Dictiornary-Farsi | تیغههای ثابت روی استاتور | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (9 milliseconds)

English	Persian
compressor vane	تیغههای ثابت روی استاتور


Other Matches

column	استاتور
columns	استاتور
stator	استاتور
housing	استاتور
compressor stator	استاتور کمپرسور
turbin stator	استاتور توربین
stator blade	تیغه استاتور
frame	استاتور استخوان بندی
variable stator	توربین گازی با چند ردیف تیغه استاتور
cylinder fins	تیغههای سیلندر
internal boffles	تیغههای داخلی
cooling fins	تیغههای خنک کننده
nozzle guide vane	تیغههای هادی یا راهنما
intercylinder baffles	تیغههای بین سیلندرها
inlet guide vane	تیغههای خنک کننده جریان ورودی
reversible propeller	ملخی که میتوان گام تیغههای انرا معکوس کرد
disc	حلقهای که تیغههای یک مرحله از کمپرسور روی ان قرار میگیرد
discs	حلقهای که تیغههای یک مرحله از کمپرسور روی ان قرار میگیرد
backing off	عمل تراشیدن یا پخ زدن پشت دندانههای تیغههای فرز
blade flapping	حرکت تیغههای گردنده هلیکوپتر حول لولای افقی
blade tracking	مراحل تعیین موقعیت سر تیغههای ملخ نسبت به یکدیگر
bulb root	وسیلهای که توسط ان تیغههای گردنده توربین به توپی متصل میشوند
static employment	کاربرد توپخانه پدافند هوایی در سکوی ثابت یا در پدافندهوایی ثابت
club propeller	ملخی دارای تیغههای کلفت باگام زیاد برای تست قدرت یاترک موتور
air cooled engine	موتور پیستونی که گرمای تلف شده ان به وسیله پره ها یا تیغههای دور سیلندرمستقیما به جریان هواانتقال مییابد
fixed capital	سپرده ثابت اموال ثابت یکان
static test	ازمایش در وضعیت ثابت یا به حالت ثابت
cylinder baffles	صفحات نازک قلزی برای هدایت هوا از میان تیغههای خنک کننده و جذب حداکثر گرمای ممکن از جدارسیلندر
standing order	دستورالعملهای ثابت دستورات ثابت
standing orders	دستورالعملهای ثابت دستورات ثابت
sample	مداری که سیگنال ورودی آنالوگ را برای مدت طولانی برای مبدل آنالوگ به دیجیتال ثابت نگه می دارد تا خروجی ثابت تولید شود
sampled	مداری که سیگنال ورودی آنالوگ را برای مدت طولانی برای مبدل آنالوگ به دیجیتال ثابت نگه می دارد تا خروجی ثابت تولید شود
standing	ثابت دستورالعمل ثابت
steadiest	مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadying	مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steady	مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadies	مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadied	مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
fix	ثابت کردن تصحیح کردن تثبیت کردن ثابت
fixes	ثابت کردن تصحیح کردن تثبیت کردن ثابت
disputeless	ثابت
steadier	ثابت تر
constants	ثابت
established	ثابت
invariable	ثابت
permanent	ثابت
specific	ثابت
specifics	ثابت
rugged	ثابت
solid	ثابت
solids	ثابت
fixes	ثابت
fixed	ثابت
inalterable	ثابت
resolute	ثابت
incommutable	ثابت
constant	ثابت
changeless	ثابت
sustained	ثابت
fixing	ثابت
settled	ثابت
leger or ledger	ثابت
sustains	ثابت
fix	ثابت
loyal	ثابت
standstill	ثابت
immovable	ثابت
thetical	ثابت
thetic	ثابت
sustain	ثابت
patted	ثابت
fixed bridge	پل ثابت
pats	ثابت
true	ثابت
pat	ثابت
truest	ثابت
hard and fast	ثابت
indelible	ثابت
unshaken	ثابت
stationary	ثابت
patting	ثابت
stables	ثابت
undeviating <adj.>	ثابت
unswerving <adj.>	ثابت
equable	ثابت
stable	ثابت
pegged	ثابت
steadying	ثابت
firmest	ثابت
firms	ثابت
steadies	ثابت
steadiest	ثابت
fiducial	ثابت
firmer	ثابت
truer	ثابت
steadied	ثابت
static	ثابت
firm	ثابت
steady	ثابت
fixed inputs	منابع ثابت
fixed davit	جرثقیل ثابت
k	ثابت دی الکتریک
boltzmann constant	ثابت بولتزمان
lastering friendship	دوستی پا بر جا یا ثابت
permittivity	ثابت دی الکتریک
fixed disk	دیسک ثابت
lastingly	بطور ثابت
lattice constant	ثابت شبکه
fixed echo	اکوی ثابت
attenuation factor	ثابت تضعیف
fixed length	با درازای ثابت
premanent way	خط ثابت خط دائمی
planck's constant	ثابت پلانک
carbon fixed	کربن ثابت
capital goods	دارایی ثابت
capital asset	سرمایه ثابت
carbon fixed	ذغال ثابت
ionization constant	ثابت یون
fixed casement	قاب ثابت
invariant	ثابت نامتغیر
fixed costs	هزینههای ثابت
attenuation constant	ثابت تضعیف
madelung constant	ثابت مادلونگ
magnetic constant	ثابت مغناطیسی
fix	ثابت شدن
boltzmann constant	ثابت بولتزمن
fixed field	میدان ثابت
fixes	ثابت ماندن
fix	ثابت ماندن
fixes	ثابت شدن
flat footed	ثابت قطعی
fix	ثابت کردن
permanent shuttering	قالب ثابت
fixed format	قابل ثابت
permanent way	مسیر ثابت
fixes	ثابت کردن
flat-footed	ثابت قطعی
an inflexible resolution	عزم ثابت
fixed inputs	نهادههای ثابت
multiplying constant	مضرب ثابت
newton constant	ثابت نیوتون
fixed ersistor	مقاومت ثابت
fixed income	درامد ثابت
numeric constant	ثابت عددی
abhide	ثابت بودن
steadfast	ثابت قدم
invariably	بطور ثابت
fixatives	ثابت کننده
on costs	هزنههای ثابت
standpoints	نقطه ثابت
standpoint	نقطه ثابت
steadfastly	ثابت قدم
fixed point	ممیز ثابت
fixed star	ستاره ثابت
costant load	بار ثابت
fixed slab buttress dam	سد با پشتبند ثابت
fixed area	ناحیه ثابت
fixed round	فشنگ ثابت
curie constant	ثابت کوری
fixed ammunition	مهمات ثابت
firm offer	پیشنهاد ثابت
fixed storage	انباره ثابت
fixed supply	عرضه ثابت
fixed storage	حافظه ثابت
fixed beam	تیر ثابت
fixed assets	دارائیهای ثابت
fixed point	با ممیز ثابت
fixed assets	داراییهای ثابت
fixed asset	دارائی ثابت
figurative constant	ثابت تلویحی
disintegration constant	ثابت تلاشی
field constant	ثابت میدان
dissociation constant	ثابت تفکیک
electric constant	ثابت الکتریکی
equilibrium constant	ثابت تعادل
fixed point	نقطه ثابت
fixed pivot	لولای ثابت
fixed price	قیمت ثابت
fixed head	با نوک ثابت
fixed light	چراغ ثابت
fixed resources	منابع ثابت
decay constant	ثابت تباهی
fixed radix	با مبنای ثابت
fixed property	سرمایه ثابت
dielectric constant	ثابت دی الکتریک
fixed system	توزیع ثابت اب
fixed term deposit	سپرده ثابت
constatnt	مقدار ثابت
constant current	شدت ثابت
hubble constant	ثابت هابل
hard set	ثابت شده
gravitational constant	ثابت جاذبه
fixed condenser	خازن ثابت
fixed capacitor	خازن ثابت
gravitational constant	ثابت گرانش
constant error	خطای ثابت
fixed capital	سرمایه ثابت
idee fixe	فکر ثابت
clinch knot	گره ثابت
inertia constant	ثابت اینرسی