Dictiornary-Farsi | تیزاب کاری | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 203 (11 milliseconds)

English	Persian
etch	تیزاب کاری
etched	تیزاب کاری
etches	تیزاب کاری


Other Matches

azotic acid	تیزاب
aquafortis	تیزاب
chloroazotic acid	تیزاب سلطانی
chloronitrous acid	تیزاب سلطانی
nitrohydrochloric acid	تیزاب سلطانی
nitromuriatic acid	تیزاب سلطانی
nitro cellulose	ترکیب تیزاب
nitrate	تیزاب زدن
nitrates	نمک تیزاب
nitrates	تیزاب زدن
aqua regia	تیزاب سلطانی
nitro muriate acid	تیزاب طلایی
nitrate	نمک تیزاب
impure nitric acid	تیزاب نقره
nitro muriate acid	تیزاب شوره و نمک
nitroacid	ترکیب تیزاب با اسیدالی
pure nitric acid	تیزاب خالص یا تیز کرده
nitrous acid	اسیدی که کمتراز تیزاب اکسیژن دارد
nitrosulphuric	ساخته شده از امیزش تیزاب و جوهر گوگرد
torch	کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
torches	کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
torched	کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
to know the ropes	راههای کاری را بلد بودن لم کاری رادانستن
blow torch	کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
torching	کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
pence for any thing	میل بچیزی یا کاری یااستعدادبرای کاری
stringing	خطوط خاتم کاری و منبت کاری
glid	تذهیب کاری [در زمینه فرش بوسیله نخ طلا، نقره و یا جواهرات. نوعی از این تذهیب کاری به صوفی بافی معروف است.]
drilling pattern	نمونه مته کاری الگوی مته کاری
mosaics	موزاییک کاری معرق معرق کاری
plumbery	سرب کاری کارخانه سرب کاری
impotence	کاری
malfunction	کژ کاری
hypofunction	کم کاری
curry powder	کاری
malfunctioned	کژ کاری
curry powders	کاری
flower piece	گل کاری
feckful	کاری
parget	گچ کاری
curry	کاری
curries	کاری
intent on doing anything	کاری
slobbery	تف کاری
malfunctions	کژ کاری
under employment	کم کاری
electroplating	اب کاری
plastering	گچ کاری
impotency	کاری
inaction	بی کاری
effective	کاری
plasterwork	گچ کاری
active	کاری
currie	کاری
burnishing	پرداخت کاری
calk	بتونه کاری
extrude	چکش کاری
extruded	چکش کاری
extrudes	چکش کاری
extruding	چکش کاری
hammering	چکش کاری
plating	روکش کاری
pique	منبت کاری
metallurgy	فلز کاری
misprision	خلاف کاری
illumination	تذهیب کاری
illuminations	تذهیب کاری
latticework	شبکه کاری
burnishing	صیقل کاری
meshwork	شبکه کاری
masonery	سنگ کاری
cotton plantation	پنبه کاری
counterattack	بدل کاری
crypianalysis	پنهان کاری
marquetery	خاتم کاری
marquetery	منبت کاری
brickworks	سفت کاری
brick work	اجر کاری
marbling	مرمر کاری
workbenches	محیط کاری
workbench	محیط کاری
frustrate	بدل کاری
frustrates	بدل کاری
frustrating	بدل کاری
afforestation	جنگل کاری
business hours	ساعت کاری
bumping tool	ابزار خم کاری
contrasuggestibility	وارون کاری
measure of prevention	احتیاط کاری
maleficence	تبه کاری
metalwork	فلز کاری
compulsiveness	مکرر کاری
cladding	پوشش کاری
cloisonne	مینا کاری
stalactite work	مقرنس کاری
insulation	عایق کاری
parquetry	موزاییک کاری
Geometrical	مشبک کاری
chromium plating	اب کرم کاری
plaster background	دورنمای گچ کاری
illumination	تذهیب کاری
perfidiousness	خیانت کاری
specialization	ویژه کاری
patchery	وصله کاری
cladding	روکش کاری
cementation	سیمان کاری
cementation	سمنت کاری
cartwhip	شلاق کاری
molding operation	فرم کاری
canniness	ملاحظه کاری
molding operation	قالب کاری
mosaic work	موزائیک کاری
conservativeness	محافظه کاری
contouring operation	فرم کاری
cautiousness	احتیاط کاری
caulking	بتونه کاری
neglectfulness	غفلت کاری
negativism	منفی کاری
energetic	جدی کاری
amalgamates	ملغمه کاری
folding press	پرس خم کاری
folding machine	دستگاه خم کاری
an active man	مرد کاری
extravagantly	با افراط کاری
flagitiousness	تبه کاری
plumbing	سرب کاری
finishing touches	دست کاری
elegance	ریزه کاری
glazing	شیشه کاری
amalgamating	ملغمه کاری
habitual way of doing anything	کردن کاری
graving	کنده کاری
Flugelaltar	توری کاری
glyptics	کنده کاری
fret	منبت کاری
brickwork	سفت کاری
galvanization	رویینه کاری
frette	منبت کاری
figuration	شیرین کاری
acting	فعال کاری
factorage	حق العمل کاری
decoration	زینت کاری
decorations	زینت کاری
dry farm	دیم کاری
drilling work	مته کاری
acrography	گچ کاری برجسته
fiendishness	تبه کاری
squalor	کثافت کاری
fretwork	منبت کاری
active cell	خانه کاری
fal lal	ریزه کاری
fairing	صیقل کاری
mining	معدن کاری
misconduct	خلاف کاری
brick work	سفت کاری
blindage	صیقل کاری
d. touch	نازک کاری
delicacy of touch	ریزه کاری
disguised underemployment	کم کاری پنهان
punching	منگنه کاری
workstation	ایستگاه کاری
workstations	ایستگاه کاری
compounding	امیزه کاری
farming	اجاره کاری
it is a soft snap	کاری ندارد
knurled tool	ابزار اج کاری
lattice work	شبکه کاری
boo boo	اشتباه کاری
hypothyroidism	کم کاری تیروئید
cutting off	برش کاری
malefaction	تبه کاری
lighterage	دوبه کاری
lead work	سرب کاری
lay off	فصل کم کاری
latticing	شبکه کاری
joinery	نازک کاری
insagacity	ندانم کاری
hunkerism	محافظه کاری
hours of business	ساعتهای کاری
forging	چکش کاری
anaplasty	پیوند کاری
smelting	ذوب کاری
forming	فرم کاری
an active remedy	درمان کاری
hole punching	منگنه کاری
amalgamate	ملغمه کاری
hydrotreating	هیدروژن کاری
fretwork	منبت کاری
ingraving	کنده کاری
argentation	نقره کاری
welding	جوش کاری
lubrication	روغن کاری
discreetness	احتیاط کاری
discreetnss	احتیاط کاری
i will see sbout it	یک کاری می کنم
drilling	مته کاری
amalgamated	ملغمه کاری
in return	به جای [کاری]
stucco	گچ کاری کردن
dressing-down	چوبه کاری

etch