Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 46 (1 milliseconds)
English	Persian
I bumped into the table in the dark.	تو تاریکی خوردم به میز
Other Matches
benighted	گرفتار تاریکی شدن درکوهستان گرفتار در تاریکی
I hardly ate	من تو را سختی خوردم
i have had sufficientfor	بقدر کفایت خوردم
I just had dinner.	درست چند لحظه قبل شام خوردم
duskiness	تاریکی
gloom	تاریکی
nigritude	تاریکی
obscuration	تاریکی
owl light	تاریکی
sombreness	تاریکی
the opaque	تاریکی
darkling	در تاریکی
night	تاریکی
dusk	تاریکی شب
darkness	تاریکی
dusk	تاریکی
umbrage	تاریکی
murkiness	تاریکی
nights	تاریکی
dark adaptation	تطبیق با تاریکی
mares	تاریکی دریا
scotopic adaptation	انطباق با تاریکی
scotopia	بینایی در تاریکی
midnight	دل شب تاریکی عمیق
opaqueness	تاریکی تیرگی
achluophobia	تاریکی هراسی
nyctophobia	تاریکی هراسی
dark adaptation	انطباق با تاریکی
mare	تاریکی دریا
dimness	تاری تاریکی
groping	در تاریکی پی چیزی گشتن
darkle	در تاریکی پنهان شدن
groped	در تاریکی پی چیزی گشتن
grope	در تاریکی پی چیزی گشتن
Somewhere in the darkness	جایی در میانی تاریکی
onyx	تاریکی پایین قرنیه
tenebrific	تاریکی اور فلمانی
gloom	تاریکی افسرده کننده
gropes	در تاریکی پی چیزی گشتن
dark adaptation	عادت کردن به تاریکی
smoke screen	موجب تاریکی وابهام
his sight could p darkness	بینایی وی تاریکی رامی شکافت
tenebrous	تاریک وتیره تاریکی اور
We lost our way in the dark.	راهمان راتوی تاریکی گه کردیم
Some children are afraid of the dark.	بعضی بچه ها از تاریکی می ترسند.

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com