Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
lateral route
جاده هایی که به موازات خط لجمن قرارداشته باشند
Other Matches
lisped
یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که اصولا" برای پردازش داده هایی است که شامل لیست هایی می باشند
lisps
یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که اصولا" برای پردازش داده هایی است که شامل لیست هایی می باشند
lisping
یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که اصولا" برای پردازش داده هایی است که شامل لیست هایی می باشند
lisp
یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که اصولا" برای پردازش داده هایی است که شامل لیست هایی می باشند
shot group
گروه گلوله هایی که نزدیک هم به هدف خورده باشند
hanging committee
انجمنی که عهده دارچسباندن یا اویختن عکس هایی درنمایش باشند
intercalated strata
چینه هایی که ازروی بی ترتیبی در میان چینههای دیگرقرارگرفته باشند
cont line
فاصله میان رشتههای طناب یاچلیک هایی که تنگ هم چیده باشند
radialized
دارای میله هایی که پرتووارمنشعب شده باشند مرتب بشکل پرتو
highlight
حروف یا نشانه هایی که برجسته به نظر می رسند تا از بقیه متن مجزا باشند
highlighted
حروف یا نشانه هایی که برجسته به نظر می رسند تا از بقیه متن مجزا باشند
highlights
حروف یا نشانه هایی که برجسته به نظر می رسند تا از بقیه متن مجزا باشند
parallelism
موازات
colony
گروهی ا ز مردم یک کشور که جایی دور از کشورشان مستقر شده باشند ولی تابع قوانین و حکومت کشورشان در آنجا باشند
four yard line
خط فرضی 4 متر به موازات دوازه واترپولو
divided highway
[American E]
شاهراه چند خطی
[جاده رفت کاملا سوا از جاده آمد است]
lateral water hazard
مانع برکهای به موازات مسیر گوی گلف
underpass
مسیر جاده در زیر پل هوایی جاده زیرجاده دیگری
underpasses
مسیر جاده در زیر پل هوایی جاده زیرجاده دیگری
anti-
ورودی ها درست باشند و وقتی نادرست است که ورودی ها مشابه باشند
emerging traffic
جاده فرعی که از جاده اصلی بیرون آمده
card
سوراخی که در موازات بلندترین لبه کارت قرار دارد
cards
سوراخی که در موازات بلندترین لبه کارت قرار دارد
aileron station
فاصله ابتدای فلپ تا لبه ان به موازات تیرهای اتصال ان
merging traffic
ادغام جاده فرعی به جاده اصلی
road screen
پوشش و استتار جاده پوشاندن جاده
square in
پاس با دویدن دریافت کننده توپ به جلو و تغییر مسیر به کنار و به موازات خط تجمع
service road
جاده کناری جاده سرویس
going
وضع جاده زمین جاده
rool crush
اثر تاخوردگی
[فرش هایی که درست عدل بندی نشده و یا مدت طولانی بصورت چهارلا در انبار باشد پس از مفروش شدن در زمین برآمدگی هایی در محل تا دارد که اگر به شکستگی منجر نشده باشد پس از مدتی اصلاح می شود.]
team handball court
مربع مستطیل 04 در 02 متر که باخطی به موازات خط دروازه به دو قسمت تقسیم شده وهر منطقه یک دروازه دارد
bar automatic
میله فولادی که به موازات ریل راه اهن کشیده میشودو وقتی که چرخ قطاری روی ان قرار می گیرد نقاط توقف و موقعیت را مشخص می نماید
symmetric difference
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشند و وقتی نادرست است که هر دو ورودی مثل هم باشند
equality
تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که یا دو ورودی درست باشند و وقتی نادرست است که ورودی ها مثل هم باشند
except
تابع منط قی که مقدار آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند. و وقتی نادرست است که ورودی ها مشابه باشند
road distance
مسافت روی جاده یا مسافت طی شده از جاده
track clearer
جاده پاک کن جاده صاف کن راه صاف کن
walras law
براساس این قانون در تعادل عمومی بازارها با دخالت بازار پول چنانچه تعدادی بازار کالا درحالت تعادل قرارداشته باشنددر این صورت بازار بعدی که میتواند بازار پول باشد نیز درحالت تعادل قرار خواهدداشت
array
می باشند
the like of you
باشند
arrays
می باشند
inclusion
B درست باشند
implication
B درست باشند
shearling
چیده باشند
implications
B درست باشند
to be tuned in to a channel
کانالی را گرفته باشند
to be of the opinion that ...
به این عقیده باشند که ...
they are t of their doctrines
موافب اصول خودمی باشند
draught beer
ابجوی که درچلیک شیردارریخته باشند
silver inwrought with gold
سیمینهای که زردر ان کارکرده باشند
beer on draught
ابجوی که درچلیک شیردارریخته باشند
corporation
که دارای شخصیت حقوقی باشند
corporations
که دارای شخصیت حقوقی باشند
cradle scythe
داسی که درچهارچوب کارگذاشته باشند
person entitled to asylum
پناهنده سیاسی
[که درخواستش را پذیرفته باشند]
parallel
اگر به توجه نیاز داشته باشند
covenantee
کسیکه باوپیمانی کرده باشند متعهدله
floating harbour
لنگرگاهی که ازموج شکنهای شناورساخته باشند
parallelling
اگر به توجه نیاز داشته باشند
recognized asylum seeker
پناهنده سیاسی
[که درخواستش را پذیرفته باشند]
velvet powdered with pearls
مخملی که روی انرابادانههای مرواریداراسته باشند
parallels
اگر به توجه نیاز داشته باشند
parallelled
اگر به توجه نیاز داشته باشند
dish water
ابی که دران فرف شسته باشند
dish wash
ابی که دران فرف شسته باشند
paralleled
اگر به توجه نیاز داشته باشند
asylee
پناهنده سیاسی
[که درخواستش را پذیرفته باشند]
lashkar
گروهی از قبایل هندی که مسلح باشند
special troops
یکانهای مخصوصی که به لشگرمامور شده باشند
hippocras
شرابی که بان ادویه زده باشند
picked quarrel
نزاعی که با بهانه یا عمداراه انداخته باشند
as like as two peas
مانند سیبی که دو نیم کرده باشند
pinole
ارد ذرت بو داده که با شکرامیخته باشند
paralleling
اگر به توجه نیاز داشته باشند
frame
کنترل هایی
The applicants must be above
[over]
the age of 18.
متقاضیان بایستی از هجده سال به بالا باشند
theocracies
حکومتی که زمامداران اصلی ان پیشوایان مذهبی باشند
lipoprotein
مواد پروتئینی که حاوی مقداری چربی باشند
mixed marriage
پیوند مرمانی که از دو نژاد یادو کیش باشند
theocracy
حکومتی که زمامداران اصلی ان پیشوایان مذهبی باشند
corporative state
حکومتی که صاحبان کلیه مشاغل در ان شریک باشند
octet
گروهی از هشت بیت که به صورت یک واحد باشند
perfunctoriness
چگونگی کاری که سرسری انجام داده باشند
whitleather
پوستی که با زاج انرا خوراک داده باشند
i p that they are both gone
احتمال کلی می دهم که هردو رفته باشند
varicosity
جایی که چند سیاهرگ گشاد شده باشند
sexto
کتابی که هر برگ انرا 6بارتاه زده باشند
sparse array
ارایهای که در ان اکثرورودی ها دارای مقدار صفرمی باشند
funded debt
وامی که دربرابران وجوهی رااختصاص داده باشند
duett
قطعهای که برای دوخواننده یادونوازنده ساخته باشند
like two peas in a pod
<idiom>
مثل سیبی که از وسط دو نیم کرده باشند.
What vegetables do you have?
چه سبزی هایی دارید؟
divers statements
گفته هایی چند
to greenwash
نشان دادن که انگاری نگران محیط زیست باشند
Afro-
پیشنود به معنی آمریکایی که خانواده او از آفریقا آمده باشند.
peering
هر دو وسیله مشابه که در سطح پروتکل شبکه یکسان باشند
peered
هر دو وسیله مشابه که در سطح پروتکل شبکه یکسان باشند
peer
هر دو وسیله مشابه که در سطح پروتکل شبکه یکسان باشند
alternate
که دو اپراتور می توانند به یک فایل همزمان دستیابی داشته باشند
alternated
که دو اپراتور می توانند به یک فایل همزمان دستیابی داشته باشند
display tolerance
میزان دقتی که با ان اطلاعات گرافیکی می توانند خروجی باشند
scrap book
مجموعه عکس هاوقطعاتی که از کتابهای دیگر بریده باشند
jump instruction
پرسش شرطی در صورتی که پرچم یا ثبات صفر باشند
alternates
که دو اپراتور می توانند به یک فایل همزمان دستیابی داشته باشند
Shoppers were scrambling to get the best bargains.
خریداران تقلا می کردند بهترین معامله را داشته باشند.
in qviries r. to the accident
پرسش هایی درباره آن رویداد
colour
جدول شماره هایی که ویندوز
it was skirted by trees
درخت هایی در کنار ان بود
pearly teeth
دندان هایی چون مروارید
mews
طویله هایی که گرداگردمیدانی بسازند
colours
جدول شماره هایی که ویندوز
the city has been proclaimed
قدغن هایی در شهربرقرارکرده اند
Photos are accepted world
عکس هایی مقبولی دنیا
line ahead
کشتی هایی که پشت سر هم میروند
the tree shoot out brances
ازدرخت شاخه هایی بیرون زد
the i. parts of a whole
بخش هایی مکمل یک چیزدرست
pack
توافق وقتی چندین موضوع مختلف همزمان موافق باشند
packs
توافق وقتی چندین موضوع مختلف همزمان موافق باشند
radialengine
موتوری که استوانههای ان بشکل پرههای چرخ قرارگرفته باشند موتورچرخی
identity matrix
ماتریسی مربع که در ان کلیه عناصرقطر اصلی یک و سایر عناصرصفر باشند
wraparound
کمر بند یا چیزی که دور بدن شخصی بسته باشند
balances
برنامه ریزی برای چیزی با اینکه دو بخش معادل باشند
balance
برنامه ریزی برای چیزی با اینکه دو بخش معادل باشند
packages
توافق وقتی چندین موضوع مختلف همزمان موافق باشند
packaged
توافق وقتی چندین موضوع مختلف همزمان موافق باشند
package
توافق وقتی چندین موضوع مختلف همزمان موافق باشند
driven well
چاهی که بوسیله فروبردن لوله کنده وبا اب رسانده باشند
So much for our holiday.
این هم از تعطیلاتمان.
[یک چیزی یا موقعیتی نگذاشت تعطیلات داشته باشند.]
That's the end of our holiday.
این هم از تعطیلاتمان.
[یک چیزی یا موقعیتی نگذاشت تعطیلات داشته باشند.]
fewer
تعداد 7 هواپیما یا کمتر از ان که در درگیری هوایی شرکت داشته باشند
few
تعداد 7 هواپیما یا کمتر از ان که در درگیری هوایی شرکت داشته باشند
fewest
تعداد 7 هواپیما یا کمتر از ان که در درگیری هوایی شرکت داشته باشند
classes
محدود مقدار هایی که در یک کلاس جا می گیرد
class
محدود مقدار هایی که در یک کلاس جا می گیرد
Ersatz architecture
[معماری الکتریکی با نقش هایی در مرکز]
krantz
خاره هایی که دیواری ازانهادرست شود
foundation pile
میله هایی که در فونداسیون قرار می گیرد
corbel-table
[ردیف هایی از قوس های پیشکرده]
ccd
محفظه هایی برای ذخیره داده
to e. figures upon astone
صورت هایی بر سنگ نقش کردن
Green architecture
[ساختمان با محوطه هایی با مناظر بدیع]
the strangers in tehran
بیگانگان یاخارجی هایی که در تهران هستند
classing
محدود مقدار هایی که در یک کلاس جا می گیرد
classed
محدود مقدار هایی که در یک کلاس جا می گیرد
button
کلید هایی که اعمالی انجام می دهند
buttoned
کلید هایی که اعمالی انجام می دهند
buttoning
کلید هایی که اعمالی انجام می دهند
turnpikes
جاده
pathway
جاده
roadway
جاده
roadways
جاده
pathways
جاده
tracks
جاده
road bed
کف جاده
road
جاده
way
جاده
tracked
جاده
road block
سد جاده
road blocks
سد جاده
causeways
جاده
turnpike
جاده
causeway
جاده
roads
جاده
hard core
پی جاده
invious
بی جاده
ruts
رد جاده
path
جاده
rut
رد جاده
blocking
سد جاده
route
جاده
track
جاده
pad
جاده
routes
جاده
paths
جاده
roadless
بی جاده
roadbed
کف جاده
roadable
جاده رو
roadability
جاده رو
lines
جاده
pads
جاده
line
جاده
equivalence
تابع منط قی که وقتی درست است همه ورودی ها مشابه باشند
NOR function =
تابع منط قی که خروجی آن وقتی نادرست است که ورودی درست باشند
manhood suffrage
حق رای یا ا انتخاب که بمردهایی داده میشود که دارای سال قانونی باشند
vacuum concrete
ملات بتنی که هوای انرا توسط ویبراتور تخلیه کرده باشند
boring tubes
لوله هایی که برای حفاری بکار میرود
pipped
دانه یاتخم میوه هایی مثل سیب
pip
دانه یاتخم میوه هایی مثل سیب
arrays
آرایهای که عناصرش می توانند به صورت رشته هایی
array
آرایهای که عناصرش می توانند به صورت رشته هایی
clock
سیگنال هایی که هم سان با باس ساعت هستند
electric
تعداد اتم هایی که شارژ شده اند.
acid fast
دارای لکه هایی که بااسید زائل نمیشود
gar
نوعی ماهی که ارواره هایی شبیه منقاردارد
database
مجموعه برنامه هایی که به کاربر اجازه ایجاد
databases
مجموعه برنامه هایی که به کاربر اجازه ایجاد
rag bolt
میخ پیچی که میله ان خارهایابرامدگی هایی دارد
pipping
دانه یاتخم میوه هایی مثل سیب
socket
[وسیله با سوراخ هایی که ورودی در آن نصب میشود]
castle
میله هایی که توپزن ازان دفاع میکند
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com