Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 222 (4 milliseconds)
English
Persian
zoology
جانور شناسی
Search result with all words
zoological
وابسته به جانور شناسی حیوان
dolphin
دولفین
[جانور شناسی]
mammalogy
یک شاخه از جانور شناسی که راجع به پستانداران است
paleozoology
دیرین جانور شناسی
zoo ecology
قسمتی از علم جانور شناسی که در باره روابط جانور بامحیط خود بحث میکند بوم شناسی حیوانی
zoographic
وابسته به جانور شناسی تطبیقی و توصیفی
zoographical
وابسته به جانور شناسی تطبیقی و توصیفی
zoography
جانور شناسی تطبیقی
ornithology
پرنده شناسی
[جانور شناسی]
[پرنده شناسی]
mane
یال
[حیوانات و جانور شناسی]
crest
یال
[حیوانات و جانور شناسی]
beaver
سگ آبی
[حیوانات و جانور شناسی]
in rut
<adj.>
حشری
[جانور شناسی]
quadruped
چهارپا
[جانور شناسی]
entomology
حشره شناسی
[حشره شناسی]
[جانور شناسی]
[رشته دانشگاهی]
kutum
[Rutilus frisii]
ماهی سفید
[جانور شناسی]
Black Sea roach
[Rutilus frisii]
ماهی سفید
[جانور شناسی]
Caspian kutum
ماهی سفید
[جانور شناسی]
Rutilus kutum
ماهی سفید
[جانور شناسی]
Caspian White Fish
ماهی سفید
[جانور شناسی]
Rutilus frisii
ماهی سفید
[جانور شناسی]
Other Matches
epizoic
زندگی کننده روی بدن جانور انگل جانور
psychbiology
علم مطالعه ارتباط میان روانشناسی وزیست شناسی زیست شناسی روانی
bionomics
زیوه شناسی شاخهای از علم زیست شناسی که از رابطه موجودات زنده بامحیطبحث میکند
philological
وابسته به واژه شناسی یازبان شناسی تاریخی وتطبیقی
lateral meniscus
منیسک خارجی
[کالبد شناسی]
[زیست شناسی]
bacteriologic
مربوط به میکرب شناسی وابسته به باکتری شناسی
philology
زبان شناسی تاریخی وتطبیقی واژه شناسی
immunogenetics
رشتهای از اتم شناسی که درباره روابط مرض و وراثبت یا نژاد بحث میکند مطالعه ارتباط داخلی از لحاظ زیست شناسی
karyology
هسته شناسی مبحثی ازعلم سلول شناسی ک ه درباره تشریح هسته سلولی وساحتمان کروموسوم بحث میکند
typology
گونه شناسی نوع شناسی
neurologic
وابسته به عصب شناسی یا پی شناسی
kinematics
حرکت شناسی جنبش شناسی
animal
جانور
beasts
جانور
beast
جانور
creatures
جانور
animals
جانور
malacostracan
جانور
creature
جانور
he
جانور نر
johnny
جانور نر
it pron
ان جانور
nightwalker
جانور شب پر
ruffianly
جانور خو
it
ان جانور
apod
جانور بی پا
animalize
جانور
structure of an animal
جانور
pathologically
از لخاظ ناخوشی شناسی ازروی علم ناخوشی شناسی
laryngological
وابسته به حنجره شناسی مبنی بر علم حنجره شناسی
saxicoline
جانور سنگ زی
zootomy
جانور شکافی
zootheism
جانور پرستی
zoophilous
علاقمند به جانور
rodent
جانور جونده
rodents
جانور جونده
mammifer
جانور پستاندار
monocule
جانور یک چشم
saxicolous
جانور سنگ زی
scrag
جانور نحیف
zoologist
جانور شناس
shell fish
جانور صدف
stinkard
جانور بدبو
mammiferous
جانور پستاندار
brute
جانور حیوان
zoophilic
علاقمند به جانور
edentate
جانور بی دندان
in heat
[American E]
<adj.>
حشری
[جانور زن]
amoebae
جانور تک سلولی
on heat
[British E]
<adj.>
حشری
[جانور زن]
amoeba
جانور تک سلولی
zoomorphic
<adj.>
جانور گونه
amebas
جانور تک سلولی
amebae
جانور تک سلولی
brutes
جانور حیوان
proud
<adj.>
جانور حشری
milker
جانور شیرده
tardigrade
جانور کندرو
zoophagous
جانور خوار
ungulate
جانور سم دار
brutal
جانور خوی
amoebas
جانور تک سلولی
hybrid
جانور دورگه
game
جانور شکاری
perissodactyl
جانور فرد سم
pelagian
جانور دریایی
strayed
جانور ولگرد
poikilothermism
خونسردی جانور
pollard
جانور بی شاخ
polypod
جانور بسیارپا
beastliness
جانور خویی
stray
جانور بی صاحب
plantigrade
جانور دوپا
animalist
نقاش جانور
poikilotherm
جانور خونسرد
animalculum
جانور ریزه
scavenger
جانور لاشخور
strays
جانور بی صاحب
straying
جانور بی صاحب
polystomatous
جانور بسیار
brutality
جانور خویی
brutalities
جانور خویی
polystome
جانور بسیار
fauna
جانور نامه
pudge
جانور چاق
nekton
جانور شناور
scavengers
جانور لاشخور
saprozoon
جانور پوده زی
brutalization
جانور خویی
craw
معده جانور
oenology
می شناسی شراب شناسی
ratcatcher
موش گیر
[جانور]
amphibiotic
وابسته به جانور دوزیستی
arthropod
جانور مفصل دار
ratter
موش گیر
[جانور]
bestialize
جانور خوی نمودن
dentition
وضع تعداددندانهای جانور
animalculum
جانور ذره بینی
amoebic
وابسته به جانور تک سلولی
endotherm
جانور خون گرم
animalcule
جانور ذره بینی
rat catcher
موش گیر
[جانور]
pachyderm
جانور پوست کلفت
beast of ravin
جانور درنده یاشکاری
footpad
پای جانور پهنه پا
jumbos
جانور غول اسا
marsupial
جانور کیسه دار
marsupials
جانور کیسه دار
anteater
جانور پستاندارمورچه خوار
anteaters
جانور پستاندارمورچه خوار
scavenger
جانور کثافت خور
scavengers
جانور کثافت خور
migrant
سیار جانور مهاجر
migrants
سیار جانور مهاجر
orca
جانور بزرگ دریایی
orc
جانور بزرگ دریایی
slug
چارپاره جانور کندرو
lairs
محل استراحت جانور
lair
محل استراحت جانور
phyllopod
جانور برگ پای
viviparous
جانور زنده زا ولود
tropicopolitan
گیاه یا جانور گرمسیری
zoomorphic
شبیه جانور جانورسان
zoophyte
جانور گیاه سان
pachyderms
جانور پوست کلفت
heat
طلب شدن جانور
heats
طلب شدن جانور
female
زنانه جانور ماده
jumbo
جانور غول اسا
pleophagous
چند جانور خوار
phytozoon
جانور گیاه نما
slugged
چارپاره جانور کندرو
slugs
چارپاره جانور کندرو
white face
جانور پیشانی سفید
sac
عضوکیسه مانند جانور
mollusk
جانور نرم تن حلزون
malacoderm
جانور نرم پوست
sacs
عضوکیسه مانند جانور
shedder
جانور پوست انداز
holozoic
جانور خوراک گیر
rutting
<adj.>
حشری
[جانور مرد]
hilding
جانور یا اسب بی ارزش
aquatic
جانور یا گیاه ابزی
tentacles
موی حساس جانور
mollusc
جانور نرم تن حلزون
molluscs
جانور نرم تن حلزون
nervure
رگه بندی جانور
nematocyst
نیش جانور مرجانی
tentacle
موی حساس جانور
insectivore
جانور یا گیاه حشره خوار
hatchling
جانور تازه متولد نوزاد
cyclostome
جانور از راسته دهان گردان
fisher
جانور ماهیخوار کرجی ماهیگیری
omnivore
جانور همه چیز خوار
slugs
جانور تنبل گردونه کندرو
gast
وحشت جانور بدون اولاد
vivisector
تشریح کننده جانور زنده
scalawag
جانور نحیف وکم ارزش
ruminant
جانور پستاندار نشخوار کننده
lyncean
مانند جانور سیاه گوش
isopodan
جانور سخت پوست بر>=< پای
isopod
جانور سخت پوست بر>=< پای
endozoic
دارای زندگی دردرون جانور
cyclostomate
وابسته به جانور دهان گرد
cyclostomatous
وابسته به جانور دهان گرد
purebred
جانور یا گیاه خوش نژاد
phylogeny
تاریخ نژادی جانور یا گیاه
slug
جانور تنبل گردونه کندرو
bestial
شبیه حیوان جانور خوی
slugged
جانور تنبل گردونه کندرو
unicorn
جانور افسانهای دارای یک شاخ
unicorns
جانور افسانهای دارای یک شاخ
vermin
جانور افت حشرات موذی
psychologically
از لحاظ روان شناسی ازروی روان شناسی
epistemologycal
وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
he ran the animal through
ان جانور را با شمشیریا نیزه سوراخ کرد
geoduck
نوعی جانور نرم تن یاصدف خوراکی
pes
پای جانور هر عضو یا چیزی شبیه پا
wombat
جانور کیسه داری شبیه خرس
wombats
جانور کیسه داری شبیه خرس
webfoot
جانور دارای پای پرده دار
zooplasty
فن پیوند زدن گوشت جانور به انسان
swamper
جانور یا چیزی که در مرداب فرو رود
logotype
وجه تسمیه نوع جانور یاگیاه
pelage
پوشش جانور پستاندارخزوپشم و مانند انها
zoomorphic
دارای خدایان مجسم بشکل جانور
zooplankton
جانور ریز شناور برسطح دریا
stenophagous
تغذیه کننده از جانور یانوع بخصوصی
reticulum
شیردان جانور نشخوار کننده ساختمان شبکهای
scal away
ادم بی معنی جانور کوچک اندام یا لاغر
shelling
صدف حلزون کاسه یا لاک محافظ جانور
shell
صدف حلزون کاسه یا لاک محافظ جانور
shells
صدف حلزون کاسه یا لاک محافظ جانور
semiosis
یک سلسله فعل وانفعالات مشخص جانور علامت
trichomonad
جانور اغازی تاژکداردارای موهای کرک مانند
limpets
جانور نرم تن خاره چسب صدف کوهی
limpet
جانور نرم تن خاره چسب صدف کوهی
ctenophoran
وابسته بشانه داران جانور شانه دار
ecesis
نقل وانتقال جانور یا گیاه به محیط تازه
intermaediate host
جانور یا گیاهی که روی انگلی رشد و نمو کند
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com