Dictiornary-Farsi | توپ مبنا یا توپ نمونه درخصلت یابی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (3 milliseconds)

English	Persian
test piece	توپ مبنا یا توپ نمونه درخصلت یابی


Other Matches

involution	توان یابی قوه یابی
module	اطاقک نمونه پیش ساخته واحد نمونه برای اندازه گیری
modules	اطاقک نمونه پیش ساخته واحد نمونه برای اندازه گیری
acceptance sampling	نمونه برداری جهت پذیرش نمونه قبولی
sampled	نمونه برداشتن نمونه نشان دادن
sample	نمونه برداشتن نمونه نشان دادن
sampling	نمونه گیری برداشت نمونه
undisturbed sample	نمونه گیری بهم نخورده نمونه دست نخورده
natural dyes	رنگینه های طبیعی [که عموما از گیاهان و بعضی حیوانات تهیه می شوند. نمونه گیاهی رنگ قرمز گیاه روناس و نمونه حیوانی رنگ قرمز، حشره قرمزدانه می باشد.]
sofar	سیستم مسافت یابی صوتی دریایی نوعی روش مسافت یابی صوتی دریایی
radix	مبنا
basis	مبنا
datum	مبنا
datum deck	پل مبنا
datum line	خط مبنا
grade line	خط مبنا
base line	خط مبنا
benchmarks	مبنا
benchmark	مبنا
datum	سطح مبنا
base rates	تعرفه مبنا
base rate	نرخ مبنا
base rate	تعرفه مبنا
chart base	چارت مبنا
range	منحنی مبنا
datum plane	افق مبنا
design speed	سرعت مبنا
ranged	منحنی مبنا
base piece	توپ مبنا
flash color	رنگ مبنا
ranges	منحنی مبنا
foundation	پایه مبنا
base point	نقطه مبنا
outline plan	طرح مبنا
flat paint	رنگ مبنا
bottom plate	صفحه مبنا
bench mark	نشانه مبنا
base piece	قبضه مبنا
base address	آدرس مبنا
base period	زمان مبنا
base peak	پیک مبنا
base number	عدد مبنا
base mortar	قبضه مبنا
base camp	پایگاه مبنا
base mortar	خمپاره مبنا
base rates	نرخ مبنا
basis	مبنا بنیاد
basis price	قیمت مبنا
basing rate	نرخ مبنا
basic load	بار مبنا
basic capacity	گنجایش مبنا
base unit	یکان مبنا
base speed	سرعت مبنا
basic price	قیمت مبنا
base price	قیمت مبنا
base map	نقشه مبنا
radix complement	مکمل مبنا
radix point	نقطه مبنا
reference phase	فاز مبنا
reference point	نقطه مبنا
reference piece	توپ مبنا
reference electrode	الکترود مبنا
reference cell	پیل مبنا
elevations	تراز از سطح مبنا
base stock control	کنترل موجودی مبنا
absolute paths	مسیر نسبت به یک مبنا
elevation	تراز از سطح مبنا
base line end station	ایستگاه انتهایی خط مبنا
base symbol	علایم قراردادی مبنا
ranged	تغییر کردن خط مبنا
ranges	تغییر کردن خط مبنا
range	تغییر کردن خط مبنا
mixed radix notation	نشان گذاری امیخته مبنا
base circle	هر قسمت اریب از یک سیلندر دایره مبنا
reference line	خط راهنمای تعیین جهات خط برگشت خط مبنا
rise and fall	تعیین پستی و بلندی نقاط نسبت به سطح مبنا
orientation	جهت یابی
acquisitions	هدف یابی
acquisition	هدف یابی
interpolations	درون یابی
interpolations	میان یابی
locations	مکان یابی
knowledge acquisition	آگاهی یابی
surveyed	زمینه یابی
addressing	نشانی یابی
summation	مجموع یابی
survey	زمینه یابی
castaways	عمق یابی
termination	پایان یابی
patterning	طرح یابی
location	مکان یابی
ranging	مسافت یابی
extrapolations	برون یابی
castaway	عمق یابی
edgings	حاشیه یابی
marketing	بازار یابی
orientating	جهت یابی
levelling	ارتفاع یابی
troubleshooting	عیب یابی
troubleshooting	اشکال یابی
trapping	غلط یابی
matchmaking	زوج یابی
orientate	جهت یابی
orientates	جهت یابی
extrapolation	برون یابی
edging	حاشیه یابی
achievement	دست یابی
insinuation	رخنه یابی
i. and evdevolution	توان یابی
obstacle sense	حس مانع یابی
fault finding	عیب یابی
fault diagnosis	عیب یابی
fault detection	عیب یابی
factoring	عامل یابی
positioning	موقع یابی
localization	موضع یابی
achievements	دست یابی
quadricycle	چهارچرخه یابی
position finding	موقعیت یابی
range finding	مسافت یابی
mark sensing	نشان یابی
goniometry	زاویه یابی
attainment	دست یابی
attainments	دست یابی
fringing	ریشه یابی
debugger	اشکال یابی
signal detection	علامت یابی
calibration	خصلت یابی
sourcing	منابع یابی
accessing	دست یابی
accesses	دست یابی
cost finding	ارزش یابی
access	دست یابی
accessed	دست یابی
error detection	خطا یابی
surveys	زمینه یابی
interpolation	درون یابی
direction finding	جهت یابی
interpolation	میان یابی
interpolates	درون یابی کردن
interpolating	درون یابی کردن
trace	رد یابی کردن نشان
interpolate	درون یابی کردن
extrapolate	برون یابی کردن
interpolated	درون یابی کردن
extrapolated	برون یابی کردن
traces	رد یابی کردن نشان
extrapolating	برون یابی کردن
random processing	با دست یابی تصادفی
extrapolates	برون یابی کردن
traced	رد یابی کردن نشان
direction finding aerial	انتن جهت یابی
direction finding station	پست جهت یابی
excitor	عصب یابی محرک
extender board	وسیله عیب یابی
target aquisition	سیستم هدف یابی
flash ranging	مسافت یابی نوری
ranging pole	شاخصهای مسافت یابی
item scaling	مقیاس یابی پرسشها
job costing	هزینه یابی کار
localization of function	موضع یابی کارکرد
locate mode	باب مکان یابی
marginal costing	هزینه یابی نهائی
marginal costing	هزینه یابی نهایی
maximum direction finding	جهت یابی حداکثر
parallel access	با دست یابی موازی
performance evaluation	ارز یابی کارایی
quick access	با دست یابی تند
direction finding	جهت یابی کردن
direction finding	سمت یابی کردن
plumb	ژرف یابی کردن
ranging	مسافت یابی کردن
absurdities test	ازمون مهمل یابی
acoustic minehunting	مین یابی صوتی
aerial target aquisition	هدف یابی هوایی
attitude survey	زمینه یابی نگرش
three dimensional direction finding	جهت یابی فضایی
survey tests	ازمونهای زمینه یابی
frigid manners	اطوارخنک یابی مزه
spatial orientation	موقعیت یابی فضایی
space orientation	موقعیت یابی فضایی
continuous levelling	تراز یابی پیوسته
cost centre	مرکز هزینه یابی
cost unit	واحد هزینه یابی
sound ranging	مسافت یابی صوتی
radio direction finding	جهت یابی بی سیم
detailing	یات و مسیر یابی
soundest	عمق یابی کردن
sounds	عمق یابی کردن
detail	یات و مسیر یابی
sounded	عمق یابی کردن
sound	عمق یابی کردن
spot	مسافت یابی کردن
spots	مسافت یابی کردن
snipped	ادم کوچک یابی اهمیت
snip	ادم کوچک یابی اهمیت
dumb barge	کرجی بی بادبان یابی موتور
knotty pate	ادم خرف یابی کله
snipping	ادم کوچک یابی اهمیت
tomnoddy	ادم خرف یابی کله