Dictiornary-Farsi | تو قدر آب چه دانى که در کنار فراتى . | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (2 milliseconds)

English	Persian
How can you know the value of water -you who live . <proverb>	تو قدر آب چه دانى که در کنار فراتى .


Other Matches

Tell not all you know , nor do all you can. <proverb>	به زبان نیاور هر آنچه مى دانى,انجام نده هر آنچه مى توانى .
edges	: کنار
bordered	کنار
border	کنار
edge	: کنار
banks	کنار
lote	کنار
waterfront	اب کنار
bank	کنار
side aisle	کنار
brims	کنار
lotuses	کنار
brimming	کنار
bordering	کنار
away	کنار
limit	کنار
besides	کنار
ex-	کنار
ex	کنار
waterfronts	اب کنار
rim	کنار
rims	کنار
apart	کنار
recesses	کنار
recess	کنار
marge	کنار
lotus	کنار
verge	کنار
verges	کنار
bourne	کنار
rand	کنار
margin	کنار
abutment	کنار
margins	کنار
list	کنار
brink	کنار
on shore	بر کنار
marginate	کنار
lotos	کنار
border line	خط کنار
along side	تا کنار
brim	کنار
along side	در کنار
off	از کنار
brimmed	کنار
lip	کنار
coast	کنار دریا
lotos eater	کنار خوار
earmark	کنار گذاشتن
graveside	در کنار آرامگاه
earmarks	کنار گذاشتن
sideline	خط کنار زمین
bedside	کنار بستر
recedes	کنار کشیدن
sidelined	خط کنار زمین
receding	کنار کشیدن
sidelining	خط کنار زمین
coping	کنار امدن
receded	کنار کشیدن
gravesides	در کنار آرامگاه
recede	کنار کشیدن
sidelines	خط کنار زمین
coasts	کنار دریا
to leave off	کنار گذاشتن
roadsides	کنار جاده
step aside	کنار رفتن
shipside	کنار کشتی
shipboard	کنار کشتی
seacoast	دریا کنار
riparian	رود کنار
bow out	کنار کشیدن
put in	کنار امدن با
put away	کنار گذاردن
to set by	کنار گذاشتن
put aside	کنار گذاشتن
pull away	کنار گرفتن
pt down	کنار گذاردن
floret of ray	گلچه کنار
lotos	درخت کنار
lote	درخت کنار
roadside	کنار جاده
side foot	ضربه با کنار پا
strand	کنار دریا
strand	کنار رود
strands	کنار دریا
strands	کنار رود
bypass	کنار گذار
bypassed	کنار گذار
touchline	خط کنار زمین
bypasses	کنار گذار
bypassing	کنار گذار
to put by	کنار گذاشتن
to put a way	کنار گذاشتن
foreshore	کنار دریا
foreshores	کنار دریا
wayside	کنار جاده
to lay aside	کنار گذاشتن
side step	کنار رفتن
lay away	کنار گذاشتن
Stand asid . step aside .	کنار بایست
deposit	کنار گذاشتن
limbo	کنار دوزخ
Joking aside. <idiom>	شوخی به کنار.
withdrawal	کنار کشیدن
seaside	دریا کنار
overruled	کنار گذاشتن
next	جنب کنار
reserve	کنار گذاشتن
Joking apart. <idiom>	شوخی به کنار.
reserves	کنار گذاشتن
seastrand	دریا کنار
riverside	کنار رور
overrule	کنار گذاشتن
reserving	کنار گذاشتن
off	از روی از کنار
shores	کنار دریا
lotus-eaters	کنار خوار
waterside	کنار دریا
shore	کنار دریا
overrules	کنار گذاشتن
deposits	کنار گذاشتن
by	نزدیک کنار
side	سمت کنار
sides	سمت کنار
sheer	کنار رفتن
by the window	کنار پنجره
lotus-eater	کنار خوار
lotuses	درخت کنار
withdrawals	کنار کشیدن
by the side of the road	در کنار جاده
lotus	درخت کنار
lotus eater	کنار خوار
shelf	کنار گذاشتن
safety fence	جانپناه کنار راه
road side	کنار جاده یا خیابان
sea dike	دیوار کنار اب دریا
ratch	کنار یا لبه کشتی
barrier inspection	بازدید کنار جاده
road ditch	راه آب [کنار جاده]
ex warehouse	تحویل در کنار انبار
seafront	اسکله کنار دریا
to put something into cold storage <idiom>	چیزی را به کنار گذاشتن
franco alongside ship	تحویل کنار کشتی
to put something on the shelf <idiom>	چیزی را به کنار گذاشتن
to set aside [temporarily]	[موقتا] کنار گذاشتن
jooshim	داور کنار تکواندو
down the line	ضربه از کنار زمین
seafronts	اسکله کنار دریا
ex ship	تحویل در کنار کشتی
sculls	پاروی کنار قایق
sculled	پاروی کنار قایق
scull	پاروی کنار قایق
colocate	کنار هم قرار گرفتن
cross block	سد کردن خط دفاعی از کنار
long shore	وابسته بدریا کنار
a seat by the window	یک صندلی کنار پنجره
towpaths	جادهی کنار آب راه
towpath	جادهی کنار آب راه
roadhouses	میخانهی کنار راه
roadhouse	میخانهی کنار راه
marshal	داوران کنار مسیر
She sat beside ( next to ) her mother .	کنار مادرش نشست
marshaled	داوران کنار مسیر
inshore	نزدیک دریا کنار
Try to be serious for a change .	شوخی رابگذار کنار
There is no need dor ceremony between us.	تعارف رابگذار کنار
marshals	داوران کنار مسیر
crash barrier	حصار کنار جاده
marshalled	داوران کنار مسیر
marshaling	داوران کنار مسیر
to stand at [by] the window	کنار پنجره ایستادن
the ins and outs	گوشه و کنار جرئیات
holiday by the seaside [British]	مسافرت کنار دریا
holiday at the seaside [British]	تعطیلات در کنار دریا
holiday at the seaside [British]	مسافرت کنار دریا
waterside workmen	کارگران کنار دریا
holiday by the seaside [British]	تعطیلات در کنار دریا
polder	اراضی پست کنار دریا
street gutter	نهر کنار خیابان و راه
gavel	[سه گوشی کنار شیروانی] [معماری]
cross-gable	[سه گوشی کنار شیروانی عرضی]
sidehill	واقع در کنار تپه دامنه
win by retirement	پیروزی با کنار رفتن حریف
road ditch	آبرو [جوی] کنار راه
wing threequarter	هریک از دو مدافع کنار زمین
ice-foot	[دیواره یخ در کنار نواحی شمالی]
put by	قطع کردن کنار گذاردن
by-play	حرکات یا مکالمات کنار صحنه
to skirt a camp	از کنار یا پیرامون اردویی ردشدن
corner	گوشه و کنار فرش و یا یک شکل
pretermit	از قلم انداختن کنار گذاشتن
power slide	لغزش به کنار در پیچ مسیر
lesene	[قاب کنار ستون نما]
pole horse	اسب کنار مال بند
adding	قرار دادن اشکال کنار هم
juxtaposition	مرتب کردن موضوعات در کنار هم
bypass	کنار گذاشتن گذرگاه فرعی
bypassed	کنار گذاشتن گذرگاه فرعی
bypasses	کنار گذاشتن گذرگاه فرعی
bypassing	کنار گذاشتن گذرگاه فرعی