greeted : سلام
salute سلام
greets : سلام
saluted سلام
greet : سلام
hullo سلام
blank catridge گلوله سلام
nodding acquaintance سلام علیک
minute gun توپ سلام
color salute سلام به پرچم
to take the salute سلام گرفتن
gun salute تیر سلام
hailed سلام کردن
hails سلام کردن
hail : سلام درود
sty سنده سلام
hailing : سلام درود
hailing سلام کردن
hailed : سلام درود
styes سنده سلام
to give the time of day سلام کردن
stye سنده سلام
half cap نیم سلام
greeting سلام کننده
full dress لباس سلام
hails : سلام درود
sties سنده سلام
greetings سلام کننده
hail سلام کردن
saluting سلام دادن
salaams سلام کردن
salaamed سلام کردن
salaaming سلام کردن
take the salute سلام گرفتن
salutes سلام دادن
salaam سلام کردن
hullos سلام کردن
hellos سلام کردن
hello سلام کردن
saluted سلام دادن
salute سلام دادن
admirals' march سلام تیمساری
saluting gun توپ سلام
hallos سلام کردن
hails سلام برشما باد
to make a curtsy سلام زنانه کردن
curtsied سلام یاتواضع کردن
saluter سلام دهنده یاکننده
to salute an officer افسری را سلام دادن
hail سلام برشما باد
give my r. s to him سلام مرابه او برسانید
peace be with you سلام برشما باد
hailed سلام برشما باد
Please give him my (best) regards. سلام مرا به اوبرسانید
curtsy سلام یاتواضع کردن
Give him my regards. سلام من را به او برسان. [مرد]
curtsying سلام یاتواضع کردن
curtsies سلام یاتواضع کردن
Remember me to him. سلام من را به او برسان. [مرد]
to return a greeting جواب سلام دادن
curtseying سلام یاتواضع کردن
They greeted each other. با هم سلام وتعارف کردند
curtsey سلام یاتواضع کردن
hailing سلام برشما باد
evening gun توپ سلام شامگاه
gratulate تبریک گفتن سلام کردن
salutation تعارف سلام اول نامه
personal salute مراسم سلام افراد برجسته
He didnt return (acknowledge) my greetings. جواب سلام مرا نداد
personal salute تیر سلام برای افراد
Everyone sends their regards to you. همگی بهت سلام رسوندن.
levee سلام عام بارعام دادن
To take the salute. جواب سلام ( نظامی ) رادادن
To be a nodding acquaintance of someone . با کسی سلام وعلیک داشتن
To greet someone . To exchange greetings with someone. با کسی سلام وتعارف کردن
present arms سلام درحال پیش فنگ
salutations تعارف سلام اول نامه
he has an axe to grind سلام لربی طمع نیست
half cap سلام با اندک تکانی درکلاه
to do make or pay obeisance to بکسی تواضع یا باسر سلام کردن
parting shot تیر سلام برای بدرقه یکانها یامهمانان
Can't you just say hello like a normal person? نمیتونی مثل یک آدم معمولی سلام بدی؟
ahoy ندا و خبر برای مواقع سلام لفظ
parting shots تیر سلام برای بدرقه یکانها یامهمانان
gun salute سلام با تیراندازی توپخانه ادای احترام با شلیک توپ
saluting سلام کردن یا دست دادن دو کشتی گیر در اغازمبارزه
cap سلام دادن بوسیله برداشتن کلاه از سر سربطری یا قوطی
capped سلام دادن بوسیله برداشتن کلاه از سر سربطری یا قوطی
salutes سلام کردن یا دست دادن دو کشتی گیر در اغازمبارزه
saluted سلام کردن یا دست دادن دو کشتی گیر در اغازمبارزه
salute سلام کردن یا دست دادن دو کشتی گیر در اغازمبارزه
let down پایین انداختن انداختن
billiard point در بازی بیلیارد انگلیسی 2امتیاز برای کارامبول و 3امتیاز برای کیسه انداختن در بازی امریکایی 1 امتیازبرای کارامبول و امتیازهای دیگر برای کیسه انداختن
salvoes شلیک توپ برای ادای احترام توپ سلام
salvo شلیک توپ برای ادای احترام توپ سلام
rifle salute احترام با تفنگ سلام با تفنگ
color salute سلام پرچم احترام به پرچم
deleted انداختن
hews انداختن
flings انداختن
slings انداختن
delete انداختن
overthrows بر انداختن
benite به شب انداختن
slinging انداختن
overthrown بر انداختن
retroject پس انداختن
omitted انداختن
flinging انداختن
deletes انداختن
omitting انداختن
run home جا انداختن
deleting انداختن
omits انداختن
omit انداختن
overthrow بر انداختن
fling انداختن
let fall انداختن
sling انداختن
overthrowing بر انداختن
felled انداختن
fell انداختن
hurls انداختن
hurled انداختن
hurl انداختن
floriate گل انداختن در
felling انداختن
bottoms ته انداختن
leave out انداختن
lay away انداختن
lash vt انداختن
deracination بر انداختن
jaculate انداختن
brush finish خط انداختن
overthrew بر انداختن
bottom ته انداختن
relegate انداختن
spilled انداختن
spilling انداختن
spills انداختن
to leave out انداختن
throw انداختن
to let fall انداختن
to let drop انداختن
throwing انداختن
to lay by the heels بر انداختن
throws انداختن
lines خط انداختن در
to hew down انداختن
line خط انداختن در
thrust انداختن
hewn انداختن
spill انداختن
to pick off تک تک انداختن
relegated انداختن
relegates انداختن
relegating انداختن
rut خط انداختن
ruts خط انداختن
to skips over انداختن
to put back پس انداختن
hitch انداختن
hitched انداختن
hitches انداختن
hitching انداختن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com