Total search result: 201 (10 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
materials handling |
جابجایی مواد |
|
|
Other Matches |
|
rightsizing |
فرایند جابجایی ساختار فناوری اطلاعات یک شرکت به کاراترین سخت افزار. اغلب به معنای جابجایی از شبکه مبتنی بر mainfrome به شبکه بر پایه pc |
task |
جابجایی برنامهای در حافظه با دیگر که موقتاگ روی دیسک ذخیره شده است . جابجایی کارها مشابه چند کاره بودن نیست چون میتواند چندین برنامه را هم زمان اجرا کند |
tasks |
جابجایی برنامهای در حافظه با دیگر که موقتاگ روی دیسک ذخیره شده است . جابجایی کارها مشابه چند کاره بودن نیست چون میتواند چندین برنامه را هم زمان اجرا کند |
ptomaine |
مواد الی قلیایی سمی که دراثر پوسیدگی باکتریها برروی مواد ازتی تشکیل میگردد |
transudate |
مواد فرانشت شده مواد مترشحه |
durable material |
مواد غیراستهلاکی مواد بادوام زیاد |
dye-stuff |
ماده رنگی در رنگرزی الیاف [این رنگینه ها یا بصورت سنتی از مواد طبیعی مانند اکثر گیاهان و بعضی حیوانات و یا از مواد شیمیایی تهیه می شوند] |
magnaflux |
نام انحصاری تست غیرمخربی برای مواد مغناطیسی بااستفاده از میدانهای مغناطیسی و مواد فلورسان |
enzymes |
مواد الی پیچیدهای که درموجود زنده باعث تبدیل مواد الی مرکب به موادساده تر وقابل جذب می گردد انزیم |
enzyme |
مواد الی پیچیدهای که درموجود زنده باعث تبدیل مواد الی مرکب به موادساده تر وقابل جذب می گردد انزیم |
slated items |
مواد سوختی قوال و بسته بندی شده مواد سوختی یک جاو در بسته |
desiccant |
مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها |
handling |
جابجایی |
relocation |
جابجایی |
commutation |
جابجایی |
head posisioning |
جابجایی هد |
dislocation |
جابجایی |
convection |
جابجایی |
displeacement of water |
جابجایی اب |
displacement ton |
تن جابجایی |
displacement |
جابجایی |
deplacement |
جابجایی |
image shift |
جابجایی تصویر |
relocation factor |
ضریب جابجایی |
allach |
جابجایی بساوشی |
relocation register |
ثبات جابجایی |
alkyl shift |
جابجایی الکیلی |
chemical shift |
جابجایی شیمیایی |
associative shift |
جابجایی تداعی |
handling of goods |
جابجایی کالا |
allesthesia |
جابجایی بساوشی |
block move |
جابجایی بلوک |
handling of goods |
جابجایی امتعه |
static relocation |
جابجایی ایستا |
angular displacement |
جابجایی زاویهای |
bimolecular displacement |
جابجایی دو مولکولی |
hydride shift |
جابجایی هیدریدی |
program relocation |
جابجایی برنامه |
shifts |
جابجایی مرکزقوس |
commutative |
جابجایی پذیر |
commutative law |
قانون جابجایی |
commutativity |
جابجایی پذیری |
cost of removal |
هزینه جابجایی |
eluviation |
جابجایی خاک |
dynamic relocation |
جابجایی پویا |
dislocation defect |
نقص جابجایی |
displacement current |
جریان جابجایی |
doppler frequency |
جابجایی دوپلر |
doppler shift |
جابجایی دوپلر |
commutation rules |
قواعد جابجایی |
shifted |
جابجایی مرکزقوس |
shear displacements |
جابجایی برشی |
shifts |
جابجایی شعاعی |
shifted |
جابجایی شعاعی |
shift reagent |
واکنشگر جابجایی |
field displacement |
جابجایی میدان |
stokes shift |
جابجایی استوک |
shift |
جابجایی مرکزقوس |
shift |
جابجایی شعاعی |
commutation relation |
رابطه جابجایی |
commutative property |
خاصیت جابجایی [ریاضی] |
commutative law |
خاصیت جابجایی [ریاضی] |
translation |
جابجایی [ریاضی] [فیزیک] |
commutative rule |
خاصیت جابجایی [ریاضی] |
modular constraint |
محدودیت در جابجایی تصاویر |
red shift |
جابجایی به سوی قرمز |
stock handling cost |
هزینه جابجایی موجودی |
output per unit of displacement |
توان در واحد جابجایی |
rotation |
جابجایی سط ر و ستون در یک آرایه . |
free movement of capital |
ازادی جابجایی سرمایه |
image displacement |
تغییر یا جابجایی تصویرتلویزیون |
hubble effect |
جابجایی به سوی قرمز |
blue shift |
جابجایی به سوی ابی |
matrix |
جابجایی سط ر و ستون در آرایه |
sand cone method |
طریقه جابجایی ماسه |
matrixes |
جابجایی سط ر و ستون در آرایه |
handling charges |
هزینههای جابجایی کالا |
cargo handling at port |
جابجایی کالا در بندر |
ammunition handler |
متصدی جابجایی مهمات |
allochiria |
جابجایی بساوشی متقارن |
Abelian group [math.] |
گروه جابجایی [ریاضی] |
commutative group [math.] |
گروه جابجایی [ریاضی] |
itineration |
ازیک جابجایی دیگر |
drunkennes |
خطای جابجایی یا لغزش |
allocheiria |
جابجایی بساوشی متقارن |
advection |
جابجایی افقی هوا |
shifted |
جابجایی ریاضی چپ داده در کلمه |
globally |
تابع جابجایی که یک قطعه متن |
shift |
جابجایی ریاضی چپ داده در کلمه |
chemical shift non equivalent protons |
پروتونهای با جابجایی شیمیایی نابرابر |
shifts |
جابجایی ریاضی چپ داده در کلمه |
global |
تابع جابجایی که یک قطعه متن |
chemical shift equivalent protons |
پروتونهای با جابجایی شیمیایی برابر |
removable |
آنچه قابل جابجایی است |
Abelian group [math.] |
گروه جابجایی پذیر [ریاضی] |
cartridges |
دیسک سخت قابل جابجایی |
cartridge |
دیسک سخت قابل جابجایی |
commutative group [math.] |
گروه جابجایی پذیر [ریاضی] |
shift |
جابجایی ریاضی راست داده در کلمه |
shift |
جابجایی معین بیتهای کلمه به چپ یا راست . |
shifted |
جابجایی ریاضی راست داده در کلمه |
righting |
جابجایی یک بخش از داده یک بیت به راست |
righted |
جابجایی یک بخش از داده یک بیت به راست |
right |
جابجایی یک بخش از داده یک بیت به راست |
displacement |
جابجا شدن جابجایی تغییر مکان |
shifts |
جابجایی ریاضی راست داده در کلمه |
shifts |
جابجایی معین بیتهای کلمه به چپ یا راست . |
shifted |
جابجایی معین بیتهای کلمه به چپ یا راست . |
centure of pressure travel |
جابجایی خطی مرکز فشار درامتداد وتر |
data leakage |
جابجایی غیر قانونی داده ازامکانات کامپیوتری |
work |
انتقال انرژی برابرحاصلضرب نیرو در جابجایی نقطه اثر ان |
directory |
SO/2 , -MS DOS , UNIX دستور سیستم برای جابجایی یک دایرکتوری |
directories |
SO/2 , -MS DOS , UNIX دستور سیستم برای جابجایی یک دایرکتوری |
shifted |
دستور کامپیوتر برای جابجایی محتوای ثبات به چپ یا راست |
machine address |
مقدار یک عبارت که تحت تاثیر جابجایی در برنامه نباشد |
worked |
انتقال انرژی برابرحاصلضرب نیرو در جابجایی نقطه اثر ان |
shift |
دستور کامپیوتر برای جابجایی محتوای ثبات به چپ یا راست |
shifts |
دستور کامپیوتر برای جابجایی محتوای ثبات به چپ یا راست |
distributing |
چ کردن بستههای شبکه توسط جابجایی اطلاعات بین گره ها |
distribute |
چ کردن بستههای شبکه توسط جابجایی اطلاعات بین گره ها |
rotate |
جابجایی داده دریک محل ذخیره سازی به صورت حلقوی |
shifts |
محل ذخیره سازی موقت که در آن داده قابل جابجایی است |
shifted |
محل ذخیره سازی موقت که در آن داده قابل جابجایی است |
distributes |
چ کردن بستههای شبکه توسط جابجایی اطلاعات بین گره ها |
shift |
محل ذخیره سازی موقت که در آن داده قابل جابجایی است |
rotated |
جابجایی داده دریک محل ذخیره سازی به صورت حلقوی |
rotates |
جابجایی داده دریک محل ذخیره سازی به صورت حلقوی |
relocation |
جابجایی داده یا کدگذاری یا انتساب محل مطلق پیش از اجرای برنامه |
relocation |
جابجایی داده یا کدگزاری یاانتساب محل مطلق درحین اجرای برنامه |
advection |
جابجایی و حرکت طبقات اتمسفری بصورت افقی و تحت تاثیر گرما |
foreign military sales |
فروش نظامی خارجی فروش مواد و تجهیزات فروش مواد و تجهیزات نظامی به خارجیان |
explicit address |
آدرسی در دوبخش است . یکی نقط ه ارجاع دیگری جابجایی یا مقدار اندیس |
logic seeking |
چاپگری که میتواند اطلاع مورد نیاز را با کمترین جابجایی نوک تامین میکند |
storing |
ثباتی درCPU که داده را پیش از پردازش یا جابجایی به محلی از حافظه نگه می دارد |
store |
ثباتی درCPU که داده را پیش از پردازش یا جابجایی به محلی از حافظه نگه می دارد |
ranges |
جابجایی متن برای تظیم شدن در حاشیه چپ , انتقال محتوای کلمه به لبه سمت چپ |
ranged |
جابجایی متن برای تظیم شدن در حاشیه چپ , انتقال محتوای کلمه به لبه سمت چپ |
range |
جابجایی متن برای تظیم شدن در حاشیه چپ , انتقال محتوای کلمه به لبه سمت چپ |
texts |
سیستم پردازش گر کلمه که به کاربر امکان افزودن , حذف کردن ,جابجایی , درج و تصحیح بخشهایی از متن میدهد |
text |
سیستم پردازش گر کلمه که به کاربر امکان افزودن , حذف کردن ,جابجایی , درج و تصحیح بخشهایی از متن میدهد |
provisions |
مواد |
material |
مواد |
materials |
مواد |
supplies |
مواد |
bubble turn and slip |
الات دقیق اصلی پروازی که شتاب جانبی را با جابجایی حبابی داخل لوله شیشهای خمیده پر از مایعی نشان میدهد |
instructional material |
مواد اموزشی |
assets |
مواد لازم |
colorant |
مواد رنگی |
alluvial deposit |
مواد رسوبی |
organic compound |
مواد آلی |
organic compound |
مواد شیمیایی |
instruction material |
مواد درسی |
washing agent |
مواد شوینده |
insulating compound |
مواد عایق |
insulating material |
مواد عایق |
dissolved solids |
مواد محلول |
jointing material |
مواد پرکننده |
joint sealing material |
مواد درزبندی |
joint filling compound |
مواد درزبندی |
stocks |
مواد ذخیره |
joint filler |
مواد درزبندی |
acaricide |
مواد کنه کش |
accessory substances |
مواد فرعی |
acetone bodies |
مواد استونی |
active material |
مواد عامل |
bill of material |
فهرست مواد |
intromission |
مواد الحاقی |
inorganic materials |
مواد غیرالی |
backing material |
مواد محافظ |
feed stock |
مواد اولیه |
coherent materials |
مواد چسبنده |
cohesive materials |
مواد چسبنده |
defense articles |
مواد پدافندی |
cryptomaterial |
مواد رمز |
cohesive material |
مواد چسبا |
excess stock |
مواد اضافی |
fatigue of material |
فرسودگی مواد |
composite material |
مواد مرکب |
explosive ordnance |
مواد منفجره |
fertile meterial |
مواد بارخیز |
balsamic materials |
مواد بلسانی |
indirect materials |
مواد غیرمستقیم |
bill of materials |
فهرست مواد |
glacial drift |
مواد یخرفته |
direct material |
مواد مستقیم |
fixed material |
مواد پایدار |
fission products |
مواد اتمی |
fine aggregate |
مواد ریز |
letter press |
مواد چاپی |
lubricant |
مواد روغنی |
nutrition |
مواد غذائی |
raw materials |
مواد اولیه |
petroleum |
مواد نفتی |
printed matter |
مواد چاپی |
explosives |
مواد سوزا |
natural products |
مواد طبیعی |
raw material |
مواد خام |
off the shelf |
مواد در دسترس |
operating supplies |
مواد کمکی |
lubricants |
مواد روغنی |