English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 207 (13 milliseconds)
English Persian
main road جاده اصلی
main roads جاده اصلی
Search result with all words
cross country خارج از جاده وشارع اصلی در فضاهای بازدهات صحرایی
toby خیابان جاده اصلی
The main road bears to the right. این جاده اصلی به کمی راست [مورب در سمت راست] ادامه دارد.
merging traffic ادغام جاده فرعی به جاده اصلی
emerging traffic جاده فرعی که از جاده اصلی بیرون آمده
Other Matches
divided highway [American E] شاهراه چند خطی [جاده رفت کاملا سوا از جاده آمد است]
underpasses مسیر جاده در زیر پل هوایی جاده زیرجاده دیگری
underpass مسیر جاده در زیر پل هوایی جاده زیرجاده دیگری
road screen پوشش و استتار جاده پوشاندن جاده
going وضع جاده زمین جاده
service road جاده کناری جاده سرویس
VL local bus مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده
VL bus مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده
track clearer جاده پاک کن جاده صاف کن راه صاف کن
road distance مسافت روی جاده یا مسافت طی شده از جاده
masters سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
mastered سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
master data file پرونده مشخصات اصلی امادنظامی پروند خصوصیات اصلی اماد
master سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
acciaccatura نت سریعی که نیم پرده کوتاه تر ازنت اصلی است وقبل از نت اصلی نواخته میشود
on board که در تخته اصلی یا PCB اصلی قرار دارد
main guard نیروی جلودار اصلی حفاظ اصلی
staple جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
stapling جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
initial reserves ذخایر اصلی احتیاط اولیه یا اصلی
generation کپی اصلی تصویر اصلی یا متن
prototypic وابسته به طرح اصلی یا نمونه اصلی
prototypal وابسته به طرح اصلی یا نمونه اصلی
first generation computer کپی اصلی تصویر یا متن اصلی
generations کپی اصلی تصویر اصلی یا متن
stapled جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
mainstay مهار اصلی که از نوک شاه دگل تا پای دگل جلو امتداد دارد تکیه گاه اصلی
mainstays مهار اصلی که از نوک شاه دگل تا پای دگل جلو امتداد دارد تکیه گاه اصلی
anastylosis [واژه ای برای ساختار دوباره سازی ساختمان با مواد اصلی و بر طبق سیستم ساختار اصلی]
base unit یکای اصلی واحد اصلی
base camp پایگاه اصلی کمپ اصلی
fundamental unit یکای اصلی واحد اصلی
master file فایل اصلی پرونده اصلی
expansion slots شکاف ها یا فضاهای خالی درون کامپیوتر اصلی برای اتصال تخته مدارهای کوچک به تخته مدار اصلی بکار می روند
mattering بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
matter بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
mattered بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
matters بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
DIMM سیستم مرتب کردن قط عات حافظه RAM در دوطرف کارت کوچک که قابل درج روی تخته اصلی کامپیوتر است تا حافظه اصلی بروز شود
externals که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
external که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
elegant یک برنامه با کمترین مقدارحافظه اصلی طراحی یک برنامه کارا که با کم کردن تعداد دستورالعملهای بکاربرده شده برای انجام کارهای گوناگون از حداقل ممکن حافظه اصلی استفاده کند
FEP پردازنده بین منبع ورودی و کامپیوتر اصلی که کار آن این است که داده دریافتی را پیش پردازش کند تا بار کاری کامپیوتر اصلی را کم کند
pilot tunnel تونل کوچکی که جلو تونل اصلی حفر میشود تا شیب وسمت واقعی تونل اصلی که بایستی حفر گردد تعیین شودو به تونل راهنما معروف است
authentic document اصل سند مدارک اصلی سند اصلی
bodies 1-بخش اصلی در یک متن 2-بخش اصلی یک برنامه
body 1-بخش اصلی در یک متن 2-بخش اصلی یک برنامه
tracks جاده
tracked جاده
causeway جاده
turnpike جاده
roadways جاده
roads جاده
road جاده
track جاده
causeways جاده
turnpikes جاده
road bed کف جاده
roadability جاده رو
roadable جاده رو
roadbed کف جاده
roadless بی جاده
pathway جاده
ruts رد جاده
rut رد جاده
pads جاده
pad جاده
pathways جاده
way جاده
line جاده
lines جاده
road blocks سد جاده
paths جاده
path جاده
blocking سد جاده
roadway جاده
road block سد جاده
route جاده
routes جاده
invious بی جاده
hard core پی جاده
cross trail جاده عرضی
bypath جاده فرعی
street خیابانی جاده
concrete pavement جاده بتنی
collective goods مانند جاده
bypath جاده پرت
cross road تقاطع جاده
backway جاده پرت
road roller جاده صاف کن
paths جاده مال رو
cross country خارج از جاده
road junction تقاطع جاده
double flow route جاده دوطرفه
criterium مسابقه جاده
path جاده مال رو
streets خیابانی جاده
backway جاده فرعی
roadwheel چرخ جاده
route reconnaissance شناسایی جاده
wayless بدون جاده
the impediment of a road موانع جاده
the impediment of a road پا گیرهای جاده
the road was impaired جاده خراب شد
third class road جاده درجه سه
to beat a path کوبیدن یک جاده
roadside کنار جاده
trackless بی جاده بی ریل
uneven road جاده ناهموار
by path جاده فرعی
spur track جاده فرعی
steam roller جاده صاف کن
screed شمشه جاده
secondary road جاده درجه دو
clearing iron جاده پاک کن
chip spreader جاده صاف کن
byroad جاده فرعی
single carriageway road راه با یک جاده
single flow جاده یک مسیره
by way جاده پرت
by the side of the road در کنار جاده
roadsides کنار جاده
diverticulum جاده فرعی
galaxies جاده شیری
spurs جاده انشعابی
bridle paths جاده اسب رو
bridle path جاده اسب رو
molecular attracticm جاده ذرات
track خط اهن جاده
high road جاده عمده
tracked خط اهن جاده
sidetrack جاده فرعی
open route جاده باز
sea lane جاده دریایی
wayside کنار جاده
galaxy جاده شیری
superhighways جاده وسیع
superhighway جاده وسیع
sidetracked جاده فرعی
lateral route جاده عرضی
jacob's ladder جاده شیری
spur جاده انشعابی
spurring جاده انشعابی
access road جاده دسترسی
road net شبکه جاده ها
operational route جاده عملیاتی
drive way جاده خیابان
provincial road جاده محلی
raod bed بستر جاده
road building جاده سازی
road construction جاده سازی
road builder جاده ساز
double flow route جاده دو خطه
sea lanes جاده دریایی
road capacity فرفیت جاده
asphalt paving جاده سازی
axial road جاده طولی
operational route جاده رزمی
overhead roadway جاده هوایی
pack road جاده مال رو
hard core زیرسازی جاده
pathless بدون جاده
frontage road جاده کناری
post road جاده پستی
tracks خط اهن جاده
profile of the road نیمرخ جاده
road clearance تخلیه جاده
alignment مسیر جاده
road ditch خندق جاده
commercial vehicle وسیلهحملکالاومسافردر جاده
roadhog خوک جاده
roadhogs خوک جاده
alignments مسیر جاده
street traffic ترافیک [جاده]
traffic on public roads ترافیک [جاده]
causeway جاده سنگفرش
To make roads . جاده کشیدن
berm لبه جاده
source 1-لیست کردن متن به صورت اصلی . 2-لیست کردن برنامه اصلی
highway engineering تکنیک جاده سازی
The roads are obstructed. جاده ها مسدود هستند.
pathways خط سیر جاده پیاده رو
route classification طبقه بندی جاده ها
road reconnaissance عملیات شناسایی جاده ها
crossroad محل تقاطع دو جاده
road movement حرکات روی جاده
road side کنار جاده یا خیابان
highway engineering مهندسی جاده سازی
motor road جاده موتور سواری
pathway خط سیر جاده پیاده رو
roadblock وسیله انسداد جاده
operational route جاده حاضر به کار
You're on the wrong way. جاده را اشتباهی آمدید.
speedway جاده سریع السیر
road time زمان عبور از جاده
bump دست انداز جاده
driving lane یک خط جاده برای یک مسیر
road embankment خاک ریزی جاده
lane یک خط جاده برای یک مسیر
road contractor مقاطعه کار جاده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com