Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
support
تکیه بدن ژیمناست روی دستها
Other Matches
planche
وضع افقی بدن ژیمناست روی دستها
lay back spin
چرخش روی یک پا با تکیه بعقب و بالابردن دستها و پای دیگر
seat
وضع بدن ژیمناست روی اسباب با تکیه روی نشیمنگاه
seated
وضع بدن ژیمناست روی اسباب با تکیه روی نشیمنگاه
seats
وضع بدن ژیمناست روی اسباب با تکیه روی نشیمنگاه
accents
: با تکیه تلفظ کردن تکیه دادن
accent
با تکیه تلفظ کردن تکیه دادن
accenting
: با تکیه تلفظ کردن تکیه دادن
accented
با تکیه تلفظ کردن تکیه دادن
son
دستها
sons
دستها
To rub ones hands.
دستها را بهم مالیدن
manual dexterity test
ازمون چالاکی دستها
walkover
قدم زدن با دستها
walkovers
قدم زدن با دستها
enclitic
متکی به کلمه قبلی کلمهای که تکیه ندارد و یااگر دارد تکیه اش رابکلمه پیش از خود میدهد ودر تلفظ بدان کلمه می چسبد
handspring
معلق زدن بر روی دستها
gymnastic chack
پودری از کربنات منیزیوم که ژیمناستها به دستها می مالند
gymnasts
ژیمناست
gymnast
ژیمناست
full
چرخیدن ژیمناست
leap
جهش ژیمناست
fullest
چرخیدن ژیمناست
leaped
جهش ژیمناست
leaps
جهش ژیمناست
stag leap
پرش پا باز ژیمناست
stutz
عقبگرد جلو ژیمناست
tumbler
ژیمناست زمینی کار
tumblers
ژیمناست زمینی کار
half circle
چرخش نمیدایره ژیمناست
straddle vault
پرش پا باز ژیمناست
cut
درو زدن ژیمناست
cuts
درو زدن ژیمناست
landings
فرود ژیمناست به زمین
landing
فرود ژیمناست به زمین
flat racing seat
خم شدن روی اسب و دستها وسر در امتداد گردن اسب
straddle seat
تعادل روی پارالل روی دستها با پاهای باز
croup
انتهای خرک نزدیک ژیمناست
double
دوبار چرخش کامل ژیمناست
doubled up
دوبار چرخش کامل ژیمناست
toe stand
ایستادن ژیمناست روی نوک پا
monkey hang
اویزان شدن ژیمناست با یک دست
doubled
دوبار چرخش کامل ژیمناست
single leg balance
حرکت تعادلی بدن ژیمناست روی یک پا
muscle up
بالاکشیدن بکمک نیروی عضلانی ژیمناست
english hand balance
بالانس ژیمناست روی چوب موازنه
upper arm hang
اویزان شدن ژیمناست روی کتفها
swing half turn
تاب بدن ژیمناست با نیم پیچ
dismounts
پرش اخر ژیمناست روی هر وسیله
spot
کمک به ژیمناست درحال انجام حرکت
spots
کمک به ژیمناست درحال انجام حرکت
dismounting
پرش اخر ژیمناست روی هر وسیله
dismount
پرش اخر ژیمناست روی هر وسیله
chest roll
چرخیدن ژیمناست از حالت ایستاده بروی سینه
swan scale
تعادل ژیمناست روی یک پاروی چوب موازنه
split lean
پا باز نشسته و تماس سینه ژیمناست با زمین
near side
سمت اسباب که ژیمناست بدان نزدیک میشود
dish rag
حالت افقی بدن ژیمناست درامتداد چوب موازنه
coffee grinder
حرکت دورانی یک پای ژیمناست با دو دست روی زمین
coffee grinders
حرکت دورانی یک پای ژیمناست با دو دست روی زمین
extending
کشیدن بدن یاراست کردن بازو یاپای ژیمناست
extend
کشیدن بدن یاراست کردن بازو یاپای ژیمناست
mags
ماده شیمیایی برای جذب رطوبت دست ژیمناست
mag
ماده شیمیایی برای جذب رطوبت دست ژیمناست
extends
کشیدن بدن یاراست کردن بازو یاپای ژیمناست
wraparound
چرخش 063 درجهای ژیمناست ازبالای ناحیه ران
stockli
حرکت روی خرک ازانتها به وسط یا بعکس بادایره زدن ژیمناست از پهلو
lolling
لم تکیه
lolls
لم تکیه
emphasis
تکیه
lolled
لم تکیه
unaccented
بی تکیه
reliance
تکیه
accented
تکیه
leanings
تکیه
atonic
بی تکیه
leaning
تکیه
loll
لم تکیه
accumbency
تکیه
enclitic
بی تکیه
accents
تکیه
accenting
تکیه
recumbency
تکیه
accent
تکیه
propping
تکیه گاه
slump over
تکیه زدن
leaned
تکیه زدن
leans
تکیه کردن
leans
تکیه زدن
propped
تکیه گاه
lean
تکیه زدن
lean
تکیه کردن
leaned
تکیه کردن
heel rest
تکیه گاه
maulstick
تکیه دست
mahlstick
تکیه دست
saddle bearer
تکیه گاه
support bearing
تکیه گاه
support roller
تکیه گاه
to base one self
تکیه کردن
to lean on a reed
تکیه بر اب کردن
to throw oneself on
تکیه کردن بر
counterfort
دیوار تکیه
bridge seat
تکیه گاه
point of support
تکیه گاه
backrest
تکیه گاه
arm rest
تکیه گاه
catch-phrases
تکیه کلام
boilerplate
تکیه کلام
accentual
تکیه دار
catch-phrase
تکیه کلام
postpositive
الحاقی و بی تکیه
rest
تکیه دادن
recline
تکیه کردن
stayed
تکیه مهار
stay
تکیه مهار
reclined
تکیه کردن
reclines
تکیه کردن
anchors
تکیه گاه
anchoring
تکیه گاه
anchor
تکیه گاه
bolster
تکیه دادن
bolstered
تکیه دادن
bolsters
تکیه دادن
insist
تکیه کردن بر
stand
تکیه گاه
insisted
تکیه کردن بر
insisting
تکیه کردن بر
insists
تکیه کردن بر
support
تکیه گاه
relying
تکیه کردن
fulcrum
تکیه گاه
rests
تکیه دادن
anchorages
تکیه گاه
rests
تکیه گاه
prop
تکیه گاه
rest
تکیه گاه
bearing
تکیه گاه
relied
تکیه کردن
relies
تکیه کردن
rely
تکیه کردن
anchorage
تکیه گاه
tinsica
چرخ ارابه با نیم چرخ ژیمناست
to lean against something
تکیه زدن به چیزی
movable support
تکیه گاه متحرک
slogan
تکیه کلام شعار
slogans
تکیه کلام شعار
rests
تکیه گاه استراحت
lateral support
تکیه گاه کناری
lateral support
تکیه گاه جانبی
indirect support
تکیه گاه بی واسطه
hinged support
تکیه گاه مفصلی
accentuate
با تکیه تلفظ کردن
free support
تکیه گاه ازاد
fixed support
تکیه گاه گیردار
accentuated
با تکیه تلفظ کردن
armpits
تکیه گاه ارنج
perceptual anchorage
تکیه گاه ادراکی
armpit
تکیه گاه ارنج
solid support
تکیه گاه جامد
rest
تکیه گاه استراحت
simple support
تکیه گاه ساده
to lean out of the window
به پنجره تکیه دادن
settlement of abutments
نشست تکیه گاه
seat bars
میلههای تکیه گاه
support conditions
شرایط تکیه گاهی
restraining support
تکیه گاه گیردار
support pression
فشار تکیه گاه
support
تکیه گاه پایه
to lean against the wall
به دیوار تکیه دادن
accentuates
با تکیه تلفظ کردن
elastic support
تکیه گاه ارتجاعی
anchorage distance
فاصله تکیه گاهی
bench wall
دیوار تکیه گاه
abutment
تکیه گاه نیمپایه
journal
تکیه گاه اصلی
bearing stress
تنش تکیه گاهی
accumbent
تکیه دار خوابیده
bearing pressure
فشار تکیه گاهی
journals
تکیه گاه اصلی
bearing plate
صفحه تکیه گاه
accentually
مطابق تکیه صدا
lean
تکیه دادن بطرف
leaned
تکیه دادن بطرف
accumbent
تکیه کننده سرغذا
anchoring effect
اثر تکیه گاهی
leans
تکیه دادن بطرف
arch abutment
تکیه گاه قوس
core print
تکیه گاه ماهیچه
propping
تیر شمع تکیه
accentuating
با تکیه تلفظ کردن
propped
تیر شمع تکیه
prop
تیر شمع تکیه
direct support
تکیه گاه بی واسطه
bearing width
عرض تکیه گاه
bow hand
دسته تکیه گاه
to emphasize
تکیه کردن
[زبان شناسی]
bolster
تکیه گاه حافظ دهانه پل
support resistance
واکنش یا مقاومت تکیه گاه
spans
فاصله دو تکیه گاه تیر
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com