Dictiornary-Farsi | جانشینی لغو شدگی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (9 milliseconds)

English	Persian
supersession	جانشینی لغو شدگی


Other Matches

elasticity of factor substitution	کشش جانشینی عوامل مقیاسی از درجه قابلیت جانشینی بین عوامل تولید در هر فرایند تولیدی
gelation	بسته شدگی سفت شدگی
imminution	کم شدگی باریک شدگی
vicegerency	جانشینی
vicariousness	جانشینی
successions	جانشینی
replacement	جانشینی
replacements	جانشینی
subrogation	جانشینی
vicarious	جانشینی
substitution	جانشینی
locum tenecy	جانشینی
succession	جانشینی
substitution	تعویض جانشینی
displacement reaction	واکنش جانشینی
substitutionary	تعویض جانشینی
subsittution effect	اثر جانشینی
substitution effect	اثر جانشینی
substitute material	مواد جانشینی
succession	ردیف جانشینی
complete substitution	جانشینی کالاها
standby time	زمان جانشینی
standby equipment	تجهیزات جانشینی
partial substitution	جانشینی مصرف
potential substitution	جانشینی بالقوه
paradigmatic axis	محور جانشینی
elasticity of substitution	کشش جانشینی
successions	ردیف جانشینی
replacement capital	سرمایه جانشینی
expromission	جانشینی بدهکار
subsitute	جانشینی کالاها
replacement investment	سرمایه گذاری جانشینی
alias	نام جانشینی که به فایل
marginal rate of substitution	نرخ نهائی جانشینی
import substitution policy	سیاست جانشینی واردات
who claims the succession ?	چه کسی ادعای جانشینی
aliases	نام جانشینی که به فایل
displacement titration	تیتر کردن جانشینی
symptom substitution theory	نظریه جانشینی نشانه ها
substitutional solid solution	محلول جامد جانشینی
vicarious conditioning	شرطی شدن جانشینی
partial substitution	جانشینی کامل برای دو کالا
trade off between inflation and	رابطه جانشینی بین تورم و بیکاری
standard	اقلام قابل قبول برای جانشینی کالای نظامی
standards	اقلام قابل قبول برای جانشینی کالای نظامی
u	جانشینی برای حرف یونانی "mu" به معنای میکرو یاریز میباشد
blind score	امتیاز اضافی به تیمی که عضو ان غایب یا اخراج شده و جانشینی ندارد
phillips curve	شکلی غیرخطی بوده و در حقیقت نشان میدهد که یک رابطه جانشینی بین تورم و بیکاری وجود دارد
neck	نخ شدگی
bottling	نخ شدگی
necks	نخ شدگی
geniculation	خم شدگی
depressions	کم شدگی
depression	کم شدگی
dostortion	کج شدگی
the mast has raked	کج شدگی
erection	شق شدگی
erections	شق شدگی
embeddeness	حک شدگی
distotion factor	ضریب کج شدگی
homogenization	هم جنس شدگی
dilution	رقیق شدگی
gasification	تبخیر شدگی
erasure	پاک شدگی
eviration	هذیان زن شدگی
gelidity	بسته شدگی
expunction	پاک شدگی
expurgation	پاک شدگی
fixedness	تثبیت شدگی
flagginess	ول شدگی اویختگی
flocculence	قلنبه شدگی
diminution	کم شدگی تحقیر
incalescence	گرم شدگی
purler	پرت شدگی از سر
recvrvature	دولا شدگی
scleriasis	سفت شدگی
strobilation	باریک شدگی
tight coupling	جفت شدگی
translocation	جابجا شدگی
turn over	واژگون شدگی
encrustation	دلمه شدگی
encrustations	دلمه شدگی
pulverization	خرد شدگی
puchery	جمع شدگی
intensification	افزون شدگی
invagination	غلاف شدگی
lateral yield	له شدگی جانبی
liquescence	مایع شدگی
necking	باریک شدگی
nigrescence	سیاه شدگی
occlusion	بسته شدگی
occlusion	جفت شدگی
pairing	جفت شدگی
paralysation	فلج شدگی
petrifaction	سنگ شدگی
petrification	سنگ شدگی
hybridization	هیبرید شدگی
fading	محو شدگی
choking	اب بند شدگی
dispersion	پخش شدگی
scarlet	سرخ شدگی
acceptability	قبول شدگی
removal	جدا شدگی
pucker	جمع شدگی
puckered	جمع شدگی
blotting	پاک شدگی
blotted	پاک شدگی
blots	پاک شدگی
blot	پاک شدگی
elongation	دراز شدگی
smelting	ذوب شدگی
puckers	جمع شدگی
puckering	جمع شدگی
coupling	جفت شدگی
contractions	جمع شدگی
polarization	قطبی شدگی
diffusion	پخش شدگی
offsetting	دوخم شدگی
offset	دوخم شدگی
conglomerations	گلوه شدگی
conglomeration	گلوه شدگی
narrowing	تنگ شدگی
sclerosis	سخت شدگی
sprain	رگ برگ شدگی
sprained	رگ برگ شدگی
spraining	رگ برگ شدگی
contraction	جمع شدگی
leakages	فاش شدگی
leakage	فاش شدگی
expulsions	بیرون شدگی
expulsion	بیرون شدگی
depressions	گود شدگی
depression	گود شدگی
sprains	رگ برگ شدگی
damnation	لعنت شدگی
shortening	کوتاه شدگی
crookedness	انحناء و کج شدگی
acetification	ترش شدگی
carburization	پودر شدگی
coagulation	دلمه شدگی
detruncation	کوتاه شدگی
locking	قفل شدگی
desuetude	موقوف شدگی
bronchocele	بزرگ شدگی
concretion	سفت شدگی
congestion	جمع شدگی
hardening	سفت شدگی
comminution	خرد شدگی
shrinkage	چروک شدگی
degree of shrinkage	ضریب جمع شدگی
edge triggered	با رها شدگی لبهای
erethism	تحریک شدگی زیاد
gerontomorphosis	پیر شدگی نژاد
shrinkage stress	خستگی جمع شدگی
scleroma	سفت شدگی بافتها
accru	اجتماع فراهم شدگی
encephalomalacia	نرم شدگی مغز
depression	گود شدگی فرودافت
digression	پرت شدگی ازموضوع
shrinking	انقباض چوروک شدگی
varicosity	گشاد شدگی سیاهرگ
erasure	حک جای پاک شدگی
depressions	گود شدگی فرودافت
shrinkage coefficient	ضریب جمع شدگی
disseisin	محروم شدگی ازتصرف
delusion of control	هذیان کنترل شدگی
breaking	پاره گی قطع شدگی
condensation	جمع شدگی تکاثف
constriction	فشار تنگ شدگی
constrictions	فشار تنگ شدگی
sclerosis	سفت شدگی بافتها
maladies	فاسد شدگی بیماری
malady	فاسد شدگی بیماری
shrinkage	وابست جمع شدگی
shrinks	انقباض چوروک شدگی
malposition	جابجا شدگی جنین
shrink	انقباض چوروک شدگی
hyperostosis	کلفت شدگی استخوان
diffraction broadening	پهن شدگی پراشی
hepatization	سفت شدگی بافته
yielding	تسلیم شدگی فلز
scloroderma	سفت شدگی پوست
dc coupling	جفت شدگی جریان مستقیم
depigmentation	بیرنگ شدگی رنگ رفتگی
enlarged tonsils	بزرگ شدگی لوزه ها [پزشکی]
dipole dipole coupling	جفت شدگی دو قطبی- دوقطبی
scrappiness	اوراق شدگی ستیزه جویی
scoliosis	کج شدگی تیره پشت ازپهلو
fixations	خیره شدگی تعلق خاطر
fixation	خیره شدگی تعلق خاطر
domesticity	زندگانی خانگی رام شدگی
strobilization	تشکیل رشته باریک شدگی
coupling	جفت شدگی اتصال درگیری
incarcerated hernia	جمع شدگی کیسه فتق
shrinkage prevention	وسیله جلوگیری از جمع شدگی
individuation	تک شدگی تشخیص فرد در جمع شخصیت
senile keratosis	کلفت شدگی پوست درنتیجه پیری
hydrargyia or rism	مسموم شدگی از جیوه ناخوشی سیمابی
budding	تولید مثل غیرجنسی از طریق ایجاد قلمبه شدگی در بخشی از بدن جاندار
slutsky theorem	براساس این قضیه با کاهش قیمت یک کالا مقدار تقاضا برای ان افزایش یافته و این امر بعلت اثر درامدی و اثر جانشینی امکان پذیر است