English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (2 milliseconds)
English Persian
crown-post تیرک عمودی
Search result with all words
upright تیرک عمودی دروازه
goalpost تیرک عمودی دروازه
goalposts تیرک عمودی دروازه
angle-post [تیرک عمودی در گوشه ساختمان اسکلت چوبی، واقع در کنج ساختمان]
hanging-post [تیرک عمودی که در یا دروازه به آن آویزان می شود.]
Other Matches
standard دو میله عمودی پرش با نیزه یا پرش ارتفاع میله عمودی تکیه گاه وزنه
standards دو میله عمودی پرش با نیزه یا پرش ارتفاع میله عمودی تکیه گاه وزنه
sparred تیرک
spar تیرک
booms تیرک
stakes تیرک
staked تیرک
stake تیرک
spars تیرک
booming تیرک
joist تیرک
joists تیرک
beam تیرک
beams تیرک
rolling pin تیرک
secondary beam تیرک
rolling pins تیرک
boom تیرک
boomed تیرک
vertical redundancy check بررسی عمودی اشتباهات بررسی افزونگی عمودی
stander تیرک چوبی
lower boom تیرک میانی
false spar تیرک کاذب
bar frame تیرک قاب
quarter boom تیرک پاشنه
lazy painter ریسمان تیرک
real box wing بالی با سه تیرک
roller تیرک دار
sill beam تیرک استانه
crossbar تیرک افقی دروازه
crossbars تیرک افقی دروازه
purlin لایه یا تیرک اتصال
branch [تیرک گوتیک در طاق]
embaded sill beam تیرک توکار استانه
webs جزء قائم اصلی تیر یا تیرک که در طول بال یا بدنه امتدادمیابد
web جزء قائم اصلی تیر یا تیرک که در طول بال یا بدنه امتدادمیابد
nose ribs تیغه هایی در امتداد وتر که در تمام طول بال و تا تیرک جلویی امتداد میابند
keel area ناحیه برجسته جانبی تیرک زیر هواپیماهای دریایی که اغلب زیر سطح اب قرارمیگیرد
carpet loom دار قالیبافی که بصورت افقی، ثابت و یا گردان تهیه می شود و شامل تیرک ها و پیج و مهره ها می شود
on end عمودی
perpendecular عمودی
othogonal عمودی
erects عمودی
righting حق عمودی
erecting عمودی
erected عمودی
erect عمودی
straightest عمودی
straighter عمودی
straight عمودی
plumb lines خط عمودی
lineal عمودی
upright عمودی
plumb line خط عمودی
right حق عمودی
vertical عمودی
righted حق عمودی
perpendicular عمودی
anglo-saxon architecture [معماری انگلیسی در پایان قرن ششم میلادی. از مشخصه های ساختمان های آن استفاده از تیرک های چوبی بود.]
perpendicularity حالت عمودی
profiles برش عمودی
near vertical تقریبا عمودی
plumbness حالت عمودی
tap root ریشه عمودی
brise-soleil پرده عمودی
brise-soleil کرکره عمودی
door-post [تیر عمودی در]
plumb شاقول عمودی
hammer-post تیر عمودی
profiling برش عمودی
portraint orientation تمایل عمودی
riser سیم عمودی
perpendecular خط عمودی یا قائم
profiled برش عمودی
normal force نیروی عمودی
erectness حالت عمودی
normal force تلاش عمودی
vertical عمودی [ریاضی]
normal axis محور عمودی
normal acceleration شتاب عمودی
joint drain زهکش عمودی
linal descent وارث خط عمودی
profile برش عمودی
off plmb غیر عمودی
angle socket سرپیچ عمودی
out of the perpendicular غیر عمودی
apeak عمودی قائم
apeak بحالت عمودی
boomed ستون عمودی
orthotropism رویش عمودی
orthogonality حالت عمودی
orthogonal rotation چرخش عمودی
out of plumb غیر عمودی
stringers تراورس عمودی
vertical antenna انتن عمودی
vertical integration ادغام عمودی
Y direction حرکت عمودی
boom ستون عمودی
booming ستون عمودی
nosedive فرود عمودی
booms ستون عمودی
vertical growth رشد عمودی
vertical force نیروی عمودی
vertical expansion گسترش عمودی
vertical merger ادغام عمودی
vertical interval فاصله عمودی
vertical scrolling چرخش عمودی
vertical recording ضبق عمودی
verticality حالت عمودی
aplomb حالت عمودی
whip stall حرکت عمودی
y axis محور عمودی
vertical mobility تحرک عمودی
vertical justification تنظیم عمودی
vertical justification تطابق عمودی
vertical equity برابرسازی عمودی
nosedived فرود عمودی
nosedives فرود عمودی
cliffs صخره عمودی
cliff صخره عمودی
vertical adjustment تنظیم عمودی
vertical synchronizing همزمانساز عمودی
nosediving فرود عمودی
vertical combines ترکیب عمودی
vertical axis محور عمودی
stringer تراورس عمودی
lineal عمودی اجدادی
vertical equity عدالت عمودی
vrc بررسی افزایش عمودی
vertically adjustable قابلیت تنظیم عمودی
taproot ریشه عمودی اصلی
door-jamb [تیر عمودی چارچوب در]
lucarne پنجره عمودی خوابگاه
vertical tab جدول بندی عمودی
stanchion میلههای عمودی ناو
crown-strut [شمع پشتبند عمودی]
serrated vertical pulse ضربه عمودی دندانهای
vertical application برنامه کاربردی عمودی
vertical stabilizer تیغه یا باله عمودی
Y coordinate مختصات بردار عمودی
vertical cliffs صخره های عمودی
y axis بردار عمودی گراف
munting الت عمودی پنجره
rudder مکان عمودی متحرک
profiles نیمرخ برش عمودی
erectly بطور ایستاده یا عمودی
profiling نیمرخ برش عمودی
hoop میله عمودی کروکه
jambs تیر عمودی چارچوپ
hoops میله عمودی کروکه
anchor at short stay لنگر طولی عمودی
plumb : راست بطور عمودی
gules خطوط موازی عمودی
jamb تیر عمودی چارچوپ
profiled نیمرخ برش عمودی
rudders مکان عمودی متحرک
stairwell پله کان عمودی
profile نیمرخ برش عمودی
stairwells پله کان عمودی
stumped هر کدام از سه میله عمودی کریکت
stumping هر کدام از سه میله عمودی کریکت
stumps هر کدام از سه میله عمودی کریکت
bulkheads دیواره عمودی روی قایق
bulkhead دیواره عمودی روی قایق
vertical speed سرعت صعود عمودی هواپیما
vertical events numbering شماره گذاری عمودی وقایع
slash pocket جیب عمودی درجهت درزلباس
sternpost تیر عمودی عقب کشتی
adjustment for vertical-circle image تنظیم عمودی مرکز تصویر
stump هر کدام از سه میله عمودی کریکت
chimney-jamb [تیر عمودی چارچوب دودکش]
pitch چرخش عمودی وعرضی ناو
profile برش عمودی تصویر جانبی
profiled برش عمودی تصویر جانبی
profiles برش عمودی تصویر جانبی
profiling برش عمودی تصویر جانبی
pitches چرخش عمودی وعرضی ناو
king-pendant [تیر عمودی در خرپای میانی]
flute [شیار عمودی روی ستون]
escoinson [گوشه تیر عمودی چارچوب]
orthotropic دارای محور اصلی عمودی
axis برای مختصات عمودی در گراف
y axis محور عمودی روی یک صفحه مختصات
stiles باهو چوب عمودی چهارچوب درب
y amplifier تقویت کننده با سیستم انحراف عمودی
paper حرکت عمودی سریع کاغذ در چاپگر
papered حرکت عمودی سریع کاغذ در چاپگر
papering حرکت عمودی سریع کاغذ در چاپگر
papers حرکت عمودی سریع کاغذ در چاپگر
lubber line خط عمودی بر روی صفحه قطب نما
uprights تیرهای عمودی دروازه فوتبال امریکایی
masse ضربه عمودی به یک طرف گوی بیلیارد
simple shear دراین برش تنش عمودی وجودندارد
stile باهو چوب عمودی چهارچوب درب
plumb عمق پیمودن عمودی قرار دادن
orientation جهت صفحه یا به صورت لبه افقی یا عمودی
springing teal تیراندازی به هدفهایی که بطور عمودی بالا می ایند
intertie تیرافقی که تیرهای عمودی رابهم نگاه میدارد
durn [تیر عمودی در ساخته شده از چوب بائو]
capriole پرش عمودی اسب با پاهای کشیده به عقب
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com