Dictiornary-Farsi | جانشین بازیگر | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (9 milliseconds)

English	Persian
backup	جانشین بازیگر


Other Matches

send in	وارد کردن بازیگر به زمین فرستادن بازیگر به میدان
stacks	قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
stack	قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
stacked	قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
double footed	بازیگر چپ پا- راست پا بازیگر با هردو پا
take over	مسلط شدن غلبه کردن جانشین کردن جانشین شدن
buckets	جاگذاشتن میلههای 2 و 4 و5 و 8 بولینگ از بازیگر راست دست و میلههای 3 و 5 و 6و 9 از بازیگر چپ دست
bucket	جاگذاشتن میلههای 2 و 4 و5 و 8 بولینگ از بازیگر راست دست و میلههای 3 و 5 و 6و 9 از بازیگر چپ دست
surrogate	جانشین
succeeder	جانشین
superseder	جانشین
standbys	جانشین
successor	جانشین
locumtenens	جانشین
standby	جانشین
succedaneum	جانشین
heir	جانشین
substituted	جانشین
subsitute	جانشین
substitute	جانشین
substituting	جانشین
imam or imaum	جانشین
replacements	جانشین
relief	جانشین
absence indicator	جانشین
replacement	جانشین
deputies	جانشین
vicars	جانشین
deputy	جانشین
locums	جانشین
locum	جانشین
surrogates	جانشین
vicar	جانشین
succedent	جانشین
substituting	جانشین کردن
replacement	جانشین سازی
heir	جانشین شدن
substituted	جانشین کردن
replacements	جانشین سازی
substitute	جانشین کردن
kludge	جانشین کردن
fill in	جانشین کردن
fill in	جانشین شونده
complete substitution	جانشین کامل
displace	جابجاکردن جانشین
incomer	جانشین مهاجر
pinch	اندک جانشین
expromissor	جانشین بدهکار
father surrogate	جانشین پدر
mother substitute	جانشین مادر
mother surrogate	جانشین مادر
displace	جانشین شدن
displaced	جابجاکردن جانشین
he succeeded his father	جانشین پدرش شد
displaced	جانشین شدن
displaces	جابجاکردن جانشین
displaces	جانشین شدن
repeater	پرچم جانشین
displacing	جابجاکردن جانشین
displacing	جانشین شدن
displacement	جانشین سازی
surreptitiously	محرمانه جانشین
swap	جانشین کردن
substitute goals	هدفهای جانشین
substitute goods	کالاهای جانشین
substitution	جانشین سازی
swapped	جانشین کردن
swaps	جانشین کردن
succedaneous	متعاقب جانشین
swopped	جانشین کردن
vicar of christ	جانشین یا خلیفه
swopping	جانشین کردن
surrogates	جانشین شدن
swops	جانشین کردن
alternate forms	شکلهای جانشین
alias	نام جانشین
pinches	اندک جانشین
vacant succession	بدون جانشین
to take over	جانشین شدن
standby application	کاربرد جانشین
aliases	نام جانشین
wlldcard	علامت جانشین
b. eliminator	جانشین باتری ب
surrogate	جانشین شدن
stand-in	جانشین هنرپیشه شدن
stand-ins	جانشین هنرپیشه شدن
stand in	جانشین هنرپیشه شدن
ingraft	در ذهن جانشین کردن
substitution test	ازمون جانشین سازی
vice chief of staff	جانشین رئیس ستاد
vicegerent	جانشین قائم مقام
alternate command authority	افسر جانشین فرمانده
deputy	قائم مقام جانشین
deputies	قائم مقام جانشین
stand in for someone <idiom>	جانشین کسی بودن
alternate command authority	مقام جانشین فرماندهی
to take the place of something	جانشین چیزی شدن
subrogation	نیابت جانشین سازی
substituting	تعویض جانشین کردن
substitute	تعویض جانشین کردن
substituted	تعویض جانشین کردن
standard	کالای جانشین رزمی
locumtenens	کفیل جانشین موقت
standards	کالای جانشین رزمی
succee	جانشین شدن میراث بردن
vicarious	به نیابت قبول کردن جانشین
acceptable product	فراورده جانشین قابل قبول
deputy chief of naval operation	جانشین فرماندهی نیروی دریایی
make do with something <idiom>	جانشین چیزی به جای چیزدیگر
succession of the presidency	سیستم تعیین جانشین درریاست
symbol substitution test	ازمون جانشین سازی نمادها
standard	اقلام مورد نیازی که جانشین کالای نظامی می شوند
standards	اقلام مورد نیازی که جانشین کالای نظامی می شوند
expansion	فرآیندی که در آن فراخوان ماکرو با دستورات درون آن جانشین میشود
stager	بازیگر
actors	بازیگر
performing	بازیگر
player	بازیگر
fielder	بازیگر
booter	بازیگر
mummer	بازیگر
actor	بازیگر
puppeteer	بازیگر
puppeteers	بازیگر
club player	بازیگر باشگاهی
protagonist	بازیگر عمده
come back	بازگشت بازیگر
backman	بازیگر مدافع
ball player	بازیگر با توپ
dubs	بازیگر ضعیف
dubbed	بازیگر ضعیف
dub	بازیگر ضعیف
veterans	بازیگر با تجربه
protagonists	بازیگر عمده
body checker	بازیگر تنه زن
extra cover	بازیگر بل گیر
veteran	بازیگر با تجربه
walk-on	بازیگر فرعی
substitute	تعویض بازیگر
substituted	بازیگر ذخیره
substituted	تعویض بازیگر
substituting	بازیگر ذخیره
substituting	تعویض بازیگر
sand bagger	بازیگر گول زن
second string	بازیگر ذخیره
ride the bench	بازیگر ذخیره
poloist	بازیگر واترپولو
player's number	شماره بازیگر
oddsmaker	بازیگر شاخص
outside forward	بازیگر گوش
winger	بازیگر گوش
substitute	بازیگر ذخیره
cricketers	بازیگر کریکت
number	شماره بازیگر
numbers	شماره بازیگر
free	بازیگر ازاد
freed	بازیگر ازاد
freeing	بازیگر ازاد
frees	بازیگر ازاد
tragedienne	بازیگر تراژدی
third home	بازیگر مهاجم
tennist	بازیگر تنیس
man	بازیگر تیم
mans	بازیگر تیم
cricketer	بازیگر کریکت
wingman	بازیگر گوش
wingers	بازیگر گوش
leading lady or man	بازیگر عمده
laxman	بازیگر لاکراس
homebred	بازیگر محلی
sub	بازیگر ذخیره
homebrew	بازیگر محلی
sub	تعویض بازیگر
subs	بازیگر ذخیره
halfback	بازیگر میانی
hatchetman	بازیگر خشن
subs	تعویض بازیگر
hattrick	بازیگر سه گله
headhunter	بازیگر خشن
homeling	بازیگر خودی
duffer	بازیگر متوسط
duffers	بازیگر متوسط
uncovered	بازیگر مهانشده
send off	اخراج بازیگر
outed	اخراج بازیگر
send-off	اخراج بازیگر
send-offs	اخراج بازیگر
skull	ضربه به سر بازیگر
skulls	ضربه به سر بازیگر
out-	اخراج بازیگر
out	اخراج بازیگر
theater	تماشاخانه بازیگر خانه
back line player	بازیگر خط عقب والیبال
enforcer	بازیگر انتقامجوی خشن
baseballer	بازیگر بیس بال
flankerback	بازیگر میانی جناح
flanker	بازیگر مهاجم در جناح
favorite	بازیگر یا تیم محبوب
wood pusher	بازیگر بسیارضعیف شطرنج
equipment bag	ساک دستی بازیگر