Dictiornary-Farsi | ثابت جاذبه | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (3 milliseconds)

English	Persian
gravitational constant	ثابت جاذبه


Other Matches

free air anomaly	اختلاف نیروی جاذبه زمین اختلاف جاذبه ازاد
earth's attraction	جاذبه زمین قوه جاذبه زمین
static employment	کاربرد توپخانه پدافند هوایی در سکوی ثابت یا در پدافندهوایی ثابت
fixed capital	سپرده ثابت اموال ثابت یکان
static test	ازمایش در وضعیت ثابت یا به حالت ثابت
standing orders	دستورالعملهای ثابت دستورات ثابت
standing order	دستورالعملهای ثابت دستورات ثابت
appeal	جاذبه
attractions	جاذبه
law of gravity	جاذبه
gravity	جاذبه
appeals	جاذبه
attraction	جاذبه
appealed	جاذبه
gravitation	جاذبه
valence	جاذبه
attractive field	میدان جاذبه
attractive force	نیروی جاذبه
attration	جاذبه کشندگی
gravitation	قوه جاذبه
magnetic attraction	جاذبه مغناطیسی
capillary attraction	جاذبه شعریه
gravitation	کشش جاذبه
attraction of current	جاذبه میدان
cohesion	جاذبه مولکولی
sex appeal	جاذبه جنسی
gravitation	جاذبه گرانشی
gravitation	جاذبه ثقلی
electromagnetic attraction	جاذبه الکترومغناطیسی
absorpthiveness	قوه جاذبه
attraction force	نیروی جاذبه
sexiness	جاذبه جنسی
gravitational waves	امواج جاذبه
electron capture	جاذبه الکترونی
gravitational force	نیروی جاذبه
gravitational attraction	جاذبه گرانشی
coulomb attraction	جاذبه کولنی
adhesion	جاذبه سطحی
electrostatic attraction	جاذبه الکترواستاتیکی
electric attraction	جاذبه الکتریکی
counter attraction	جاذبه متقابله
centripetal force	قوه جاذبه مرکز
intensity of gravity	شدت با زیادی جاذبه
ablatitious	کاهنده قوه جاذبه
geomagnetic	وابسته به جاذبه زمین
law of electrostatic attraction	قانون جاذبه الکترواستاتیکی
scenic attractions	جاذبه های دیدنی
magnetic dip	میدان جاذبه مغناطیسی
magnetic dip	قوه جاذبه مغناطیسی
intensity of gravity	گرانی یا جاذبه زیاد
intermolecular attraction	جاذبه بین مولکولی
law of universal gravitation	قانون جاذبه عمومی
interionic attraction	جاذبه بین یونی
sampled	مداری که سیگنال ورودی آنالوگ را برای مدت طولانی برای مبدل آنالوگ به دیجیتال ثابت نگه می دارد تا خروجی ثابت تولید شود
sample	مداری که سیگنال ورودی آنالوگ را برای مدت طولانی برای مبدل آنالوگ به دیجیتال ثابت نگه می دارد تا خروجی ثابت تولید شود
cohesion	التصاق یا قوه جاذبه ذرات
gravity	جاذبه زمین کشش انحراف
gravity	جاذبه زمین درجه کشش
intermolecular attractive force	نیروی جاذبه بین مولکولی
affinities	نیروی جاذبه بین اتمهای یک ملکول
gravitating	بطرف جاذبه یامرکز نفوذمتمایل شدن
gravitating	بوسیله قوه جاذبه حرکت کردن
affinity	نیروی جاذبه بین اتمهای یک ملکول
gravitate	بوسیله قوه جاذبه حرکت کردن
gravitates	بوسیله قوه جاذبه حرکت کردن
cohesion	نیروی جاذبه بین ذرات همگن
gravitate	بطرف جاذبه یامرکز نفوذمتمایل شدن
gravitated	بطرف جاذبه یامرکز نفوذمتمایل شدن
gravitated	بوسیله قوه جاذبه حرکت کردن
gravitates	بطرف جاذبه یامرکز نفوذمتمایل شدن
centriole	ذره کوچکی در مرکز جاذبه میان دانه
standing	ثابت دستورالعمل ثابت
geotropism	رشدو نمو گیاه تحت تاثیر قوه جاذبه زمین
steadying	مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steady	مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadiest	مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadied	مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadies	مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
neap tide	دراین حالت نیروی جاذبه ماه وخورشید در خلاف یکدیگر تاثیرمیکند
electrostatics	بخشی از علم فیزیک که درباره پدیدههای قوه جاذبه و دافعه بارهای الکتریکی گفتگومینماید
fix	ثابت کردن تصحیح کردن تثبیت کردن ثابت
fixes	ثابت کردن تصحیح کردن تثبیت کردن ثابت
geotaxis	گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
collision parameter	در محاسبه مدارات فاصله بین مرکز جاذبه یک میدان نیروی مرکزی از امتداد بردار سرعت جسم متحرک در بیشترین فاصله از مرکز ان
settled	ثابت
fixed bridge	پل ثابت
fiducial	ثابت
thetical	ثابت
disputeless	ثابت
thetic	ثابت
resolute	ثابت
sustains	ثابت
equable	ثابت
sustained	ثابت
inalterable	ثابت
incommutable	ثابت
sustain	ثابت
constants	ثابت
fixing	ثابت
fix	ثابت
fixes	ثابت
leger or ledger	ثابت
changeless	ثابت
constant	ثابت
steadying	ثابت
static	ثابت
stables	ثابت
rugged	ثابت
firms	ثابت
firmest	ثابت
firmer	ثابت
firm	ثابت
specifics	ثابت
pegged	ثابت
pat	ثابت
pats	ثابت
steadiest	ثابت
unswerving <adj.>	ثابت
permanent	ثابت
established	ثابت
invariable	ثابت
specific	ثابت
fixed	ثابت
steady	ثابت
undeviating <adj.>	ثابت
immovable	ثابت
solid	ثابت
truest	ثابت
unshaken	ثابت
standstill	ثابت
stationary	ثابت
hard and fast	ثابت
indelible	ثابت
truer	ثابت
patted	ثابت
steadies	ثابت
steadier	ثابت تر
stable	ثابت
loyal	ثابت
true	ثابت
steadied	ثابت
patting	ثابت
solids	ثابت
geomagnetism	نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
free gyroscope	نیروی ژیروسکوپی ازاد نیروی جاذبه مغناطیسی ازاد
constant of motion	ثابت حرکت
constant luminance	روشنایی ثابت
constant factors	عوامل ثابت
k	ثابت دی الکتریک
conservative flux	شاره ثابت
constant capital	سرمایه ثابت
constant current	شدت ثابت
inertia constant	ثابت اینرسی
ionization constant	ثابت یون
instability constant	ثابت ناپایداری
constant cost	قیمت ثابت
constant error	خطای ثابت
invariant	ثابت نامتغیر
lastering friendship	دوستی پا بر جا یا ثابت
numeric constant	ثابت عددی
on costs	هزنههای ثابت
true	ثابت کردن
truer	ثابت کردن
truest	ثابت کردن
attenuation factor	ثابت تضعیف
attenuation constant	ثابت تضعیف
an inflexible resolution	عزم ثابت
permanent way	مسیر ثابت
permittivity	ثابت دی الکتریک
planck's constant	ثابت پلانک
abhide	ثابت بودن
steadfastly	ثابت قدم
steadfast	ثابت قدم
invariably	بطور ثابت
newton constant	ثابت نیوتون
multiplying constant	مضرب ثابت
dead-light	پنجره ثابت
lastingly	بطور ثابت
clinch knot	گره ثابت
lattice constant	ثابت شبکه
permanent shuttering	قالب ثابت
carbon fixed	ذغال ثابت
carbon fixed	کربن ثابت
madelung constant	ثابت مادلونگ
capital goods	دارایی ثابت
capital asset	سرمایه ثابت
Fr	نسبتی ثابت
flanking window	نورگیر ثابت
boltzmann constant	ثابت بولتزمن
boltzmann constant	ثابت بولتزمان
magnetic constant	ثابت مغناطیسی
fixatives	ثابت کننده
figurative constant	ثابت تلویحی
fixed budget	بودجه ثابت
fixed capacitor	خازن ثابت
fixed condenser	خازن ثابت
fixed capital	سرمایه ثابت
fixed casement	قاب ثابت
fixed round	فشنگ ثابت
fixed costs	هزینههای ثابت