English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 143 (10 milliseconds)
English Persian
league of nations جامعه ملل
Search result with all words
dominion ار 9491 این کلمه معادل "مملکت عضو جامعه ممالک مشترک المنافع بریتانیا" commonwealthcountry قرار گرفته است
Christendom عالم مسیحیت جامعه مسیحیت
christenings عالم مسیحیت جامعه مسیحیت
psychopath جامعه ستیز
psychopaths جامعه ستیز
Common Market جامعه اقتصادی اروپا
Common Market بازار مشترک جامعه اقتصادی اروپا سازمان متشکل ازکشورهای المان غربی ایتالیا
socialism جامعه گرایی
socialism جامعه گرایی جامعه داری اقتصادسوسیالیستی
sociologist جامعه شناس
sociable جامعه پذیر
calculus حساب جامعه و فاضله جامع و فاضل
socialist جامعه گرای
socialist جامعه گرا معتقد به سوسیالیسم
socialists جامعه گرای
socialists جامعه گرا معتقد به سوسیالیسم
universe جامعه
ecosystem بخشی از جامعه و بوم که تشکیل یک واحد فاعله درطبیعت بدهد
ecosystems بخشی از جامعه و بوم که تشکیل یک واحد فاعله درطبیعت بدهد
debut نخستین مرحله دخول در بازی یا جامعه شروع بکار کردن
debuts نخستین مرحله دخول در بازی یا جامعه شروع بکار کردن
league مجمع جامعه متحد کردن یا شدن
leagues مجمع جامعه متحد کردن یا شدن
parameter اماره جامعه
parameters اماره جامعه
bourgeois عضوطبقه متوسط جامعه
sociability جامعه پذیری
polities جامعه
polity جامعه
societies جامعه اجتماع
societies جامعه
society جامعه اجتماع
society جامعه
socialite شخص طراز اول جامعه
socialites شخص طراز اول جامعه
communities جامعه
community جامعه
sociology جامعه شناسی
sociological وابسته به جامعه شناسی
sociological جامعه شناختی
social science جامعه شناسی
acculturate نقل و انتقال دادن فرهنگ یک جامعه به جامعهء دیگر
affluent society جامعه مرفه
affluent society جامعه ثروتمند
affluent society جامعه رفاه
affluent society جامعه مصرفی
antisocial مخل اجتماع دشمن جامعه
antisocial جامعه ستیز
association for computing machinery بزرگترین جامعه جهانی اموزشی و علمی جهت توسعه مهارتهای فنی وصلاحیتهای حرفهای متخصصان کامپیوتر
atomistic society جامعه ذرهای
biocenose جامعه زندگان
biocummunity جامعه زندگان
biotic communtity جامعه زندگان
canoness زنی که درمیان جامعه مذهبی یادانشکدهای با سایراهل ان زندگی کند
classless society جامعه بی طبقه
closed society جامعه بسته
collectivism اعتقاد به این مسئله که جامعه باید به وسیله مساعی جمعی وهمکاری همه احاد ان اداره شود
common nuisance منظور عملی است که باعث اضرار جامعه به طور کلی شود و تاثیر ان متوجه فرد خاص نباشد
congress party (indian national congress حزب کنگره- کنگره ملی هندبزرگترین حزب سیاسی هندوستان که در اواخر قرن 91 تاسیس شد و در حال حاضر با ارائه یک طرح سوسیالیستی برای جامعه بالاترین تعداد کرسی را درمجمع ملی هند داراست
covenant of the league of nations منشور جامعه ملل
debutant دختری که برای اولین مرتبه در جامعه وارد میشود
demand factors پیش بینی قیمت کالا در اینده توزیع درامد جامعه
dissocialization جامعه گسلی
e c s c (european coal & steel commissio جامعه ذغالسنگ و فولاد اروپا
ecclesiastes کتاب جامعه
ecological community جامعه
egalitarian society جامعه تساوی طلب
eruropean community جامعه اروپایی
european atomic energy community جامعه نیروی اتمی اروپا اتحادیه متشکل از بلژیک وفرانسه و المان و ایتالیا ولوگزامبورک و هلند که هدفش ایجاد تسهیلات مختلف در راه بهره برداری ازانرژی اتمی است
european community competition rules مقررات رقابت در جامعه اروپا
european essembly مجمع متشکل از اعضا منتخب پارلمانهای کشورهایی که در "جامعه نیروی اتمی اروپا" و"جامعه ذغالسنگ و فولاداروپا" و "جامعه اقتصادی اروپا" عضو هستند
finite population جامعه محدود
greenbelt کمربندی از کشتزارها و یاخیابانهای مشجر که یک جامعه راازجامعه دیگری جدامیسازد
holy office جامعه راهبان ومومنین
inert society جامعه بیهوده
infinite population جامعه نامحدود
integral calculus حساب جامعه
integral calculvs حساب جامعه
international labour organization سازمان بین المللی کار سازمانی که در جوار جامعه ملل تاسیس شد و در سال 6491 به سازمان ملل پیوست و هدف ان بهبودبخشیدن به شرایط کار ازجنبه ها مختلف و حمایت ازکارگران و منافع ایشان میباشد
intervener در CL علت وروددعوی ثالث ممکن است نفع شخصی یا لزوم حفظ منافع جامعه باشد
invisible hand فرد در تعقیب منافع شخصی خود بطورخودکار به حداکثر کردن منافع جامعه کمک میکند
iron law of wage قانون مفرغ دستمزدها براساس این نظریه که بوسیله مالتوس ارائه شده نرخ بالای زاد و ولد عرضه نیروی کار را در سطحی بالاتر از تقاضا و فرفیت تولیدی جامعه قرار داده و لذادستمزدها بسطح کاهش معیشت تقلیل میابد
mass society جامعه انبوهیده
misanthropist کسیکه از جامعه و از انسان بیزار است
moslem league جامعه مسلمانان
nonliterate society جامعه نانویسا
peripheral community جامعه پیرامونیperipeteia
phalanstery جامعه کوچک ومستقل اشتراکی
phalanstery تقسیم جامعه باجزاء کوچک
phytosociology جامعه شناسی گیاهی
preliterate society جامعه نانویسا
primitive society جامعه ابتدایی
pseudopsychopathic جامعه ستیز کاذب
psychopathic personality شخصیت جامعه ستیز
psychopathy جامعه ستیزی
public good کالایی که تولید ان به نفع جامعه باشد
public mischief جرم علیه جامعه
public mischief جرمی که مضر به حال جامعه باشد
r.m.a. color code علایم رنگی جامعه رادیوسازان
real will مشرب سیاسی که هر نوع زور وقدرت در هر جنبه را از طرف دولت با این احتجاج که اراده دولت نماینده اراده واقعی افراد جامعه است مشروع می داند
Other Matches
socio- جامعه
the body politic جامعه
throwaway society جامعه مسرف
social desirability جامعه پسندی
transitory society جامعه انتقالی
A classless society. جامعه بی طبقه
social minded در فکر جامعه
sociometry جامعه سنجی
sociopath جامعه ستیز
sociopathy جامعه ستیزی
statistical universe جامعه اماری
stimulus population جامعه محرکها
sociogenic جامعه زاد
sociocentrism جامعه- محوری
sociality جامعه جویی
underclass بی کلاس [در جامعه]
subclass بی کلاس [در جامعه]
lower class بی کلاس [در جامعه]
lower class طبقه پایین جامعه
sampling population جامعه نمونه گیری
underclass طبقه پایین جامعه
subclass طبقه پایین جامعه
bourgeois <adj.> عضوطبقه متوسط جامعه
sociolinguistics جامعه شناسی زبان
the society is like a vortex جامعه مانندگردابی است
blind پوشش مخفی [جامعه شناسی]
to live at the expense of society روی دوش جامعه زندگی
cover پوشش مخفی [جامعه شناسی]
cover مخفی گاه [جامعه شناسی]
blind مخفی گاه [جامعه شناسی]
sociometry سنجش روابط افراد جامعه
to retire in to oneself از جامعه کناره گیری کردن
to seed a person to c. کسیرا از جامعه بیرون کردن
hero-worshipper ستایش گر ساده لوح [جامعه شناسی]
to acclimatize/acclimatise [British E] [به اوضاع شخصی جدید] خو گرفتن [جامعه شناسی]
to acclimatize/acclimatise [British E] yourself [به اوضاع شخصی جدید] خو گرفتن [جامعه شناسی]
to become acclimatized [به اوضاع شخصی جدید] خو گرفتن [جامعه شناسی]
to acclimate [American E] to new circumstances [به اوضاع شخصی جدید] خو گرفتن [جامعه شناسی]
to ask somebody out از کسی پرسیدن که آیا مایل است [با شما] بیرون برود [جامعه شناسی]
scientific socialism بررسی سوسیالیسم از طریق امار وارقام و شواهد و مدارک و برمبنای اصول اقتصاد و جامعه شناسی
unlawful assembly در CL سه نفر یا بیشتر را گویند که به قصد ارتکاب اعمالی که مخل اسایش و امنیت جامعه است گرد هم ایند
united nations organization سازمان جهانی که در تاریخ 42 اکتبر5491 در واقع به عنوان نتیجه قهری جنگ وکنفرانسهای راجع به ان به وجود امده است و در حقیقت جانشین جامعه ملل میباشد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com