Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
shake a leg
<idiom>
تکان بخوری ،زودتر راه رفتن
Other Matches
First come first served.
هرکس اول (زودتر ) بیاید زودتر کارش انجام می شود
scuds
سبک رفتن تکان خوردن
scudded
سبک رفتن تکان خوردن
scud
سبک رفتن تکان خوردن
to make a move
پاشدن و رفتن مهره را تکان دادن
wag
تکان خوردن جنبانیدن تکان دادن
wags
تکان خوردن جنبانیدن تکان دادن
wagging
تکان خوردن جنبانیدن تکان دادن
wagged
تکان خوردن جنبانیدن تکان دادن
shog
تکان خوردن تکان دادن
shakeable
تکان دادنی تکان خوردنی
shakable
تکان دادنی تکان خوردنی
earlier
زودتر
as soon as possible
هر چه زودتر
as early aspossible
هر چه زودتر
sooner
زودتر
early as possible
هرچه زودتر
juniors
زودتر تازه تر
junior
زودتر تازه تر
previously
زودتر اتفاق افتادن
previous
آنچه زودتر رخ میدهد
You should have told me earlier.
باید زودتر به من می گفتی
he predeceased his son
زودتر از پسرش مرد
the volume that preceded
جلدی که زودتر یاجلوتر منتشر شد
whichever is the sooner
هر کدام که زودتر رخ بدهد
[قانون]
prematureness
نابهنگامی زودتر از موقع بودن
to arrive in good time
خیلی زودتر از وقت ملاقات رسیدن
early bird catches the worm
<idiom>
هرکسی زودتر بیداربشود بیشتر بدست میآورد
first come, first served
<idiom>
هرکی زودتر بیاد اول نوبت اوست
Can I go earlier today, just as a special exception?
اجازه دارم امروز استثنأ زودتر بروم؟
joggle
تکان تکان خوردن
joggled
تکان تکان خوردن
joggling
تکان تکان خوردن
jumble
تکان تکان خوردن
joggles
تکان تکان خوردن
jumbling
تکان تکان خوردن
jumbled
تکان تکان خوردن
shimmy
تکان تکان خوردن
shimmey
تکان تکان خوردن
jumbles
تکان تکان خوردن
brown major
براون مقدم یاانکه زودتر به اموزشگاه امده است
leads
پایی که در پرش از روی مانع زودتر از پای دیگر بلند میشود
lead
پایی که در پرش از روی مانع زودتر از پای دیگر بلند میشود
pussyfoot
دزدکی راه رفتن اهسته ودزدکی کاری کردن طفره رفتن
goose step
رژه رفتن بدون زانو خم کردن قدم اهسته رفتن
you have no option but to go
چارهای جز رفتن ندارید کاری جز رفتن نمیتوانیدبکنید
piggybacking
استفاده از پیام ارسالی برای انتقال تصدیق از یک پیام که زودتر دریافت شده است
brown minor
براون کهتر یا ان براون که زودتر به اموزشگاه امده است
activities
روش سازماندهی محتوای دیسک به طوری که فایلهایی که بیشتر استفاده می شوند زودتر بار شوند
activity
روش سازماندهی محتوای دیسک به طوری که فایلهایی که بیشتر استفاده می شوند زودتر بار شوند
clamper
مداری که سطح سیگنال را از نوک اسکن کردن یا سایر وسایل ورودی به بیشترین حد محدود میکند زودتر از وقتی که به یک مقدار عددی تبدیل شود
mouch
راه رفتن دولادولاراه رفتن
trotting
یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trotted
یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trots
یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trot
یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
smooths
بی تکان
wag
تکان
smooth
بی تکان
smoothed
بی تکان
smoothest
بی تکان
jarring
تکان
stroke
تکان
stroked
تکان
strokes
تکان
stroking
تکان
wagging
تکان
heart quake
تکان دل
wags
تکان
rocks
تکان
rocked
تکان
rock
تکان
movement
تکان
wagged
تکان
jerks
تکان
nod
تکان سر
shaking
تکان
jolted
تکان
shakes
تکان
jolts
تکان
shake
تکان
jostling
تکان
jolt
تکان
motioning
تکان
shocks
تکان
motions
تکان
motioned
تکان
motion
تکان
concussion
تکان
nodded
تکان سر
nodding
تکان سر
nods
تکان سر
shocked
تکان
jostles
تکان
shock
تکان
jerked
تکان
rocking
تکان
jolting
تکان
jerking
تکان
jerk
تکان
jostle
تکان
jostled
تکان
con cuss
تکان دادن
jounce
تکان خوردن
yanks
تکان تنددادن
jiggle
تکان اهسته
tremors
تکان جنبش
tremor
تکان جنبش
concussive
تکان دهنده
commove
تکان دادن
wagging
تکان خوردن
concuss
تکان دادن
wags
تکان خوردن
jounce
تکان دادن
jolted
تکان ضربه
jolting
تکان ضربه
jolts
تکان دادن
jolted
تکان دادن
yank
تکان تنددادن
jolts
تکان ضربه
yanked
تکان تنددادن
hotch
تکان خوردن
jiggly
تکان خورده
jolt
تکان ضربه
jolt
تکان دادن
wags
تکان دادن
yanking
تکان تنددادن
jolter
تکان دهنده
jiggled
تکان اهسته
jiggles
تکان اهسته
convulsive
تکان دهنده
stirrings
تکان دادن
stirred
تکان دادن
stir
تکان دادن
beck
تکان سریادست
Yankee
تکان تنددادن
startling
تکان دهنده
jerks
تکان تند
hustling
تکان دادن
bump
تکان سخت
bump
تکان ناگهانی
convulsions
تکان اشوب
convulsively
تکان دهنده
jerking
تکان تند
startle
تکان دادن
startled
تکان دادن
startles
تکان دادن
jerked
تکان تند
stirs
تکان دادن
convulsion
تکان اشوب
shake
تکان دادن
jiggling
تکان اهسته
hustled
تکان دادن
rocked
تکان دادن
rocks
تکان دادن
quakes
تکان خوردن
hustle
تکان دادن
hitching
تکان دادن
hitches
تکان دادن
hitched
تکان دادن
rock
تکان دادن
hustles
تکان دادن
quaking
تکان خوردن
Yankees
تکان تنددادن
jerk
تکان تند
shakes
تکان دادن
shaking
تکان دادن
shocking
تکان دهنده
quake
تکان خوردن
quaked
تکان خوردن
jolting
تکان دادن
hitch
تکان دادن
jarred
تکان دادن
moves
تکان دادن
jarring
تکان دهنده
moved
جنبش تکان
wood pusher
چوب تکان ده
moved
تکان دادن
shags
تکان دادن
move
جنبش تکان
moves
جنبش تکان
actimeter
تکان سنج
jars
تکان جنبش
shag
تکان دادن
shagging
تکان دادن
stirring
تکان دهنده
flicked
تکان ناگهانی
shocks
ضربه تکان
shocks
تکان دادن
budges
تکان دادن
mind-blowing
تکان دهنده
mind-boggling
تکان دهنده
budged
تکان دادن
shock
تکان دادن
shock
ضربه تکان
shocked
تکان دادن
budge
تکان دادن
vibrating
تکان خوردن
vibrates
تکان خوردن
vibrated
تکان خوردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com