Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (17 milliseconds)
English
Persian
glorifier
تکریم و تجلیل کننده
Other Matches
venerator
تکریم کننده ستایش کننده
homager
تجلیل کننده کرنش کننده
veneration
تکریم
reverence
تکریم
magnification
تکریم
magnifications
تکریم
glorification
تکریم
glorification
<adj.>
تکریم
homage
تجلیل
magnification
تجلیل
glorification
تجلیل
homage
تجلیل
celebration
تجلیل
celebrations
تجلیل
kudos
تجلیل
magnifications
تجلیل
aggrantizement
تجلیل
exaltation
تجلیل
glorifying
تکریم کردن
venerating
تکریم کردن
dignifying
تکریم کردن
tributes
ستایش تکریم
glorifies
تکریم کردن
venerated
تکریم کردن
venerate
تکریم کردن
tribute
ستایش تکریم
dignify
تکریم کردن
dignifies
تکریم کردن
venerates
تکریم کردن
glorify
تکریم کردن
ennoble
تجلیل کردن
glorify
تجلیل کردن
glorified
تجلیل یافته
celebrate
تجلیل کردن
celebrating
تجلیل کردن
celebrates
تجلیل کردن
glorifying
تجلیل کردن
ennobled
تجلیل کردن
ennobles
تجلیل کردن
ennobling
تجلیل کردن
glorifies
تجلیل کردن
exalt
تجلیل کردن
exalting
تجلیل کردن
exalts
تجلیل کردن
self exaltation
تجلیل نفس
homage
نشانه ی تکریم و وفاداری
psycho analysis
تجزیه و تجلیل روحی
self congratulatory
وابسته به تجلیل نفس
to do homage
تکریم و وفاداری نشان دادن
to pay homage
تکریم و وفاداری نشان دادن
to render homage
تکریم و وفاداری نشان دادن
self congratulation
تعریف از خود تجلیل نفس
to do homage to somebody
به کسی تکریم و وفاداری نشان دادن
to pay homage to somebody
به کسی تکریم و وفاداری نشان دادن
to render homage to somebody
به کسی تکریم و وفاداری نشان دادن
obsequy
مجلس ترحیم یا تجلیل متوفی فرمانبرداری
apotheosize
تکریم اغراق امیز نمودن بدرجهء خدایی پرستیدن
lady-chapel
[کلیسای کوچک در کلیسای اصلی برای تکریم]
corrector
جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
altitude/height hold
متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
marshaller
هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
inhibitor
کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
propounder
ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
quick disconnect coupling
کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
sensor
گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primer
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primers
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network
یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
detonators
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
makgi boowi
نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
del credere
وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
changer
دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
vasomotor
اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
interceptor
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
interceptors
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
detonator
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
steam fitter
نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
distractive
گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
search jammer
تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
expostulator
سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
prepossessing
مجذوب کننده جلب توجه کننده
claqueur
تشویق کننده
[یا هو کننده]
استخدام شده
suppressive
خنثی کننده اتش سرکوب کننده
sprining charge
خرج چال کننده یا گود کننده
padding
پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
astigmatizer
وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
stop order
دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
the producer and the consumer
تولید کننده و مصرف کننده
prosecutors
پیگرد کننده تعقیب کننده
prosecutor
پیگرد کننده تعقیب کننده
insulators
جدا کننده عایق کننده
thickeners
غلیظ کننده پرپشت کننده
thickener
غلیظ کننده پرپشت کننده
provisioner
تدارک کننده تهیه کننده
suberter
سرنگون کننده تضعیف کننده
preventive
حفافت کننده جلوگیری کننده
practicer
تمرین کننده مشق کننده
presenter
ارائه کننده معرفی کننده
presentor
ارائه کننده معرفی کننده
favourer
یاری کننده مساعدت کننده
modulator demodulator
تلفیق کننده- تفکیک کننده
thwarter
خنثی کننده مسدود کننده
acknowledger
تصدیق کننده قبول کننده
whetstone
تیز کننده تند کننده
modifiers
اصلاح کننده تعدیل کننده
vibrators
ارتعاش کننده نوسان کننده
corrupter
فاسد کننده منحرف کننده
modifier
اصلاح کننده تعدیل کننده
striking force
نیروی تک کننده یا کمین کننده
toaster
سرخ کننده برشته کننده
insulator
جدا کننده عایق کننده
accaimer
هلهله کننده تحسین کننده
vibrator
ارتعاش کننده نوسان کننده
corruptor
فاسد کننده منحرف کننده
intermediaries
وساطت کننده مداخله کننده
intermediary
وساطت کننده مداخله کننده
gesticulant
اشاره کننده وحرکت کننده
toasters
سرخ کننده برشته کننده
sniffy
افهار تنفر کننده فن فن کننده
presenters
ارائه کننده معرفی کننده
designative
اشاره کننده تعیین کننده
discriminant
تفکیک کننده جدا کننده
desolator
ویران کننده متروک کننده
oppressive
خورد کننده ناراحت کننده
trimmer
دستکاری کننده صاف کننده
contractive
جمع کننده چوروک کننده
diverting
سرگرم کننده منحرف کننده
cogitator
اندیشه کننده مطالعه کننده
hangers
اویزان کننده معلق کننده
lifter
مرتفع کننده برطرف کننده
desolater
ویران کننده متروک کننده
transmitters
منتقل کننده مخابره کننده
transmitter
منتقل کننده مخابره کننده
spell binder
مسحور کننده مجذوب کننده
supplicant
درخواست کننده تضرع کننده
coordinator
هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
supplicants
درخواست کننده تضرع کننده
hanger
اویزان کننده معلق کننده
divider
جدا کننده تقسیم کننده
skeletonizer
تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
fuel cooled oil cooler
خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
dragger
شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
procuring activity
یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
plasticizer
ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
agent authentication
معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
parity bit
عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
components
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
component
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly
اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
voltage stabilizer
تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
dismantling shot
تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
families
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
family
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
tipper
کج کننده واژگون کننده
army component
نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
supporting arms
نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
flare
گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
stabilizer
تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
stabilisers
تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
requistioner
قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
flares
گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
negative true logic
سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
delay release sinker
وسیله غوطه ور کننده مین زمانی غوطه ور کننده مین تاخیری
desiccant
مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
analysis staff
ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
radar picket
ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
gyro repeater
تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
component command
قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
jumper
شوت کننده با پرش پرش کننده
jumpers
شوت کننده با پرش پرش کننده
out side
دریافت کننده سرویس دریافت کننده سرویس اسکواش
repudiationist
رد کننده
puffer
پف کننده
solver
حل کننده
fillets
پر کننده
surfy
کف کننده
thinner
کم کننده
percutient
دق کننده
syncopator
غش کننده
refutatory
رد کننده
filleting
پر کننده
filleted
پر کننده
renunciant
کننده
renunciant
رد کننده
mitigative
کم کننده
mitigatory
کم کننده
fillet
پر کننده
fizzy
کف کننده
swooner
غش کننده
ear-splitting
کر کننده
jaberer
پچ پچ کننده
refutative
رد کننده
tracker
پی کننده
bidders
کننده
commulator
یک سو کننده
mumbler
من من کننده
wheezy
خس خس یا خر خر کننده
wheeziest
خس خس یا خر خر کننده
noncommittal
رد کننده
wheezier
خس خس یا خر خر کننده
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com