Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English
Persian
impluse sending key
تکمه ارسالی ضربه جریان
Other Matches
impluse
ضربه جریان
impluse sequence
توالی ضربه جریان
impluse repeater
تکرارکننده ضربه جریان
impluse relay
رله ضربه جریان
impluse correction
تصحیح ضربه جریان
impluse noise
نویز ضربه جریان
impluse sender
فرستنده ضربه جریان
impluse amplitude
دامنه ضربه جریان
impluse recorder
کنتور ثبات ضربه جریان
impluse period
زمان تناوب ضربه جریان
impluse amplifier
تقویت کننده ضربه جریان
impluse bandwith
پهنای باند ضربه جریان
impluse counter
شمارشگر ضربه جریان کنتور ایمپولز
impluse modulator
اشکارساز ضربه جریان مدولاتور ایمپولز
marking current
جریان نشان دهنده مسیرعبور جریان الکتریسیته جریان مشخص کننده مدار
surged
یک تغییر ولتاژ یا جریان کوتاه ناگهانی و معمولا"نامطلوب در یک مدار در حال کار افزایش ناگهانی ولتاژ ضربه
surges
یک تغییر ولتاژ یا جریان کوتاه ناگهانی و معمولا"نامطلوب در یک مدار در حال کار افزایش ناگهانی ولتاژ ضربه
surge
یک تغییر ولتاژ یا جریان کوتاه ناگهانی و معمولا"نامطلوب در یک مدار در حال کار افزایش ناگهانی ولتاژ ضربه
hits
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hitting
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hit
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
leakage current
جریان خطا جریان خزنده جریان پراکندگی
knob
تکمه
button
تکمه
buttons
تکمه
buttoning
تکمه
bluebottles
گل تکمه
tuber
تکمه
bluebottle
گل تکمه
buttoned
تکمه
botton
تکمه
tubers
تکمه
knobs
تکمه
listening key
تکمه همشنوایی
start button
تکمه استارت
push button switch
تکمه فشاری
buttony
تکمه دار
impluse switch
تکمه ضربهای
emergency push button
تکمه اضطراری
knob
تکمه گردان
telegraph key
تکمه تلگراف
push key
تکمه فشاری
key board
صفحه تکمه ها
knobs
تکمه گردان
synaptic knob
تکمه سیناپسی
press key
تکمه فشاری
microphone button
تکمه میکروفن
axon hillock
تکمه اکسونی
morse key
تکمه مورس
kingcup
الاله تکمه دار
bud
تکمه شکوفه کردن
start button
تکمه راه اندازی
budded
تکمه شکوفه کردن
The button on my coat off.
تکمه کتم افتاد
buds
تکمه شکوفه کردن
double-breasted
دوطرف تکمه خور
Press the elevator button.
تکمه آسانسور رافشار بدهید
Do up your shirt buttons.
تکمه های پیراهنت راببند
botton
بسته شدن تکمه کردن
punted
ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
punt
ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
punts
ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
impluse response
پاسخ ضربه رفتار ضربه تابع انتقال ایمپولز
Your buttons have come undone.
تکمه های باز شده است
button
تکمه زدن باتکمه محکم کردن
buttoned
تکمه زدن باتکمه محکم کردن
My buttons mave come off.
تکمه های لباسم کنده شده
buttoning
تکمه زدن باتکمه محکم کردن
flow
سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
all mains receiver
گیرنده جریان دائم و جریان متناوب رادیوی برق و باطری
flows
سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
flowed
سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
push pull
وابسته بدولوله الکترونی که جریان برق در انها دردوجهت متضاد جریان یابد
room circuit
جریان الکتریکی که دردستگاههای رمزکردن وکشف مورد استفاده میباشد جریان دستگاه رمز
invert
جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
inverts
جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
inverting
جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
current
جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
currents
جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
amp
واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
amps
واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
ampere
واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
heterodyne
ترکیب دو جریان متناوب برای تولید جریانی با فرکانسی برابر مجموع یا تفاضل فرکانس دو جریان مزبور
genemotor
مبدل جریان دائم به جریان دوار دیناموتور
constrictor
گرفتگی در یک لوله یا جریان سیال که دارای سوراخ کوچکی میباشد و جریان معینی را در ازای هر واحداختلاف فشاراز خود عبورمیدهد
constant current
جریان مستقیم جریان ثابت باطری
counter current
جریان مخالف دریایی جریان متضاد اب
induction current
جریان القاء شده جریان تحریک
crossest
ضربه هوک پس از ضربه حریف
crosses
ضربه هوک پس از ضربه حریف
cross
ضربه هوک پس از ضربه حریف
crosser
ضربه هوک پس از ضربه حریف
sclaff
ضربه چوب به زمین و سپس به گوی بجای ضربه مستقیم به گوی
runoff coefficient
ضریب جریان که برابراست باارتفاع اب جریان یافته درزمین به ارتفاع بارندگی این ضریب کوچکتر از واحدمیباشد
reynold's number
این عددنشاندهنده رژیم جریان است یعنی اگر این عدد کمتراز 032باشد جریان متلاطم میباشد
parasitic current
جریان نشتی جریان خارجی
current flow
سیلان جریان فلوی جریان
three phase current
جریان سه فاز جریان دوار
current compensation
کمپنزاسیون جریان تعدیل جریان
gresham's law
پول بد پول خوب را از جریان خارج میکند از دو نوع پول با ارزش قانونی یکسان انکه پشتوانه اش طلاست در جریان می ماند
unstart
انفجاری جریان صحیح هوا داخل ورودی مافوق صوت موتورمکنده هوا که بطور بارزی باپیدایش ناگهانی موجهای ضربهای و معکوس شدن انی جریان همراه است
idle current meter
دستگاه اندازه گیری جریان کور امپرمتر جریان کور
circuitry
شدت جریان برق اجزاء ترکیب کننده جریان برق
shank
ضربه زدن به توپ با قوزک یاکنار پا ضربه زدن به گوی باعقب چوب گلف یا بدنه ان قسمتی از لنگر که طناب به ان وصل شود قسمتی از قلاب ماهیگیری بین سوراخ وانحنا
vortex ring state
حالت کاری رتور اصلی رتورکرافت که در ان جهت جریان رتور در خلاف جریان نسبی قائم خارج دیسک رتور وتراست رتور میباشد
placekick
ضربه به توپ کاشته شده ضربه کاشته
fet
وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
delivery
کالای ارسالی
consignment
کالای ارسالی
shipment
[American]
کالای ارسالی
remittance
وجه ارسالی
remittances
وجه ارسالی
consignment
محموله کالای ارسالی
consignments
محموله کالای ارسالی
mails
نامههای ارسالی یا دریافتی
mail
نامههای ارسالی یا دریافتی
consignee
گیرنده کالای ارسالی
carriers
داده ارسالی موج مانند
dockets
فهرست محتوی بسته ارسالی
bursts
ترتیب مختصری از سیگنالهای ارسالی
ship ton
وزن کالای ارسالی با کشتی به تن
docketing
فهرست محتوی بسته ارسالی
docketed
فهرست محتوی بسته ارسالی
contract shipment number
شماره بارنامه کالای ارسالی
docket
فهرست محتوی بسته ارسالی
burst
ترتیب مختصری از سیگنالهای ارسالی
carrier
داده ارسالی موج مانند
end
کد ارسالی پس از آخرین حرف متن
ends
کد ارسالی پس از آخرین حرف متن
ended
کد ارسالی پس از آخرین حرف متن
d.c. transformer
ترانسفورماتور جریان دائم مبدل جریان دائم
alternator
ماشین جریان متناوب ژنراتور جریان متناوب
d.c. machine
ماشین جریان مستقیم ماشین جریان دائم
alternators
ماشین جریان متناوب ژنراتور جریان متناوب
electromagnetism
پدیده ایجاد قوه اهن ربایی بوسیله جریان الکتریسته وهمچنین تاثیر قوه اهن ربایی بر جریان برق
pantywaist
شلوار کوتاه بچگانه که به بالاتنه لباسش تکمه میشود شلوار کوتاه
operating signal
چانل موجوددر دستگاه امواج ارسالی
input
بلاک داده ارسالی به فضای ورودی
inputted
بلاک داده ارسالی به فضای ورودی
parallels
داده ارسالی بین دو وسیله چندبیتی .
parallelling
داده ارسالی بین دو وسیله چندبیتی .
parallelled
داده ارسالی بین دو وسیله چندبیتی .
paralleling
داده ارسالی بین دو وسیله چندبیتی .
paralleled
داده ارسالی بین دو وسیله چندبیتی .
mark
کد ارسالی در وضعیته که از علامت و فضای خالی
marks
کد ارسالی در وضعیته که از علامت و فضای خالی
parallel
داده ارسالی بین دو وسیله چندبیتی .
sync
بیت ارسالی برای سنکرون کردن وسایل
shipment
ارسال کالا باکشتی کالای ارسالی با کشتی
echoing
برگرداندن سیگنال دریافتی در همان مسیر ارسالی
read in
ارسالی داده از منبع خارجی به کامپیوتر اصلی
echoes
برگرداندن سیگنال دریافتی در همان مسیر ارسالی
procedure sign
علایم ارسالی در شبکه قبل ازشروع مکالمات
sync
حرف ارسالی برای سنکرون کردن وسایل
shipments
ارسال کالا باکشتی کالای ارسالی با کشتی
active homing guidance
هدایت خودکار با استفاده ازامواج ارسالی یا دریافتی
modulating
تغییر موج ارسالی برای حمل داده
modulating
سیگنال ارسالی برای توابع منتقل شونده
modulates
تغییر موج ارسالی برای حمل داده
modulates
سیگنال ارسالی برای توابع منتقل شونده
modulate
تغییر موج ارسالی برای حمل داده
modulate
سیگنال ارسالی برای توابع منتقل شونده
echoed
برگرداندن سیگنال دریافتی در همان مسیر ارسالی
echo
برگرداندن سیگنال دریافتی در همان مسیر ارسالی
serviced
بیت ارسالی برای کنترل ونه داده
parameter
مقداری ارسالی به تابع یا برنامه هنگام فراخوانی
parameters
مقداری ارسالی به تابع یا برنامه هنگام فراخوانی
service
بیت ارسالی برای کنترل ونه داده
basic
کنترل استاندارد خط وط ارسالی با استفاده از کدهای مخصوص
horizontal
روش تشخیص خطا برای داده ارسالی
basics
کنترل استاندارد خط وط ارسالی با استفاده از کدهای مخصوص
attenuation
اختلاف بین توان ارسالی و دریافتی بر حسب دسی بل
marks
سیگنال ارسالی که نشان دهنده یک منط قی یا درست است
level
کمیت بیتها که باعث سیگنال دیجیتالی ارسالی شوند
source
نقط های که سیگنال ارسالی وارد میشود به شبکه
signal
اختلاف بین توان سیگنال ارسالی و اختلال روی خط
mark
سیگنال ارسالی که نشان دهنده یک منط قی یا درست است
writes
وسیله ارسالی که میتواندداده راسوی رسانه مغناطیسی بنویسد
over freight
بار بیش از اندازه هوایی یابار ارسالی زیاد از حد
condition
اضافه کردن داده ارسالی پس از برخورد با مجموعه پارامترها
write
وسیله ارسالی که میتواندداده راسوی رسانه مغناطیسی بنویسد
pseudo digital
تولید شده توسط مودم و ارسالی روی خط وط تلفن
signaled
اختلاف بین توان سیگنال ارسالی و اختلال روی خط
levels
کمیت بیتها که باعث سیگنال دیجیتالی ارسالی شوند
signalled
اختلاف بین توان سیگنال ارسالی و اختلال روی خط
levelled
کمیت بیتها که باعث سیگنال دیجیتالی ارسالی شوند
reversing
سیگنال ارسالی با گیرنده برای درخواست خاتمه ارسال
leveled
کمیت بیتها که باعث سیگنال دیجیتالی ارسالی شوند
reverses
سیگنال ارسالی با گیرنده برای درخواست خاتمه ارسال
reversed
سیگنال ارسالی با گیرنده برای درخواست خاتمه ارسال
reverse
سیگنال ارسالی با گیرنده برای درخواست خاتمه ارسال
worded
کلمات داده ارسالی در امتداد باس موازی یکی پس از دیگری
letters
حروف ارسالی به چندین آدرس با نام بدون تغییر در متن
handshaking
سیگنال ارسالی بین دو وسیله ارتباطی شامل آماده ارسال
write
وسیله ارسالی که میتواند داده را روی رسانه مغناطیسی بنویسد
letter
حروف ارسالی به چندین آدرس با نام بدون تغییر در متن
rate
مقدار اطلاعات در هر حرف ضرب در تعداد حروف ارسالی در ثانیه
ended
کد ارسالی که نشانه دهنده داده آدرس ارسال شده است
rates
مقدار اطلاعات در هر حرف ضرب در تعداد حروف ارسالی در ثانیه
microsoft
فکس و پیام های شبکه دریافتی و ارسالی به PL را مرتب میکند
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com