Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
English
Persian
regenerative repeater
تکرار کننده باززا
Other Matches
repeater coil
سیم پیچ تکرار کننده صدا کوبیل تکرار
gyro repeater
تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
regenerative storage
انباره باززا
repetitous
تکرار کننده
iterant
تکرار کننده
repeater
تکرار کننده
iterative
تکرار کننده
recidivist
تکرار کننده جرم
recidivists
تکرار کننده جرم
quoted
تکرار کلمات توسط مشخص دیگری , تکرار عدد مرجع
quotes
تکرار کلمات توسط مشخص دیگری , تکرار عدد مرجع
quote
تکرار کلمات توسط مشخص دیگری , تکرار عدد مرجع
recidivism
تکرار جرم یا تکرار عمل ضداجتماعی
gyro repeater
تکرار کننده قطبنمای الکتریکی قطبنمای ثانوی
repeat
تکرار کردن تکرار شدن
repeats
تکرار کردن تکرار شدن
corrector
جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
recapitulation
تکرار
duplication
تکرار
tautology
تکرار
frequency
تکرار
frequentation
تکرار
recapitulations
تکرار
repetition
تکرار
on any number of occasions
<adv.>
به تکرار
reiteration
تکرار
rehearsal
تکرار
replication
تکرار
repetitions
تکرار
frequentness
تکرار
tautologies
تکرار
rehearsals
تکرار
frequence
تکرار
frequencies
تکرار
oft
[archaic, literary]
<adv.>
به تکرار
practice
تکرار
often
<adv.>
به تکرار
many times
<adv.>
به تکرار
frequently
<adv.>
به تکرار
reduplication
تکرار
a lot of times
<adv.>
به تکرار
practising
تکرار
practises
تکرار
practise
تکرار
recidivism
تکرار
renewal
تکرار
practicing
تکرار
renewals
تکرار
repeats
تکرار
repeat
تکرار
iterance
تکرار
epanalepsis
تکرار
regularly
[often]
<adv.>
به تکرار
iteration
تکرار
ingemination
تکرار
Come again
<idiom>
دوباره تکرار کن.
renews
تکرار کردن
repetition
باز گو تکرار
repeatable
قابل تکرار
replicates
تکرار کردن
replicated
تکرار کردن
replicate
تکرار کردن
ingeminate
تکرار کردن
repeat
تکرار کنید
renewing
تکرار کردن
renew
تکرار کردن
reiterating
تکرار کردن
reiterates
تکرار کردن
reiterated
تکرار کردن
reiterate
تکرار کردن
replicating
تکرار کردن
repeat
تکرار کردن
recurred
تکرار شدن
repetitions
باز گو تکرار
palilogy
تکرار تاکیدی
circular frequency
تکرار دورانی
repeat
تکرار تجدید
repeats
تکرار کردن
auto repeat
خود تکرار
recurs
تکرار شدن
repeats
تکرار کنید
repeats
تکرار تجدید
recur
تکرار شدن
repetition instruction
دستوالعمل تکرار
frequency of vibration
تکرار ارتعاش
to repeat oneself
تکرار شدن
rehearsals
تکرار عملیات
rehearsals
تکرار مجدد
iterable
تکرار کردنی
typematic key
کلید تکرار
replication
پاسخگویی تکرار
repeat key
کلید تکرار
repeat counter
شمارنده تکرار
use
تکرار ممارست
pulse repetition
تکرار تپش
pulse repetition
تکرار ضربان
frequent
تکرار شونده
frequented
تکرار شونده
frequenting
تکرار شونده
frequents
تکرار شونده
uses
تکرار ممارست
reptition compulstion
وسواس تکرار
rehearsal
تکرار مجدد
rehearsal
تکرار عملیات
iterative
تکرار شده
ibidem
تکرار میشود
tautologic
بیهوده تکرار کن
recidivism
تکرار جرم
merism
تکرار متشابهات
repetition instruction
دستورالعمل تکرار
repetition of position
تکرار وضعیت
pleonasm
تکرار بیمورد
repetition of an act
تکرار کاری
repeatability
قابلیت تکرار
iterate
تکرار کردن
spaced repetition
تکرار فاصله دار
recurring costs
هزینههای تکرار شونده
to make repeat
وادار به تکرار کردن
recidivism
بازگشت به تکرار جنایات
frequency function
تابع تکرار
[ریاضی]
recidivists
عامل تکرار جرم
recidivist
عامل تکرار جرم
ingeminate
تکرار و تاکید کردن
duplication check
مقابله از راه تکرار
recapitulation
تکرار رشدو نمو
recapitulations
تکرار رئوس مطالب
recapitulations
تکرار رشدو نمو
polysyndeton
تکرار حرف ربط
repeat action key
کلید تکرار عمل
reduplicate
تکرار کردن دوچندان
overeun error
خطای تکرار شده
recapitulation
تکرار رئوس مطالب
autorepeat key
کلید تکرار خودکار
over and over
<idiom>
مکرا تکرار کردن
recidivation
بازگشت به تکرار جنایات
cyclic
عملی که مرتب تکرار میشود
rehashes
تکرار مکررات چیز تکراری
repeat
مکرر کردن تکرار شدن
iteration
تکرار یک برنامه برای حل مشکل
rehashed
تکرار مکررات چیز تکراری
rehash
تکرار مکررات چیز تکراری
that will be the day
<idiom>
چیزی که هرگز تکرار نخواهد شد
cumulative distribution function
تابع تکرار تجمعی
[ریاضی]
anaphora
تکرار یک یا چند عبارت متوالی
repeats
مکرر کردن تکرار شدن
cycled
تعداد دفعات تکرار یک حلقه
cycle
تعداد دفعات تکرار یک حلقه
name plugging
تکرار نام یا علامت تجارتی
recapitulating
رئوس مطالب را تکرار کردن
recapitulates
رئوس مطالب را تکرار کردن
recapitulated
رئوس مطالب را تکرار کردن
recapitulate
رئوس مطالب را تکرار کردن
unfrequented
دور افتاده تکرار نشدنی
monotone
صدای یکنواخت تکرار هماهنگ
cycles
تعداد دفعات تکرار یک حلقه
loop
برنامه کامپیوتری که مرتب تکرار شود
looped
برنامه کامپیوتری که مرتب تکرار شود
loops
برنامه کامپیوتری که مرتب تکرار شود
theme song
ملودی یا قطعه موسیقی تکرار شونده
to repeat oneself
کاریا گفته خودرا تکرار کردن
superfix
تکرار مرتب ومداوم موضوعی درسخن
iterative process
فرآیندی که تکرار میشود تا به شرطی برسد
to haunt
به تکرار ظاهر شدن روحی به محلی
let
ضربهای که به حساب نیاید و تکرار شود
lets
ضربهای که به حساب نیاید و تکرار شود
letting
ضربهای که به حساب نیاید و تکرار شود
backtell
رله کردن دستورات تکرار فرامین
to walk
به تکرار ظاهر شدن روحی به محلی
patterns
مجموعهای از خط وط با قاعده و اشکال که مکرر تکرار می شوند
forces
تکرار ضربه برای به دفاع کشاندن حریف
force
تکرار ضربه برای به دفاع کشاندن حریف
pattern
مجموعهای از خط وط با قاعده و اشکال که مکرر تکرار می شوند
raise a fuss
<idiom>
قول برای تکرار دعوت درتاریخی دیگر
looped
ترتیب دستورات که تا وقوع یک شرط تکرار می شوند
brush up on something
<idiom>
تکرار(مرور)چیزی که ازقبل یادگرفته شده
loops
ترتیب دستورات که تا وقوع یک شرط تکرار می شوند
forcing
تکرار ضربه برای به دفاع کشاندن حریف
demand frequency
نواخت تکرار درخواستها تعداد درخواستهای رسیده
loop
ترتیب دستورات که تا وقوع یک شرط تکرار می شوند
drop repeat
واگیره
[تکرار یک نقش بصورت قرینه و در طول فرش]
wait loop
پردازندهای که یک حلقه برنامه را تکرار میکند تا عملی رخ دهد
Could you repeat what you said, please?
میشود لطفا آن چیزی را که گفتید دوباره تکرار کنید؟
loops
ثباتی که حاوی تعداد دفعات تکرار حلقه است
loop
ثباتی که حاوی تعداد دفعات تکرار حلقه است
looped
ثباتی که حاوی تعداد دفعات تکرار حلقه است
repeating key
روش رمزی که همراه با تکرار یک کلید رمز میباشد
cycled
تعداد زمان هایی که یک مجموعه دستورات تکرار شده یا می شوند
cycles
تعداد زمان هایی که یک مجموعه دستورات تکرار شده یا می شوند
cycle
تعداد زمان هایی که یک مجموعه دستورات تکرار شده یا می شوند
pseudo random
رشته تولید شده تصادفی که در مدت طولانی تکرار بشود
echolalia
تکرار و تقلید سخنان دیگران که گاهی نوعی مرض میشود
typematic
هر کاراکتر صفحه کلید که تاوقتی بر ان فشار وارد میشود تکرار می گردد
for next loop
حلقه یا تابعی که تکرار میشود تا وقتی که شرط دیگر صدق نکند
nowel
کلمه ایست که درسرود خوانی و هلهلههای عید میلادمسیح تکرار میکنند
repeats
کلیدی روی صفحه کلید که حرف انتخاب شده را تکرار میکند
repeat
کلیدی روی صفحه کلید که حرف انتخاب شده را تکرار میکند
altitude/height hold
متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
inhibitor
کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
marshaller
هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
propounder
ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com