English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (13 milliseconds)
English Persian
program relocation جابجایی برنامه
Search result with all words
task جابجایی برنامهای در حافظه با دیگر که موقتاگ روی دیسک ذخیره شده است . جابجایی کارها مشابه چند کاره بودن نیست چون میتواند چندین برنامه را هم زمان اجرا کند
tasks جابجایی برنامهای در حافظه با دیگر که موقتاگ روی دیسک ذخیره شده است . جابجایی کارها مشابه چند کاره بودن نیست چون میتواند چندین برنامه را هم زمان اجرا کند
relocation جابجایی داده یا کدگذاری یا انتساب محل مطلق پیش از اجرای برنامه
relocation جابجایی داده یا کدگزاری یاانتساب محل مطلق درحین اجرای برنامه
machine address مقدار یک عبارت که تحت تاثیر جابجایی در برنامه نباشد
Other Matches
rightsizing فرایند جابجایی ساختار فناوری اطلاعات یک شرکت به کاراترین سخت افزار. اغلب به معنای جابجایی از شبکه مبتنی بر mainfrome به شبکه بر پایه pc
api مجموعهای از توابع و دستورات برنامه استاندارد که به برنامه ساز امکان میدهد با برنامه از طریق برنامه کاربردی دیگر واسط شود
automatic programming روندی که طی ان کامپیوتر به صورت خودکار برنامه مبدابه زبان برنامه نویسی را به برنامه مقصد به کد ماشین ترجمه میکند برنامه نویسی به صورت خودکار برنامه سازی خودکار
source برنامه پیش از ترجمه نوشته شده در زبان برنامه نویسی توسط برنامه نویس
object oriented روش برنامه نویسی مثل ++C که هر قطعه برنامه به عنوان یک شی که در ارتباط با سایر اشیا است در برنامه به کار می رود
newer دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود
newest دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود
new دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود
new- دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود
landing schedule برنامه پیاده شدن به ساحل برنامه عملیات اب خاکی برنامه فرود
swops توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
job دستورات کنترل کار یا برنامه کوتاه که پیش از اجرای برنامه باز میشود و سیستم را طبقه نیاز برنامه تنظیم میکند
swap توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
swapped توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
swopping توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
jobs دستورات کنترل کار یا برنامه کوتاه که پیش از اجرای برنامه باز میشود و سیستم را طبقه نیاز برنامه تنظیم میکند
swopped توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
swaps توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
dynamic data exchange در ویندوز ماکروسافت و OS/2 روشی که در آن دو برنامه فعال می توانند دادههای خود را رد و بدل کنند یک برنامه از سیستم عامل می خواهد تا بین دو برنامه اتصال برقرار کند
modular بخشهای کوچک نوشته شده در برنامه از کد کامپیوتر که مناسب برنامه سافت یافته است و از برنامه اصلی قابل فراخوانی است
Send To command دستور منو در منوی فایل یک برنامه کاربری ویندوز که به کاربر امکان ارسال فایل یا داده موجود و در برنامه به برنامه دیگر میدهد
preemptive multitasking حالت چندکاره که سیستم عامل یک برنامه را برای مدت زمانی اجرا میکند و پس کنترل را به برنامه بعدی میدهد به طوری که برنامه بعدی وقت پردازنده را نخواهد گرفت
Beginner's All Purpose Symbolic Instruction Code زبان برنامه سازی مط ح بالا برای توسعه برنامه به صورت محاورهای برای ایجاد یک مقدمه ساده برای برنامه نویسی کامپیوتری
assembly 1-زمانی که طول می کشد تا برنامه اسمبلی یک برنامه را ترجمه کند. 2-زمانی که اسمبلر برنامه را از زبان اسمبلی به کد ماشین تبدیل میکند
applet 1-برنامههای کاربردی کوچک 2-برنامه کوچک برای بهبود کارایی برنامه کاربردی وب که توسط Activex یا برنامه جا وا تامین میشود3-
displacement جابجایی
head posisioning جابجایی هد
dislocation جابجایی
deplacement جابجایی
handling جابجایی
convection جابجایی
displeacement of water جابجایی اب
displacement ton تن جابجایی
relocation جابجایی
commutation جابجایی
shift جابجایی شعاعی
field displacement جابجایی میدان
eluviation جابجایی خاک
block move جابجایی بلوک
bimolecular displacement جابجایی دو مولکولی
dynamic relocation جابجایی پویا
shear displacements جابجایی برشی
image shift جابجایی تصویر
shifts جابجایی مرکزقوس
shift جابجایی مرکزقوس
chemical shift جابجایی شیمیایی
shifted جابجایی شعاعی
shifted جابجایی مرکزقوس
shifts جابجایی شعاعی
handling of goods جابجایی کالا
handling of goods جابجایی امتعه
relocation register ثبات جابجایی
allach جابجایی بساوشی
hydride shift جابجایی هیدریدی
shift reagent واکنشگر جابجایی
alkyl shift جابجایی الکیلی
commutative law قانون جابجایی
commutativity جابجایی پذیری
cost of removal هزینه جابجایی
relocation factor ضریب جابجایی
angular displacement جابجایی زاویهای
allesthesia جابجایی بساوشی
materials handling جابجایی مواد
stokes shift جابجایی استوک
commutative جابجایی پذیر
displacement current جریان جابجایی
associative shift جابجایی تداعی
dislocation defect نقص جابجایی
commutation relation رابطه جابجایی
static relocation جابجایی ایستا
doppler frequency جابجایی دوپلر
doppler shift جابجایی دوپلر
commutation rules قواعد جابجایی
cargo handling at port جابجایی کالا در بندر
ammunition handler متصدی جابجایی مهمات
allochiria جابجایی بساوشی متقارن
sand cone method طریقه جابجایی ماسه
advection جابجایی افقی هوا
free movement of capital ازادی جابجایی سرمایه
rotation جابجایی سط ر و ستون در یک آرایه .
blue shift جابجایی به سوی ابی
stock handling cost هزینه جابجایی موجودی
allocheiria جابجایی بساوشی متقارن
drunkennes خطای جابجایی یا لغزش
red shift جابجایی به سوی قرمز
itineration ازیک جابجایی دیگر
commutative rule خاصیت جابجایی [ریاضی]
Abelian group [math.] گروه جابجایی [ریاضی]
commutative group [math.] گروه جابجایی [ریاضی]
modular constraint محدودیت در جابجایی تصاویر
commutative law خاصیت جابجایی [ریاضی]
output per unit of displacement توان در واحد جابجایی
commutative property خاصیت جابجایی [ریاضی]
hubble effect جابجایی به سوی قرمز
handling charges هزینههای جابجایی کالا
matrixes جابجایی سط ر و ستون در آرایه
matrix جابجایی سط ر و ستون در آرایه
image displacement تغییر یا جابجایی تصویرتلویزیون
translation جابجایی [ریاضی] [فیزیک]
cartridges دیسک سخت قابل جابجایی
cartridge دیسک سخت قابل جابجایی
commutative group [math.] گروه جابجایی پذیر [ریاضی]
Abelian group [math.] گروه جابجایی پذیر [ریاضی]
removable آنچه قابل جابجایی است
shifted جابجایی ریاضی چپ داده در کلمه
chemical shift equivalent protons پروتونهای با جابجایی شیمیایی برابر
chemical shift non equivalent protons پروتونهای با جابجایی شیمیایی نابرابر
global تابع جابجایی که یک قطعه متن
shifts جابجایی ریاضی چپ داده در کلمه
globally تابع جابجایی که یک قطعه متن
shift جابجایی ریاضی چپ داده در کلمه
shift جابجایی ریاضی راست داده در کلمه
shift جابجایی معین بیتهای کلمه به چپ یا راست .
shifted جابجایی ریاضی راست داده در کلمه
righted جابجایی یک بخش از داده یک بیت به راست
shifts جابجایی ریاضی راست داده در کلمه
shifted جابجایی معین بیتهای کلمه به چپ یا راست .
righting جابجایی یک بخش از داده یک بیت به راست
right جابجایی یک بخش از داده یک بیت به راست
displacement جابجا شدن جابجایی تغییر مکان
shifts جابجایی معین بیتهای کلمه به چپ یا راست .
iterate حلقه یا مجموعه دستورات در برنامه که تکرار می شوند تا برنامه کامل شود
supervisory برنامه اصلی در سیستم کامپیوتری که اجرای تعبیر برنامه ها را کنترل میکند
parameter استفاده از برنامه برای بررسی پارامترها و تنظیم سیستم یا برنامه به درستی
iterative routine حلقه یا مجموعه دستورات در برنامه که تکرار می شوند تا برنامه کامل شود
executives برنامه اصلی در سیستم کامپیوتر که اجرای سایر برنامه ها را کنترل میکند
executive برنامه اصلی در سیستم کامپیوتر که اجرای سایر برنامه ها را کنترل میکند
scheduled wave امواج برنامه ریزی شده حرکات اب خاکی موج طبق برنامه
parameters استفاده از برنامه برای بررسی پارامترها و تنظیم سیستم یا برنامه به درستی
compiler نرم افزاری که برنامه کد گذاری شده را به برنامه با کد ماشین تبدیل میکند
sequential حالتی که هر دستور برنامه در برنامه در محلهای پیاپی ذخیره شده اند
goto دستور برنامه نویسی که جهش به نقط ه یا تابعی دیگر در برنامه دارد
source computer کامپیوتری که برای ترجمه یک برنامه منبع به برنامه مقصود بکار می رود
businesses مجموعهای از برنامه ها که برای امور تجاری برنامه ریزی شده اند.
business مجموعهای از برنامه ها که برای امور تجاری برنامه ریزی شده اند.
calling مجموعهای از دستورات برنامه برای اجرای مستقیم از زیر برنامه
stopping دستور برنامه نویسی کامپیوتر که اجرای برنامه را متوقف میکند
synthetic address زبان برنامه نویسی که برنامه اصلی به آن نوشته شده است
subprogram 1-زیر تابع در یک برنامه . 2-برنامهای که با برنامه اصلی فراخوانی شود
diagnostics تابعی در کامپایلر که به برنامه نویس کمک میکندخطاهای کد برنامه را بیابد
developments مجموعه برنامه هایی که به برنامه نویس امکان نوشتن ویرایش
development مجموعه برنامه هایی که به برنامه نویس امکان نوشتن ویرایش
stops دستور برنامه نویسی کامپیوتر که اجرای برنامه را متوقف میکند
stop دستور برنامه نویسی کامپیوتر که اجرای برنامه را متوقف میکند
stopped دستور برنامه نویسی کامپیوتر که اجرای برنامه را متوقف میکند
drag به نشانه برنامه دیگر که باعث شروع این برنامه و درج داده میشود
toolkit مجموعه توابعی که به برنامه نویس درنوشتن و رفع اشکال برنامه کمک میکند
compiling تبدیل برنامه سطح بالا به برنامه کد ماشین که خود قابل اجرا است
c زبان برنامه نویسی سطح بالا برای برنامه نویس ساخت یافته
concurrent اجرای چنیدین برنامه همزمان با اجرا کردن هر بخش کوچک از برنامه به نوبت
function مجموعهای از دستورات برنامه کامپیوتری در برنامه اصلی که کار خاصی را انجام می دهند
coding صفحه چاپی مخصوص که برنامه نویس دستورات کد گذاری نوعی برنامه را می نویسد
compiles تبدیل برنامه سطح بالا به برنامه کد ماشین که خود قابل اجرا است
compiled تبدیل برنامه سطح بالا به برنامه کد ماشین که خود قابل اجرا است
compile تبدیل برنامه سطح بالا به برنامه کد ماشین که خود قابل اجرا است
dragged به نشانه برنامه دیگر که باعث شروع این برنامه و درج داده میشود
functions مجموعهای از دستورات برنامه کامپیوتری در برنامه اصلی که کار خاصی را انجام می دهند
drags به نشانه برنامه دیگر که باعث شروع این برنامه و درج داده میشود
conditional دستور برنامه سازی که جهش به بخشی از برنامه میکند در صورت برقراری شرطی
functioned مجموعهای از دستورات برنامه کامپیوتری در برنامه اصلی که کار خاصی را انجام می دهند
dynamic link library در ویندوز ماکروسافت و OS/2 کتابخانه برنامه ها که از طریق برنامه اصلی قابل فراخوانی است
statement دستور برنامه که کنترل برنامه را طبق خروجی یکرویداد مجدداگ هدایت کند
object oriented زبان برنامه نویسی که برای برنامه نویس شی گرا مثل C++ به کار می رود
chapter بخشی از برنامه اصلی که به تنهایی قابل اجراست و نیازی به بقیه برنامه ندارد
chapters بخشی از برنامه اصلی که به تنهایی قابل اجراست و نیازی به بقیه برنامه ندارد
main line program بخشی از یک برنامه که ترتیب اجرای سایر واحدهای موجوددر برنامه را کنترل میکند
debugger نرم افزاری که به برنامه نویس کمک میکند خطاهای برنامه را پیدا کند
pl/m زبان برنامه نویسی که برای برنامه ریزی کردن ریزکامپیوترها بکار می رود
optimum schedule مطلوبترین برنامه اجرائی برنامه ایکه مخارج پروژه رابه حداقل می رساند
drop دستور برنامه ازکاربر یا خطایی که با عث توقف برنامه بدون اجازه ترسیم میشود
dropped دستور برنامه ازکاربر یا خطایی که با عث توقف برنامه بدون اجازه ترسیم میشود
statements دستور برنامه که کنترل برنامه را طبق خروجی یکرویداد مجدداگ هدایت کند
dropping دستور برنامه ازکاربر یا خطایی که با عث توقف برنامه بدون اجازه ترسیم میشود
drops دستور برنامه ازکاربر یا خطایی که با عث توقف برنامه بدون اجازه ترسیم میشود
source language 1-زبانی که برنامه در ابتدا به آن نوشته شده است .2-زبان برنامه پیش از ترجمه
data leakage جابجایی غیر قانونی داده ازامکانات کامپیوتری
centure of pressure travel جابجایی خطی مرکز فشار درامتداد وتر
intermittent error خطایی که تصادفا در سیستم ارتباطی یا کامپیوتر رخ میدهد به علت خطای برنامه برنامه یا اختلال
macro زبان برنامه نویسی که به برنامه نویس امکان تعریف و استفاده از دستورات ماکرو میدهد
parent program در حین اجرا. مراحل اصلی که به برنامه پدر بر می گردد پس از اتمام کار برنامه فرزند
hook نقط های در برنامه که برنامه نویس میتواند که آزمایش یا رفع مشکل را وارد کند
section بخشی از برنامه اصلی که مستقل اجرا میشود وبدون نیاز به اجرای بقیه برنامه
sections بخشی از برنامه اصلی که مستقل اجرا میشود وبدون نیاز به اجرای بقیه برنامه
hooks نقط های در برنامه که برنامه نویس میتواند که آزمایش یا رفع مشکل را وارد کند
segment بخش از برنامه اصلی که مستقلاگ اجرا شود و نیازی به اجرای تعبیر برنامه نیست
helps تابعی در برنامه یا سیستم که حاوی اطلاعات مفید درباره برنامه استفاده شده است
helped تابعی در برنامه یا سیستم که حاوی اطلاعات مفید درباره برنامه استفاده شده است
help تابعی در برنامه یا سیستم که حاوی اطلاعات مفید درباره برنامه استفاده شده است
transfer دستور برنامه نویسی که حاوی جهش به بخشی از برنامه است در صورتی که وضعی رخ دهد
identification بخشی از کد اصلی برنامه COBOL که مشخصه ها و قالبهای داده و متغیر در برنامه مشخص اند
conditional دستور برنامه سازی که کنترل برنامه را طبق خروجی یک رویداد غیر مستقیم میکند
transferring دستور برنامه نویسی که حاوی جهش به بخشی از برنامه است در صورتی که وضعی رخ دهد
segments بخش از برنامه اصلی که مستقلاگ اجرا شود و نیازی به اجرای تعبیر برنامه نیست
transfers دستور برنامه نویسی که حاوی جهش به بخشی از برنامه است در صورتی که وضعی رخ دهد
annotation توضیح یا توجه در برنامه در مورد نحوه اجرای برنامه
annotations توضیح یا توجه در برنامه در مورد نحوه اجرای برنامه
out of line جملاتی مربوط به یک برنامه کامپیوتری که در خط اصلی برنامه نیستند
mode وارد کردن دستور به عنوان خط ی از برنامه و پس اجرای برنامه
modes وارد کردن دستور به عنوان خط ی از برنامه و پس اجرای برنامه
tokens کد داخلی که جانشین کلمه رزرو یا عبارت برنامه در یک زبان برنامه سازی سطح بالا میشود
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com