Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (10 milliseconds)
English
Persian
commonwealth games
جام کشورهای مشترک المنافع
Search result with all words
commonwealth
کشورهای مشترک المنافع جمهور
commonwealths
کشورهای مشترک المنافع جمهور
colombo plan
طرح ایجاد شده به وسیله وزیران خارجه ملتهای مشترک المنافع بریتانیا در سال 0591 که هدف ان تشریک مساعی درکمک به رشد اقتصادی کشورهای اسیایی جنوب وجنوب شرقی است
trade follows the flag
تجارت کشورهای مشترک المنافع با انگلستان
Other Matches
commonwealth
مشترک المنافع
commonweal
مشترک المنافع
commonwealths
مشترک المنافع
common wealth
مشترک المنافع
common wealth
ممالک مشترک المنافع
common wealth
ملل مشترک المنافع
the common wealth of australia
ممالک مشترک المنافع استرالیا
sig
گروه مشترک المنافع ویژه
crown colony
بعضی از کلنیهای ممالک مشترک المنافع انگلیس که مقام سلطنت بر انها نظارت دارد
dominion
ار 9491 این کلمه معادل "مملکت عضو جامعه ممالک مشترک المنافع بریتانیا" commonwealthcountry قرار گرفته است
special interest groups
گروههایی با علاقه ویژه گروه مشترک المنافع ویژه
developed countries
کشورهای توسعه یافته کشورهای پیشرفته
advanced countries
کشورهای پیشرفته کشورهای توسعه یافته
rio treaty
اکوادور ونیکاراگوئه به سال 7491 که به موجب ان در صورت حمله به یک از کشورهای امریکایی همه کشورهای دیگر حق حمله مسلحانه را دارند
developing countries
کشورهای در حال رشد کشورهای در حال توسعه
common divisor
مقسوم علیه مشترک بخشیاب مشترک
joint venture
سرمایه گذاری مشترک تجارت مشترک
subscribers
مشترک روزنامه وغیره مشترک
subscriber
مشترک روزنامه وغیره مشترک
joint
نیروهای مشترک عملیات مشترک
cooperative scorer
بهره گیرنده از روش سرمایه گذاری مشترک استفاده کننده از سرمایه گذاری مشترک
uncomitted countries
کشورهای غیرمتعهد
allied
کشورهای هم پیمان
overseas
کشورهای بیگانه
free world
کشورهای غیرکمونیست
industrial nations
کشورهای صنعتی
less developed contries
کشورهای کم رشد
poor countries
کشورهای فقیر
developed market economy countries
کشورهای مرفه
The English speaking-countries.
کشورهای انگلیسی زبان
Underdeveloped ( backward) countries .
کشورهای عقب افتاده
capitalist countries
کشورهای سرمایه داری
retarded countries
کشورهای عقب مانده
backward countries
کشورهای عقب مانده
allied headquarters
قرارگاه کشورهای هم پیمان
international
مربوط به کشورهای مختلف
internationals
مربوط به کشورهای مختلف
third world countries
کشورهای جهان سوم
the united states of america
ایالات یا کشورهای متحدامریکا
federalization
تشکیل کشورهای متحد
underdeveloped countries
کشورهای توسعه نیافته
development countries
کشورهای قابل توسعه
developing countries
کشورهای در حال توسعه
federating
تشکیل کشورهای متحد دادن
orient
کشورهای خاوری درخشندگی بسیار
orienting
کشورهای خاوری درخشندگی بسیار
federates
تشکیل کشورهای متحد دادن
federated
تشکیل کشورهای متحد دادن
reactions from abroad
واکنش مردم در کشورهای خارجی
federate
تشکیل کشورهای متحد دادن
orients
کشورهای خاوری درخشندگی بسیار
third world economies
اقتصاد کشورهای جهان سوم
organization of petroleum exporting cont
سازمان کشورهای صادرکننده نفت
federative
مبنی بر سازمان کشورهای متحد
OAS
مخفف سازمان کشورهای امریکایی
pan americanism
طرفداری از اتحاد کشورهای امریکایی
overseas income
درامد از کشور یا کشورهای خارجی
OPEC
سازمان کشورهای صادرکننده نفت
less developed countries
کشورهای کمتر توسعه یافته
isolationist
طرفدارعدم مداخله در سیاست کشورهای دیگر
oil rich countries
کشورهای ثروتمند تولید کننده نفت
unicef (= united nations international
یع کودکان کشورهای توسعه نیافته است
developed market economy countries
کشورهای توسعه یافته ازنظر اقتصادی
country file
را برای کشورهای مختلف تعریف میکند
least developed countries
پائین ترین کشورهای در حال توسعه
e r p
جهت کمک به توسعه اقتصادی کشورهای اروپا
pax britannica
اشتی که انگلیس کشورهای جنگجوربدان دعوت میکند
seato forces
نیروهای کشورهای پیمان جنوب شرقی اسیا
satellite
ماهواره اقمار یک کشور یا کشورهای وابسته سیاسی و نظامی
first world
کشورهای کنونی سرمایه داری پیشرفته ازنظر اقتصادی
Comparison with other countries is extremely interesting.
مقایسه با کشورهای دیگر بی اندازه جالب توجه است.
satellites
ماهواره اقمار یک کشور یا کشورهای وابسته سیاسی و نظامی
the big four
درکنفرانس صلح پاریس 9191به کشورهای فرانسه انگلستان
dumping
فروش کالادر کشورهای دیگر با قیمتی پایین تر از قیمت داخلی
christian era
مبداء تاریخ کشورهای مسیحی که از زمان تولد مسیح اغازمیگردد
rio treaty
پیمان منعقد بین کلیه کشورهای نیمکره غربی به استثناء کانادا
enclave
ناحیه ایکه حکومت کشورهای بیگانه انراکاملا احاطه کرده باشد
enclaves
ناحیه ایکه حکومت کشورهای بیگانه انراکاملا احاطه کرده باشد
nordic council
فنلاند و نروژ که هدف ان بسط همکاریهای کشورهای اسکاندیناوی درشئون مختلف است
When compared to other countries around the world, Britain spends little on defence.
در مقایسه با کشورهای دیگر در سراسر جهان بریتانیا کم برای دفاع خرج می کند.
sensed
حس مشترک
commonality
مشترک
senses
حس مشترک
intercommon
حق مشترک
subscriber's line
خط مشترک
common
مشترک
subscribers
مشترک
held in common
مشترک
commonalities
مشترک
subscriber
مشترک
party lines
خط مشترک
common user
مشترک
participants
مشترک
commonest
مشترک
participant
مشترک
sense
حس مشترک
commoners
مشترک
party line
خط مشترک
conjoint
مشترک
joint
مشترک
e f t a (european free trade association
اتحادیه تجارت ازاد اروپا اتحادیه متشکل از کشورهای انگلستان
characteristics of underdeveloping
مشخصات کشورهای در حال توسعه ویژگیهای توسعه نیافتگی
subscriber's station
مرکز مشترک
halvers
نیمه مشترک
synergy
عمل مشترک
telephone subscriber
مشترک تلفنی
commonest
مشترک اشتراکی
commoners
مشترک اشتراکی
local subscriber
مشترک داخلی
subscriber's line
خط متعلق به مشترک
subscriber's number
شماره مشترک
subscriber's cable
کابل مشترک
common
مشترک اشتراکی
cooperation
همکاری مشترک
cooperative work
همکاری مشترک
insurance certificate
بیمه مشترک
joint declaration
بیانیه مشترک
coefficient
عامل مشترک
joint shares
سهام مشترک
mutual responsibility
مسئوولیت مشترک
joint services
خدمات مشترک
joint resolution
تصمیم مشترک
joint costs
هزینه مشترک
joint products
محصولات مشترک
my and his father
پدر مشترک من و او
joint ownership
مالکیت مشترک
joint staff
ستاد مشترک
joint stock
سرمایه مشترک
coefficients
عامل مشترک
line termination circuit
اتصال مشترک
jointly owned property
مال مشترک
joint zone
منطقه مشترک
mutual debts
دیون مشترک
joint supply
عرضه مشترک
mutual interests
منافع مشترک
joint force
نیروی مشترک
joint exercise
مانور مشترک
joint account
حساب مشترک
party parpet
جانپناه مشترک
interrelation
مناسبات مشترک
intersections
فصل مشترک
rachis
دیرک مشترک
intercommunion
اقدام مشترک
joint adventure
تجارت مشترک
joint exercise
تمرین مشترک
joint demand
تقاضای مشترک
common wall
دیوار مشترک
joint costs
هزینههای مشترک
joint committee
کمیسیون مشترک
joint command
یکان مشترک
joint command
فرماندهی مشترک
intersection
فصل مشترک
intercommunion
ارتباط مشترک
condominiums
حکومت مشترک
party line
مرز مشترک
party lines
مرز مشترک
condominium
تسلط مشترک
condominium
حاکمیت مشترک
condominium
مالکیت مشترک
condominium
حکومت مشترک
subscriber line
خط مشترک
[مخابرات]
Common Market
بازار مشترک
bottom layer
لایه مشترک
caveat subscriptor
اخطار به مشترک
cenotrope
گرایش مشترک
condominiums
مالکیت مشترک
condominiums
حاکمیت مشترک
meant
میان مشترک
middling
جمله مشترک
interface
وجه مشترک
interface
سطح مشترک
interfaces
وجه مشترک
party walls
دیوار مشترک
party wall
دیوار مشترک
interfaces
سطح مشترک
collective
مشترک عمومی
common fraction
مخرج مشترک
common denominators
مخرج مشترک
common denominator
مخرج مشترک
coenotrope
گرایش مشترک
tenancy in common
استیجار مشترک
common storage
حافظه مشترک
common progarm
برنامه مشترک
common multiple
مضرب مشترک
common language
زبان مشترک
factor
عامل مشترک
common gender
جنس مشترک
common fronties
مرز مشترک
common fate
سرنوشت مشترک
common trait
ویژگی مشترک
trunk circuit
معبر مشترک
concerted action
عمل مشترک
complex fraction
برخه مشترک
complex fraction
مخرج مشترک
condominiums
تسلط مشترک
joint
ستاد مشترک
joint
مشترک الحاقی
co-operation
همکاری مشترک
collaboration
همکاری مشترک
factors
عامل مشترک
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com