English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (2 milliseconds)
English Persian
boat team تیم قایق اب خاکی
Search result with all words
tractor قایق اب خاکی شنی دار
tractors قایق اب خاکی شنی دار
assault craft ناوچههای هجومی اب خاکی قایق نفربرهجومی اب خاکی
boat team تیم سوارشونده در یک قایق در عملیات اب خاکی
Other Matches
tractor group گروه ناوچههای اب خاکی مخصوص پیاده کردن نفرات و خودروهای شنی دار اب خاکی
antiamphibious minefield میدان مین ضد اب خاکی یا ضدعملیات اب خاکی دشمن
canopy روکش قایق کروکی قایق سرپوش قایق
canopies روکش قایق کروکی قایق سرپوش قایق
naval landing party تیم اب خاکی نیروی دریایی تیم اماده کردن ساحل برای عملیات اب خاکی
amphibious task group گروه ماموریت اب خاکی گروه رزمی موقت اب خاکی
lubber's line علامت روی قطبنمای قایق نشاندهنده قسمت جلو و عقب قایق
backwind حرکت قایق در وضعی که باداثر نامساعد نسبت به بادبان قایق بعدی داشته باشد
tack سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
tacked سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
tacking سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
tacks سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
boat space فضای بار موجود در قایق محوطه بار قایق
showboat قایق دارای صحنه نمایش نمایش در قایق
earth fill dam سد خاکی
embankment dam سد خاکی
earthborn خاکی
wood louse خر خاکی
tellurian خاکی
amphibious pack تک اب خاکی
dust colour خاکی
edaphic خاکی
earth-bound خاکی
earth dam سد خاکی
embankments سد خاکی
earthy خاکی
earthly خاکی
embankment سد خاکی
mundane خاکی
terrene خاکی
amphibious اب خاکی
worldly خاکی
terrestrial خاکی
earthen خاکی
amphibian ابی خاکی
amphibian هواپیمای اب و خاکی
earthwork ختل خاکی
alkaline earth قلیایی خاکی
semiterrestrial نیمه خاکی
amphibian وسیله اب و خاکی
landing forces قوای اب خاکی
amphibious خاکی و ابی
earthworm کرم خاکی
border پشته خاکی
bordered پشته خاکی
dew worm کرم خاکی
amphibious reconnaissance شناسایی اب خاکی
earthworms کرم خاکی
earthworks عملیات خاکی
soil خاکی کردن
soiling خاکی کردن
amphibious transport ship ترابر اب خاکی
embankments دیوار خاکی
amphibious tank تانک اب خاکی
embankment دیوار خاکی
amphibious pack بارهای اب خاکی
amphibious operation عملیات اب خاکی
terrestrial زمین خاکی
amphibious lift ترابری اب و خاکی
adaphic organism زیستمند خاکی
amphibious vehicle خودروی اب خاکی
angleworm کرم خاکی
soils خاکی کردن
bordering پشته خاکی
zoned earth dam سد خاکی ناهمگن
terricolous خاکزی خاکی
khaki خاکی رنگ
dun سمند خاکی
warping tug یدک کش اب خاکی
vault formed in the earth طاق خاکی
vallation دیوار خاکی
amphibious force نیروی اب خاکی
earethliness خاکی بودن
staging تمرین اب خاکی
geophyte گیاه خاکی
landing party گروه اب خاکی
ground ivy پاپیتال خاکی
lobworm کرم خاکی
dust color رنگ خاکی
rain worm کرم خاکی
homogeneous earth dam سد خاکی همگن
earthiness خاکی بودن
earthiness طبیعت خاکی
pulverulence حالت خاکی
milleped جنس خر خاکی
earth born خاکی فانی
earth dam بند خاکی
earth road راه خاکی
earth work کارهای خاکی
fuse plug سرریز خاکی
earth work عملیات خاکی
milliped جنس خر خاکی
mold etc خاکی کردن
beach party گروه پیشرو اب خاکی
amphibious lift حمل ونقل اب خاکی
joint amphibious operations عملیات مشترک اب خاکی
amphibious squadron گردان عملیات اب خاکی
amphibious striking forces نیروهای ضربتی اب خاکی
amphibious task force گروه رزمی اب خاکی
amphibious tractor خودروشنی دار اب خاکی
amphibious transport dock ناومخصوص ترابری اب خاکی
man of mould انسان خاکی یا فانی
assault ships ناوهای هجومی اب خاکی
landing ship dock اسکله فرود اب خاکی
advance force نیروی جلودار اب خاکی
shoulders دو طرف خاکی جاده
shouldering دو طرف خاکی جاده
shouldered دو طرف خاکی جاده
shoulder دو طرف خاکی جاده
verges شانه خاکی جاده
verge شانه خاکی جاده
benching جان پناه خاکی
alkaline earth metal فلز قلیایی خاکی
alkaline earth oxide فلز قلیایی خاکی
landing threshold استانه فرود اب خاکی
amphibious demonstration عملیات اب خاکی نمایشی
amphibious demonstration عملیات نمایشی اب خاکی
amphibious control group گروه کنترل اب خاکی
amphibious assault ship ناومخصوص هجوم اب و خاکی
amphibious assault ship ناو هجومی اب و خاکی
amphibian floats شناورهای ابی خاکی
navvy کارگر کارهای خاکی
establishing authority فرماندهی نیروهای اب خاکی
vales زمین جهان خاکی
borrow area محل قرضه سد خاکی
vale زمین جهان خاکی
navvies کارگر کارهای خاکی
brandling یکجور کرم خاکی
barbette تپههای خاکی که توپها را بر ان قرارمیدهند
landing threshold نقطه شروع عملیات اب خاکی
agc ناو فرماندهی نیروی اب خاکی
amphibious transport dock ناو حمل و نقل اب خاکی
landing vehicle خود روشنی دار اب خاکی
good مسیر خاکی مرطوب و محکم
amphibious command ship ناو فرماندهی عملیات اب خاکی
khaki لباس کار خاکی رنگ
pay dirt <idiom> زیر خاکی پیدا کردن
initiating directive دستورالعمل شروع عملیات اب خاکی
What on earth shall I do now? حالاچه خاکی بسرم بریزم ؟
earthworks خاک کاری کارهای خاکی
non cohesive soil خاکی که فاقد چسبندگی باشد
establishing authority مقام مسئول نیروهای اب خاکی
scraper یکی از ماشینهای عملیات خاکی
curf خاکی که اجر از ان تهیه میشود
benching تختک خاکی پله بندی
numbered wave امواج پشت سر هم عملیات اب خاکی
boat group ناو گروه قایقها در عملیات اب خاکی
assault shipping ترابری دریایی در عملیات هجومی اب خاکی
causeways راه خاکی یا بنائی در زمین ابگیر
serial سریال راهپیمایی یااب خاکی سری
causeway راه خاکی یا بنائی در زمین ابگیر
serials سریال راهپیمایی یااب خاکی سری
amphibious vehicle availability table جدول نمودار موجودی خودروهای اب خاکی
apotheosis رهایی اززندگی خاکی وعروج باسمانها
apotheoses رهایی اززندگی خاکی وعروج باسمانها
fuller's earth خاکی که درصافی اب وغیره بکار میرود
shore party گروه پیشرو ساحلی درعملیات اب خاکی
boat diagram دیاگرام محل قایقها درعملیات هجومی اب خاکی
range markers علامت تعیین کننده مسیر عملیات اب خاکی در شب
attack transport ناوحمل و نقل شرکت کننده درنیروی اب خاکی
strength group گروه عمده قوای دریایی درعملیات اب خاکی
jahemmy جراثقال چرخدار مخصوص اخراجات ناوچههای اب خاکی
mounting area منطقه سوار شدن یکانهای اب خاکی یا هوابرد
beach master افسر لجستیک در عملیات اب خاکی رئیس اسکله
assault area diagram نمودار مشخصات منطقه هجوم عملیات اب خاکی
extraterrestrial بیرون از محیط زمین ماورای عالم خاکی
extraterrestrials بیرون از محیط زمین ماورای عالم خاکی
tine دندانه ماشینهائی که کارهای خاکی انجام میدهند
aeolian soil خاکی که از مواد متشکله باد تشکیل یافته است
sea echelon بخشی از ناوهای هجومی که در عملیات اب خاکی در دریاباقی می ماند
molehill توده خاکی که موش کور زیرزمینی درست میکند
molehills توده خاکی که موش کور زیرزمینی درست میکند
transfer berth دوبه یا سکوی نقل و انتقال نیروها به ساحل از ناوچههای اب خاکی
windrow تل خاکی که هنگام کارماشینهای راه سازی در کنارجاده تشکیل میشود
transfer area در عملیات اب خاکی منطقه نقل و انتقال نیروها ازناوچه ها به ساحل
neutral soil خاکی که نه خاصیت اسیدی دارد نه قلیائی یعنی پ هاش ان مساوی 7است
tac log group گروه رابط نیروهای پیاده شونده به ساحل در روی ناوهای اب خاکی
touchdowns درعملیات اب خاکی پیاده شدن اولین گروههای موج هجومی در ساحل
touchdown درعملیات اب خاکی پیاده شدن اولین گروههای موج هجومی در ساحل
mole hill توده خاکی که کوش کور زیرزمینی هنگام کندن زمین درست میکند
y site نوعی محوطه انبار مهمات روباز موقت که اطراف ان باسدهای خاکی احاطه شده باشد
moto cross مسابقه موتورسیکلت رانی درمسیر خاکی محدود تپه و پیچ جاده و پرش در دو بخش 03یا 54 دقیقه
marshalling تجمع جمع شدن دور هم مجتمع شدن یکانها در عملیات اب خاکی
boat lanes خط سریال هجوم قایقها درعملیات اب خاکی ستون قایقهای هجوم کننده
scheduled wave امواج برنامه ریزی شده حرکات اب خاکی موج طبق برنامه
barged قایق
barge قایق
boat tail دم قایق
boat قایق
bilge کف قایق
lighters قایق
lighter قایق
boats قایق
caique قایق
ark قایق
ferry boat قایق
outboard قایق
barges قایق
boatdeck پل قایق
assaulted مرحله هجوم درعملیات اب خاکی هجوم کردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com