English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
school shooting تیراندازی در مدرسه
Other Matches
firing position موضع اتش وضعیت تیراندازی حالت تیراندازی
rifle clasp نشان تیراندازی یا مدال تیراندازی
firing range برد تیراندازی مسافت تیراندازی
fire lane مسیر تیراندازی دریایی مسیر پاک شده تیراندازی
live fire تیراندازی با تیر جنگی تیراندازی با فشنگ جنگی
shelling report گزارش تیراندازی دشمن گزارش تیراندازی توپخانه دشمن
schoolmate هم مدرسه
school mate هم مدرسه
school fellow هم مدرسه
schoolmates هم مدرسه
school age سن مدرسه
academy مدرسه
academies مدرسه
school مدرسه
schools مدرسه
schoolyards حیاط مدرسه
schoolyards محوطهی مدرسه
grade school مدرسه ابتدایی
schoolteacher معلم مدرسه
schoolma'am مدیره مدرسه
secondery school مدرسه متوسطه
senior high school مدرسه متوسطه
technical school مدرسه فنی
schoolyard محوطهی مدرسه
schoolyard حیاط مدرسه
private school مدرسه ملی
trade school مدرسه حرفهای
unschooled مدرسه نرفته
private schools مدرسه ملی
summer school مدرسه تابستانی
summer schools مدرسه تابستانی
schoolgirls دختر مدرسه
janitors راهنمای مدرسه راهنمای مدرسه
schoolgirl دختر مدرسه
janitors فراش مدرسه
janitor راهنمای مدرسه راهنمای مدرسه
janitor فراش مدرسه
satchels کیف مدرسه
satchel کیف مدرسه
schoolteachers معلم مدرسه
truancy مدرسه گریزی
grammar school مدرسه ابتدایی
schooling مدرسه رفتن
preliminary school مدرسه ابتدائی
philosophy of the lyceum فلسفه مدرسه
head master مدیر مدرسه
schoolmarm مدیره مدرسه
schools تحصیل در مدرسه
school تحصیل در مدرسه
prep مدرسه مقدماتی
school counselor مشاور مدرسه
trade schools مدرسه حرفهای
drop out (of school) <idiom> ترک مدرسه
school phobia مدرسه هراسی
schoolwork درس مدرسه
school truancy مدرسه گریزی
grammar schools مدرسه ابتدایی
school readiness امادگی ورود به مدرسه
seminaries مدرسه علوم دینی
schooltime ساعات درس مدرسه
reform school مدرسه تهذیب اخلاقی
finshing school مدرسه تکمیلی دختران
faculties اولیای مدرسه دانشکده
seminary مدرسه علوم دینی
subprincipal معاون رئیس مدرسه
faculty اولیای مدرسه دانشکده
school of tecnology مدرسه عالی فنی
junior college مدرسه فوق دیپلم
technical colleges مدرسه عالی فنی
prep مدرسه ابتدایی دبستان
technical college مدرسه عالی فنی
high schools مدرسه متوسطه دبیرستان
high school مدرسه متوسطه دبیرستان
He ran away from scool . از مدرسه فرار کرد
These shoes dont fit me. زنگ مدرسه خورده
The last school day. آخرین روز مدرسه
play hooky <idiom> از مدرسه یا کار دررفتن
the school is out مدرسه تعطیل است
theological school مدرسه علوم دینی
scholastic اقتصادی مدرسه ایها
parochial school مدرسه وابسته به کلیسای بخش
It is some distance to the school . تا مدرسه فاصله زیاد است
I must take the kid to school . باید بچه راببرم مدرسه
industrial school اموزشگاه حرفهای مدرسه صنعتی
PTA's مخفف انجمن خانه و مدرسه
to be excused [from work or school] معاف بودن [از کار یا مدرسه]
schoolmasters نافم مدرسه مکتب دار
schoolmaster نافم مدرسه مکتب دار
alma mater سرود رسمی مدرسه یا دانشگاه
Since I left school. ازوقتیکه مدرسه را ترک کردم
PTA مخفف انجمن خانه و مدرسه
schoolmasters مثل رئیس مدرسه رفتار کردن
nursery schools مدرسه بچههای کمتر از پنج سال
old school tie کراوات ویژهی دانش آموزان هر مدرسه
nursery school مدرسه بچههای کمتر از پنج سال
public school دبیرستان شبانه روزی مدرسه عمومی
It reminds me of my schooldays . مرا بیاد دوران مدرسه می اندازد
The boy is fresh from school. پسرک تازه مدرسه راتمام کرده
Children start school at the age of 7. بچه از سن 7 سالگی؟ مدرسه راشروع می کند
schoolmaster مثل رئیس مدرسه رفتار کردن
This is the site for a new scool . اینجامحل ( احداث) مدرسه جدید است
alma mater مدرسه یا دانشگاهی که شخص در آن پرورش یافته است
schoolastic پیرو روش تحقیقی قرون وسطی مدرسه یی
whipping boy بچه تازیانه خور بجای شاهزاده در مدرسه
advisee کسی که از مشاور در مدرسه یا دانشگاه کمک می گیرد
packed lunch غذایی که به صورت بسته به مدرسه یا سر کار میبرید
schoolman پیرو روش تحقیقی قرون وسطی مدرسه یی
grader جاده صاف کن شاگرد مدرسه ابتدایی یامتوسطه
musketry تیراندازی
gunning تیراندازی
pop تیراندازی
gunnery تیراندازی
archery تیراندازی
shooting تیراندازی
pops تیراندازی
shootings تیراندازی
popped تیراندازی
verification fire تیراندازی ازمایشی
guns تیراندازی کردن
ready position حاضربه تیراندازی
riflery تیراندازی تفنگداری
combat firing تیراندازی جنگی
conduct of fire اجرای تیراندازی
conduct of fire هدایت تیراندازی
order of fire روش تیراندازی
offhand تیراندازی ایستاده
scheme of fire طرح تیراندازی
automatic fire تیراندازی خودکار
live تیراندازی جنگی
gunning تمرین تیراندازی
fires تیراندازی کردن
fired تیراندازی کردن
fire تیراندازی کردن
the butts میدان تیراندازی
gunnery قوانین تیراندازی
lived تیراندازی جنگی
delivery error اشتباه در تیراندازی
gun تیراندازی کردن
methode of fire روش تیراندازی
firing line خط شروع تیراندازی
handbow کمان تیراندازی
horseback archery تیراندازی سواره
field archery تیراندازی صحرایی
shoot تیراندازی کردن
firing area منطقه تیراندازی
fire power قدرت تیراندازی
fire bay دهلیز تیراندازی
fire trench سنگر تیراندازی
firing table جدول تیراندازی
shoots تیراندازی کردن
dry sum مشق تیراندازی
juniorate مدرسه شبانه روزی متوسطه محصلین دو ساله مقدماتی یسوعیون
skeet انداختن تمرین تیراندازی
time fire تیراندازی با گلوله زمانی
shootoff مسابقه اضافی تیراندازی
expert badge نشان مهارت در تیراندازی
squatting position وضعیت چمباتمه در تیراندازی
squeeze off تیراندازی با فشار ماشه
shooting galleries میدان تیراندازی تمرینی
absolute error اشتباه مطلق تیراندازی
gun fire توپ بامدادیاشام تیراندازی
shooting gallery میدان تیراندازی تمرینی
archery تیراندازی با تیر و کمان
recoil دفع ضربت تیراندازی
set up اماده تیراندازی کردن
target arrow تیر مخصوص تیراندازی
recoils دفع ضربت تیراندازی
recoiled دفع ضربت تیراندازی
field round یک دور تیراندازی صحرایی
recoiling دفع ضربت تیراندازی
field arrow تیرهای تیراندازی صحرایی
shot تیراندازی شده تیرخورده
firing data عناصر مربوط به تیراندازی
firing battery اتشبار تیراندازی کننده
field roving course مسابقه تیراندازی جنگلی
pit detail کمک مربی تیراندازی
dwell at به تیراندازی ادامه دادن
shots تیراندازی شده تیرخورده
trap shoot تیراندازی به هدفهای متحرک
shots گلوله تیراندازی شده
open fire شروع به تیراندازی کردن
methode of fire روش اجرای تیراندازی
shots تیراندازی تیرانداز ماهر
main fire سیستم تیراندازی اصلی
passives دفاع بدون تیراندازی
firing line خط تیراندازی مدار اتش
combat firing تمرین تیراندازی رزمی
shot گلوله تیراندازی شده
range correction تصحیح برد تیراندازی
range firing تیراندازی در میدان تیر
shot تیراندازی تیرانداز ماهر
qualification badge نشان مهارت در تیراندازی
columbia round تیراندازی مخصوص زنان
passive دفاع بدون تیراندازی
target round یک دور تیراندازی با تیر وکمان
firing mechanism چاشنی مین مکانیسم تیراندازی
target rifle تفنگ مخصوص تیراندازی به هدف
skeet gun تفنگ مخصوص تیراندازی 8وضعی
port حمل کردن مزغل تیراندازی
string walking تمرین تیراندازی با تیر وکمان
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com