Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 120 (7 milliseconds)
English
Persian
to sell in lots
تیکه تیکه فروختن
Other Matches
to piece out
تیکه تیکه درست کردن
mosic
تیکه تیکه بهم پیوستن
dishy
تیکه
in pieces
تیکه تیکه
crumpet
تیکه
crumpets
تیکه
lump
تیکه
lumped
تیکه
lumps
تیکه
patched
تیکه تیکه
snippel
تیکه
nub or nubble
تیکه
morceau
تیکه
torn to ribbons
تیکه تیکه
godet
تیکه
tonic accent
تیکه صدا
spill
تیکه کاغذ
spilled
تیکه کاغذ
spillikin
تیکه چوب
spilling
تیکه کاغذ
spills
تیکه کاغذ
pole mast
دکل یک تیکه
to piece a rope
تیکه سر طناب دادن
to wear motley
چهل تیکه پوشیدن
made or built up mast
دگل چند تیکه
to piece a garment
جامهای را با تیکه بزرگترکردن
to piece a garment
تیکه سر جامهای دادن
orthotone
که ازخود دارای تیکه باشد
piece deresistance
مثلا تیکه بزرگی از گوشت
It is only a scrap of paper .
یک تیکه ورق پاره است
torsel
تیکه چوب در دیوارکه سرتیرروی ان قرارمیگیرد
spalls
تیکه سنگ که بمصرف پرکردن میرسد
pipe light
تیکه چوبی که با ان پیپ یاچپق را اتش میزنند
realized
فروختن
realizes
فروختن
realizing
فروختن
hawk
فروختن
hawked
فروختن
sell-outs
فروختن
sell-out
فروختن
realising
فروختن
realises
فروختن
to place on the market
فروختن
monger
فروختن
realize
فروختن
turn over
<idiom>
فروختن
to put on the market
فروختن
realised
فروختن
sell out
فروختن
sell
فروختن
markets
فروختن
undercut
فروختن
undercuts
فروختن
market
فروختن
hawks
فروختن
selling
فروختن
vend
فروختن
sells
فروختن
marketed
فروختن
sell off
یکجا فروختن
to save bot cash
نقد فروختن
sell on credit
نسیه فروختن
to sell dearly
گران فروختن
to sell short
سام فروختن
to sell or pat up at a
بمزایده فروختن
to sell off
ارزان فروختن
sell like hotcakes
<idiom>
سریعا فروختن
to sell
عمده فروختن
to sell
یکجا فروختن
to sell by retail
خرده فروختن
sell for cash
نقد فروختن
sell by auction
به مزایده فروختن
slaughtered
به زیان فروختن
slaughter
به زیان فروختن
resold
دوباره فروختن
reselling
دوباره فروختن
slaughters
به زیان فروختن
undersell
ارزان تر فروختن
credit sale
نسیه فروختن
resell
دوباره فروختن
forward sale
نسیه فروختن
remainder
باتخفیف فروختن
resells
دوباره فروختن
retail
بصورت جزئی فروختن
to sell at a loss
بضر یا زیان فروختن
wholesale
بصورت عمده فروختن
selling
فروختن بفروش رفتن
regrate
یکجاخریدن وخرده فروختن
to deal in futures
کالایاسهام پیش فروختن
To sell something at a loss.
چیزی را باضرر فروختن
sells
فروختن بفروش رفتن
sell
فروختن بفروش رفتن
hawk
جار زدن و جنس فروختن
hawked
جار زدن و جنس فروختن
hawks
جار زدن و جنس فروختن
sell-outs
یکجا فروختن خیانت کردن
to bring to the hammer
هراج کردن بهراج فروختن
sell out
یکجا فروختن خیانت کردن
sell-out
یکجا فروختن خیانت کردن
sell off
ارزان فروختن فروش یکجا وارزان
sell up a debtor
دارایی بدهکاری را گرو کشیدن و فروختن
slow moving
کالاهایی که فروختن انها مدت زیادی طول میکشد
bundling
فروختن یک بسته که حاوی یک کامپیوتر و چندین نرم افزار است با قیمت مخصوص
bundles
فروختن یک بسته که حاوی یک کامپیوتر و چندین نرم افزار است با قیمت مخصوص
dump
بقیمت خیلی ارزان فروختن فرورفتن درخیالات واهی حالت مالخو لیایی
bundle
فروختن یک بسته که حاوی یک کامپیوتر و چندین نرم افزار است با قیمت مخصوص
jobs
کار مزدی کردن یک جا خریدن و به خرده فروش فروختن استفاده نامشروع کردن از
job
کار مزدی کردن یک جا خریدن و به خرده فروش فروختن استفاده نامشروع کردن از
foreclosing
فروختن وثیقه وام بعلت عدم بازپرداخت وام
forecloses
فروختن وثیقه وام بعلت عدم بازپرداخت وام
foreclosed
فروختن وثیقه وام بعلت عدم بازپرداخت وام
foreclose
فروختن وثیقه وام بعلت عدم بازپرداخت وام
outsold
بیشتر یا بهتر فروختن از بهتر فروش رفتن
outsell
بیشتر یا بهتر فروختن از بهتر فروش رفتن
outselling
بیشتر یا بهتر فروختن از بهتر فروش رفتن
outsells
بیشتر یا بهتر فروختن از بهتر فروش رفتن
stock watering
سهام تاسیسات گرانقیمتی رابا قیمت اختیاری در بورس فروختن که مالا" به تقلیل قیمت سایر سهام منتهی شود
to sell in lots
قسمت قسمت فروختن
to sell in lots
فال فال فروختن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com